بر و بچههای گروه موسیقی «البرز بند» از سختیها، ترسها و دلهرههای اجرای خیابانی میگویند
تماشاچی زیاد شود کار تعطیل است!
پرنیان سلطانی
میان ازدحام شهر و صدای بوق ماشینها، از دور صدای موسیقی به گوش میرسد؛ صدایی که هر چه جلوتر میرویم بیشتر جان میگیرد و رفتهرفته همه صداهای ناهنجار محیط را در خود حل میکند. پا سست میکنیم تا با مردمی که دور گروه موسیقی جمع شدهاند، به صدای سازها گوش سپرده و قدم به دنیای موسیقی خیابانی بگذاریم؛ موسیقیای که چند سالی است تب آن بالا گرفته و هنرمندانی که در این عرصه فعالیت میکنند، هم برای عرضه هنرشان و هم برای کسب درآمدی از سوی مردم به اجرای کنسرتهای خیابانی روی میآورند. گروه «البرز بند» هم یکی از این گروههای موسیقی خیابانی است که اتفاقا یکی از قدیمیترینها در این حوزه بهحساب میآید و اعضایش را این روزها علاوه بر کرج، در معابر پرتردد پایتخت هم میبینید. در روزهایی که خبر بستن صفحه شخصی و دستگیری فعالان اجرای موسیقی خیابانی نقل محافل هنری شده، سراغی از محمد حسینی، علی صمیمی و پدرام روشن اعضای گروه موسیقی خیابانی البرز بند گرفتیم تا علاوه بر اطلاع از چگونگی شکلگیری گروهشان، برایمان از سختیها، ترسها و دلهرههای اجراهای خیابانی بگویند.
چطور شد که به فکر ایجاد یک گروه موسیقی خیابانی افتادید؟ درواقع میخواهیم بدانیم البرزبند چطور شکل گرفت؟
محمد: من و پدرام دوستان 12-10ساله هستیم. 5- 4سال پیش پدرام کار سلفژ و صداسازی را شروع کرد و من هم کلاس کلارینت میرفتم. در همان سالها پدرام با یکی از دوستانش به اجرای خیابانی روی آورد و من هم کمی بعدتر با یکی دیگر از دوستانم به خیابان رفتم و ساز زدم. بعد از مدتی با پدرام به این نتیجه رسیدیم که چرا خودمان با هم کار نکنیم؟ و نتیجه این شد که از سال95 البرز بند را تشکیل دادیم و از آن به بعد دوتایی ساز میزدیم و میخواندیم. بعد از یکیدو سال علی هم به جمعمان اضافه شد و حالا من، پدرام و علی اعضای ثابت گروه هستیم.
اسم گروهتان از کجا آمده؟ همگی ساکن کرج هستید؟
پدرام: بله. دوستی من و محمد که در همان کرج شکل گرفت. علی هم ساکن کرج است و در یک فعالیت استودیویی با محمد همکار بود که به گروهمان اضافه شد.
عضو غیرثابت هم دارید؟
محمد: نوازنده زیاد آمده و رفته. هر وقت در خیابان برای اجرا میرویم، بچههایی که ساز میزنند میآیند و میخواهند عضو گروه شوند. اما هیچکدام حضور ثابت ندارند و بعد از مدتی فعالیتشان در گروه کمرنگ میشود یا کلا از مجموعهمان خارج میشوند.
اصلا از همان اول چطور جرقه اجرای خیابانی در ذهنتان زده شد؟
پدرام: ورود من به دنیای موسیقی خیابانی خیلی اتفاقی بود؛ یعنی به چشم یک تجربه جالب و یک چالش جدید به آن نگاه میکردم و تصمیم گرفتم در یک فضای متفاوت هر چه بلد هستم را به نمایش بگذارم. با یکی از دوستانم 3- 2ماه قبل از عید کارمان را مقابل مجتمع تیراژه شروع کردیم و آنقدر استقبال مردم خوب بود که تصمیم گرفتم این راه را ادامه بدهم.
محمد: 3- 2 باری که سر اجراهای پدرام رفتم، با خودم گفتم کار در خیابان چقدر خوب است؛ هم هر شب تمرین داری، هم به هر حال درآمدی کسب میکنی و از همه مهمتر اینکه میتوانی هر هنری که داری بیواسطه به مردم عرضه کنی. برای همین تصمیم گرفتم اجرای خیابانی را تجربه کنم و کمی بعد آنقدر این تصمیم جدی شد که برایش یک گروه موسیقی مجزا دایر کردیم.
