
آن شهر شاید

4 داستان، کتاب «آن شهر شاید» را تشکیل دادهاند.
داســـتانهای «داستان خدیجه»، «داستان او»، «داستان منصوره» و «داستان بیگم». الاهه علیخانی نویسنده و نشر ثالث ناشر این مجموعه است. روایت داستان از صفحه نخست سوار بر فرغونی میشود که «دمر افتاده بود روی خردهسنگها و آشغالهای جلوی ساختمان. از چندجا سوراخ بود؛ سوراخهایی بزرگ و زنگزده.» و با همین وسیله خود را تا آخرین داستان مجموعه، پیش میبرد: «معلوم است که داستان غریبی میشود و داستان غریب توی این شهر یعنی صبح جمعه، بیگم علیخانی، زن - بهزعم مردم شهر - خلوضع رئیس سابق شورای حل اختلاف شهر فرغون به دست زده باشد بیرون.» کتاب 113صفحه دارد و در پشت جلد آن قسمتی از یکی از داستانهای آن آمده است: «چرا نگوییم از اینکه اینقدر جذب حرفهایت شده بود، بهوجد آمده بودی؟ و البته دلت خواسته بود تا خود شهر همراهت بیاید، با هم حرف بزنید و حتی شده ازش بخواهی توی کوچه پسکوچههای شهر راه بروید و او برایت از مردم شهر بگوید تا بلکه دلیل خلقوخوهای عجیبی که دیده بودی روشنت شود. اما بعد از چند روزی که توی آن شهر مانده بودی، دیگر دستت آمده بود بهجز زیر آن آفتابگردان قدکشیده توی باغ جای دیگری نمیتوانی گیرش بیاوری که بیترس حرفهایت را بشنود.» قیمت این کتاب 18 هزار تومان است.