علی: من همیشه به کارگروههای موسیقی خیابانی علاقه داشتم و از هر فرصتی برای تماشای کار این گروهها استفاده میکردم. برای همین وقتی متوجه شدم محمد و پدرام اجرای خیابانی انجام میدهند، به جمعشان اضافه شدم و از آن زمان هر روز اجرا داریم.
سخت نبود؟ اوایل برای این تجربه متفاوت استرس نداشتید؟
محمد: چرا، قطعا خیلی سخت بود. اوایل کارمان وقتی جمعیت را میدیدیم آنقدر استرس میگرفتیم که گاهی قطعهها را اشتباه میزدیم! این سختی برای من خیلی بیشتر هم بود؛ چون خانوادهام از اجراهای خیابانیام خبر ندارند. برای همین در اجراها بیشتر عینک آفتابی میزنم و کلاه میگذارم!
چرا خانوادهات مخالفند؟
محمد: خب خیلیها دید خوبی نسبت به اجرای خیابانی ندارند و متأسفانه برخی حتی آن را با تکدیگری برابر میدانند! خانواده من هم تحتتأثیر این نگاهها، موافق اجرای خیابانی نیستند. برای همین وقتهایی که اجرای خیابانی دارم، به خانوادهام میگویم اجرا دارم و آنها هم فکر میکنند احتمالا منظورم کار استودیویی یا استیج است.
پدرام و علی، شما چطور؟ شما هم خانوادههایتان خبر ندارند در خیابان اجرا میروید؟
پدرام: نه، خانواده من خبر دارند. شاید اوایل کمی سختشان بود اما وقتی از عکسالعملهای مردم میگفتم، از اینکه خیلیها میآیند و میگویند تمام خستگیهایشان با گوش کردن به قطعههای ما از بین میرود، حالا نهتنها مخالف نیستند بلکه برای اجراهای خیابانی تشویقم هم میکنند.
علی: من هم خانوادهام از ابتدا حمایتم کردند. اتفاقا خودشان خیلی شور و اشتیاق داشتند که این کار را هم تجربه کنند. خودم اوایل که در خیابان ساز میزدم معذب بودم. اما رفتهرفته حسم بهتر شد و حالا از اینکه میتوانم حال دیگران را خوب کنم، بهخودم افتخار میکنم.
تا به حال برایتان مشکلی پیش نیامده؟
پدرام: چرا نیامده؟! تا دلتان بخواهد به کارمان گیر میدهند. واقعیت این است که زور همه به موسیقی خیابانی میرسد و ما دائم باید نگران کلانتری، نیروی انتظامی و... باشیم.
یعنی چه کارتان دارند؟ میگویند کارتان را جمع کنید؟ سازهایتان را میگیرند یا دستگیرتان میکنند؟
محمد: همه جور رفتاری دارند. گاهی تذکر میدهند، گاهی دعوا میکنند و گاهی سازهایمان را میگیرند و خودمان را راهی کلانتری میکنند.
مگر ساز زدن و خواندن در خیابان جرم است؟
علی: تا جایی که ما میدانیم از لحاظ قانونی جرم نیست اما خب همیشه یک وصلههایی به کارمان میچسبانند که غیرقانونی میشود! مثلا میگویند سد معبر میکنید، در حال ترویج موسیقی غربی و ساز غربی هستید، کارتان اخلال در نظم عمومی است یا باعث لکهدارشدن عفت عمومی میشوید!
پدرام: گاهی با ما مثل جنایتکارها رفتار میکنند! شانس آوردهایم که مردم هستند و حمایتمان میکنند وگرنه اگر مردم نبودند و کسی عکس و فیلم نمیگرفت، به بدترین شکل ممکن با ما رفتار میکردند.
پس احتمالا سختی کارتان بیش از هر چیز دیگری، دلهره و نگرانی از این چیزهاست.
علی: اجرای خیابانی کلا کار سختی است، اما همانطور که شما هم گفتید بیشترین سختی کارمان مربوط به استرسها و نگرانیهای موقع اجراست. شاید باورتان نشود ولی وقتی جمعیت دورمان را میگیرد، بیشتر از اینکه خوشحال شویم، نگران میشویم! از ترس اینکه نکند کسی سازهایمان را بگیرد یا بازداشتمان کند، وقتی جمعیت زیاد میشود بین تِرکها چند دقیقهای وقفه میاندازیم تا متفرق شوند؛ باورتان میشود؟! تلاش همه برای جذب مخاطب است اما ما وقتی میبینیم تعداد مخاطبهایمان زیادشده میترسیم و خدا خدا میکنیم که مشکلی پیش نیاید.
معمولا چقدر مخاطب دارید؟
پدرام: متغیر است اما گاهی تعدادشان به 300- 200نفر هم میرسد.
شما که هر کدامتان کار خودتان را دارید؛ علی که کار استودیویی دارد و حتی آهنگسازی و تنظیم میکند، محمد که در گروههای مختلف نوازنده است و پدرام هم که تا به حال چند تِرک خوانده. تدریس هم که دارید. پس چرا با اینکه این همه اذیت میشوید باز دست از اجرای خیابانی نمیکشید؟
علی: فقط باید اجرای خیابانی را تجربه کرده باشید تا بدانید چرا نمیتوانیم آن را کنار بگذاریم. استیج خیابان پر از انرژی است؛ مردم همیشه لطف دارند و با حمایتهایشان باعث میشوند بهترین حسها را داشته باشیم. گاهی پیرمردها و پیرزنها همراهمان میخوانند، گاهی یکی جلو میآید و میگوید از دادگاه برمیگردم و حالم اصلا خوب نبود اما موسیقی شما حالم را خوب کرد و گاهی مسافری که برای مهمانی به خانه یکی از اقوامش آمده هر روز به بهانهای از این محدوده رد میشود تا کارمان را ببیند. شما هم این همه لطف از مردم ببینید، خیابان را ترک میکنید؟
پدرام: موسیقی خیابانی حداقل برای من یکی، بیشتر از یک کار بهحساب میآید. واقعا این اجراها برایم یک مسئولیت است. ما در این چند سال آنقدر چهرههای غمگین دیدهایم که ایستادهاند و به کارمان گوش کردهاند و وقتی میروند لبخند روی لبهایشان است که دیگر نمیتوانیم کارمان را کنار بگذاریم. من همیشه میگویم هر روز اگر بتوانیم حال یک نفر را هم خوب کنیم، برایمان بس است.
محمد: موسیقی زنده واقعا با کار ضبطشده تفاوت دارد. اما متأسفانه همه امکان رفتن به کنسرتها را ندارند و برای همین درصد زیادی از مردم از شنیدن موسیقی زنده محروم میمانند. در دنیا اجرای خیابانی نهتنها یک شغل یا یک منبع درآمد برای فعالان این حوزه بهحساب میآید، بلکه خیلی از آن استقبال هم میشود چون هم چهره شهر زیبا میشود و هم با اجرای موسیقی زنده غم و غصه، عصبانیت و تمام حسهای منفی دستکم برای چند لحظه هم که شده در مردم فروکش میکند. اما متأسفانه در کشور ما اینطور نیست و به بهانههای مختلف با اجرای خیابانی مخالفت میشود.
چرا اینطور است؟ بهنظرتان چطور میشود نگرشهای منفی موسیقی خیابانی را از بین برد؟
محمد: خب افرادی که در حوزه موسیقی فعال هستند باید از این نوع اجرا حمایت کنند. زمانی که اتفاقی مثل گروه موسیقی رشت میافتد، یکباره همه هنرمندان واکنش نشان میدهند و اعتراض میکنند اما حالا که ما و دیگر فعالان موسیقی خیابانی نیاز به حمایت داریم، حتی به اندازه یک لایک کردن هم از کارمان حمایت نمیکنند. اگر هنرمندان عرصه موسیقی در صفحات شخصیشان درباره یک گروه موسیقی خیابانی بنویسند یا گاهی به یکی از این گروهها سر بزنند، رفته رفته این نگرش اصلاح میشود.
قبول دارید بعضی از افراد هم بدون هیچ هنری، فقط برای کسب درآمد به خیابان میآیند و همین باعث میشود کار شما هم خراب شود؟
محمد: بله اتفاقا یکی دیگر از مشکلات اصلی ما همین است. متأسفانه یکسری کار را چیپ و بیارزش کردهاند و با ظاهری شلخته و نامناسب و بدون اینکه هنر خاصی داشته باشند در خیابان ساز میزنند تا فقط پولی به جیب بزنند. اما خب این موضوعات در همه صنفها وجود دارد و بهخاطر 30- 20درصدی که کار را خراب میکنند، نباید کار همه را بیارزش کرد.
شما هر روز اجرای خیابانی دارید؟ یعنی اجرای خیابانی دقیقا برایتان یک شغل بهحساب میآید؟
پدرام: بله، بهطور میانگین روزانه 8- 7ساعت کار میکنیم. گاهی اوقات به مناسبتهای خاص مثل شبهای عید و... کارمان به 12- 10ساعت در روز هم میرسد.
شما که تجربههای مختلفی در حوزه موسیقی دارید و از نوازندگی، تدریس، اجرای خیابانی تا حتی کار داوطلبانه و رایگان برای خیریهها را تجربه کردهاید، سختی کار اجرای خیابانی را چه میدانید؟ خیلیها تصور میکنند این نوع اجرا بهدلیل نداشتن مخاطب تخصصی، کار راحتی است.
علی: بله، اتفاقا خیلیها این نظر را دارند. اما همه یک درک نسبی از موسیقی دارند و فرق کار خوب و بد را متوجه میشوند. ضمن اینکه اجرای خیابانی واقعا کار سختی است چون ما وقتی روی استیج اجرا میکنیم، مخاطبانمان کسانی هستند که خودشان خواستهاند آنجا باشند، برای همین کارمان را قبول دارند و از شنیدنش لذت میبرند. اما در خیابان اینطور نیست و هر کس ممکن است مخاطب کارمان باشد؛ کسی که کلا با موسیقی مخالف است هم از کنارمان رد میشود و احتمالا برخورد نامناسبی خواهد داشت که قطعا روی کار اثر میگذارد. یا مثلا ما بدون تمرین باید قطعههای درخواستی مردم را اجرا کنیم. برای همین باید خیلی سریع با گروه هماهنگ شویم و کار را به بهترین شکل ممکن ارائه دهیم. اجرای بدون امکانات هم یکی دیگر از سختیهای کار موسیقی خیابانی است. ما یک میکروفون یا حتی چند صندلی هم نداریم و باید در سرما و گرما و در گوشهای از خیابان ساعتها کار کنیم.
چشماندازی که برای البرز بند درنظر دارید کجاست؟ دوست دارید با این گروه به کجا برسید؟
پدرام: آرزوی هر کسی که کار موسیقی انجام میدهد، گرفتن مجوز برای تهیه آلبوم و رفتن روی استیج است. ما هم حتما همین را برای گروهمان میخواهیم. با اینکه جدا جدا هر کداممان در این حوزه کار میکنیم، اما دلمان میخواهد با نام گروهمان هم علاوه بر خیابان کارهای جدیتری انجام دهیم.
کارتان جدیتر شود، موسیقی خیابانی را که رها نمیکنید؟
محمد: نه، قطعا نه. استیج خیابان آنقدر جذاب است و برای کسی که کار انجام میدهد انرژی زیادی به همراه دارد که هیچکس نمیتواند به راحتی از کنارش عبور کند. پیش از اینها هم ما با بچهها قول و قرار گذاشتهایم که در موسیقی به هر کجا که رسیدیم، باز خیابان را رها نکنیم و حتما برای کنسرتهای خیابانی مرتب دور هم جمع شویم. واقعیت این است که تا مردم هستند، ما هم هستیم.
سخت برای همه، سختتر برای خانمها!
البرز بند که به نوعی نخستین گروه موزیک خیابانی کرج بهحساب میآید تا به امروز بارها و بارها میزبان نوازندههای خانم هم بوده است؛ خانمهایی که در این گروه ساز زدهاند اما درنهایت هر کدام به دلایل مختلف عطای اجرای خیابانی را به لقایش بخشیدهاند. محمد حسینی که در این گروه کلارینت مینوازد، درباره حضور خانمها در البرز بند میگوید: «حقیقت ماجرا این است که نخستین باری که قرار شد یک خانم به نوازندههای گروهمان اضافه شود، خیلی میترسیدیم. همینطوری که کار میکردیم، همه از هر طرف به ما فشار میآوردند. میترسیدیم با حضور خانمها در گروه این فشارها بیشتر شود که البته گذر زمان نشان داد ترسمان بیدلیل نبوده!».
پدرام روشن، خواننده البرز بند هم به کمک دوستش میآید و ادامه میدهد: «متأسفانه مشکلات ما زمانی که نوازندههای خانم در گروهمان بودند، دوچندان میشد؛ درواقع ما فقط شعار برابری بین خانمها و آقایان را میدهیم اما وقتی پای عمل میرسد، هیچکدام پای حرفمان نمیمانیم. تجربه حضور خانمها در گروهمان باعث شد به این نتیجه برسیم که اجرای موسیقی خیابانی اگر چه برای همه سخت است، اما به واقع برای خانمها سختتر یا در بسیاری از مواقع تقریبا غیرممکن است».
این همه سختگیری به البرز بند در حالی صورت میگرفت که علی صمیمی نوازنده گیتار این گروه معتقد است که حضور خانمها در گروه، باعث استقبال بیشتر مردم بهویژه خانمها میشد؛ «وقتی یک خانم در گروهمان مینواخت، مردم بهویژه خانمها استقبال و حمایت بیشتری میکردند چون میدیدند یک نفر از جنس خودشان با همه محدودیتها و سختیهای موجود آمده تا هنرش را عرضه کند و این برایشان ستودنی بود. بهنظر من اگر میخواهیم در هنر به جایگاه خوبی دست پیدا کنیم، پیش از هر چیز باید این تبعیضها را از بین ببریم تا فضای کار برای خانمها مهیاتر از پیش شود.»
از ایجاد شادیهای گروهی تا اخلال در نظم عمومی!
ساز زدن و خواندن در معابر شهر، موضوع امروز و دیروز ما نیست. آوازهای کوچهباغی که روزگاری به شناسه شهرهای مختلف این کشور تبدیل شده بود، گواه این ادعاست. در سالهای دور افراد سرشناس دنیای موسیقی و آنهایی که صدای خوبی داشتند در گوشه و کنار شهر و دیارشان ساز میزدند و میخواندند اما آن زمان نه بازداشت میشدند و نه نهادها و سازمانهای مختلف سازهایشان را توقیف میکردند! ولی اوضاع موسیقی خیابانی ما به همین شکل باقی نماند و در سالهای اخیر یکباره تغییر کرد؛ حالا اجرای موسیقی در خیابان اگر چه حکم صریح قانونی ندارد، اما در عرف جامعهمان جرم بهحساب آمده و با نوازندگان خیابانی برخورد میشود. ایجاد سد معبر، اخلال در نظم و آسایش عمومی و حتی جریحهدار کردن عفت عمومی ازجمله دلایلی است که ضابطان قضایی در برخورد با نوازندگان خیابانی مطرح کرده و با این عناوین حتی آنها را پای میز محاکمه میکشانند. اما اینکه واقعا اجرای موسیقی خیابانی جرم است یا نه، سؤالی است که در این گزارش بهدنبال پاسخ آن هستیم، اما جالب اینکه هیچکس پاسخ روشنی برای آن ندارد.
اینطور که وکلای دادگستری میگویند، در ماده 2قانون مجازات اسلامی مصوب سال1392 آمده که عملی جرم محسوب میشود که در قانون انجام آن جرم معرفی شده و برای آن مجازات تعیین شده باشد. با این حساب وقتی نوازندگی جرم نیست، پس اجرای موسیقی خیابانی هم نباید جرم تلقی شود. اما موافقان برخورد با کنسرتهای خیابانی به استناد ماده 2قانون سمعی - بصری مصوب سال1386 میگویند چون هرنوع فعالیت در زمینه امور سمعی و بصری که جنبه تجاری دارد، نیازمند اخذ مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، پس کار نوازندههای خیابانی که مجوز ندارند، غیرقانونی بهحساب میآید. حالا اینکه واقعا فعالیت نوازندههای خیابانی یک فعالیت تجاری بهحساب میآید که نیاز به مجوز دارد یا صرفا یک تفنن، تفریح و سرگرمی است، سؤالی است که حقوقدانها باید به آن پاسخ بدهند. در این مورد پلیس هم با موافقان برخورد با اجرای موسیقی خیابانی همعقیده است؛ چرا که براساس قانون، فعالیت هیچ گروهی در خیابان نباید مانع گردش ترافیک انسانی و ورود و خروج افراد شود. سردار حسین رحیمی، فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ هم با تکیه بر همین موضوع اعلام کرده هر فردی که میخواهد در خیابان و معابر پایتخت اقدام به نوازندگی و خوانندگی کند، حتما باید مجوزهای لازم از وزارت ارشاد و پلیس اماکن را اخذ کند. این در حالی است که اساسا امکان اخذ مجوز برای اجرای موسیقی از سوی فعالان آماتور این حوزه در خیابان وجود ندارد. حال آنکه در کشورهای مختلف دنیا ازجمله آمریکا، ایتالیا، فرانسه، ایرلند، اسکاتلند، انگلیس و... اجراهای خیابانی کاملا رایج است و اتفاقا به عقیده جامعهشناسها این اجراها باعث ایجاد شادیهای گروهی و تزریق نشاط به جامعه میشود. بهنظر میرسد فعلا باید منتظر ماند و دید داستان کنسرتهای خیابانی که این روزها بحث آن داغتر از همیشه شده، به کجا خواهد رسید و سرانجام مسئولان مرتبط در این حوزه ازجمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پلیس و... چه تصمیم روشنی درباره صدها نوازنده خیابانی خواهند گرفت.