• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
دو شنبه 16 بهمن 1396
کد مطلب : 6187
+
-

بمب، انفجار اکسسوار

 

مرتضی کاردر/  روزنامه‌نگار

 

«بمب» شیفته اکسسوار و فضاسازی و موقعیت‌ها و خرده‌داستان‌های خودش است و شمار این موقعیت‌ها آنقدر زیاد است که خیلی وقت‌ها قصه اصلی را فراموش و آنها را به‌نفع همین موقعیت‌ها و خرده‌داستان‌‌ها قربانی می‌کند. فیلم، روزهای بمباران سال66 را در یک مدرسه راهنمایی روایت می‌کند و رابطه دختر و پسر نوجوانی که در شب‌های بمباران در پناهگاه شکل می‌گیرد و زن و شوهری که رابطه‌شان به سردی گراییده است. «بمب» فیلم تماشاگرپسند و سرگرم‌کننده‌ای است و مثل بسیاری از فیلم‌های این سال‌‌ها از نوستالژی ارتزاق می‌کند و با قصه عشقی نوجوانانه و فرجامی در یک شب بمباران، مخاطب را راضی از سینما بیرون می‌فرستد. اما به گمانم ساختن فیلم‌‌های این‌چنینی پس از آثاری مثل «ارمغان تاریکی»، «وضعیت سفید»، «نهنگ عنبر» و «ماجرای نیمروز» قدری دشوار است و نیاز به سختگیری بیشتری دارد. «بمب» دچار فوران اکسسوار است، بی‌آنکه بسیاری از این اشیا در فیلم کارکرد درستی داشته باشند. یکی از اشتباهات اساسی فیلم، اشتباه در انتخاب بازیگرهاست. انتخاب سیامک انصاری به‌عنوان مدیر مدرسه شاید در صدر این فهرست باشد. سخنرانی‌های طولانی او سر صف که مثل ترجیع‌بندی در فواصل مختلف فیلم آمده است یکی از کش‌دارترین سکانس‌های فیلم است. اما سخنرانی‌های او چه کارکردی در فیلم دارد؟ قرار است مثل نهنگ عنبر موقعیت‌های تراژیک را به کمدی تبدیل کند یا نمادی باشد برای به تصویر کشیدن و نقد وضعیت آن سال‌ها؟ پسر نوجوان فیلم برای عشق قدری کوچک است و دختر نوجوان کمی بزرگ، برای همین خیلی جاها عشقشان باورپذیر از کار درنمی‌آید؛ هرچند که نقش‌‌های فرعی مثل معلمان مدرسه و اهالی ساختمان به خوبی از ایفای نقش‌شان برمی‌آیند. بمب از فیلم‌هایی است که میان 2نوع روایت سرگردان است و تکلیف کارگردان برای روایت فیلمش روشن نیست. سکوت‌‌های زن و شوهری که هر کسی در اتاق خودش مشغول گوش کردن موسیقی است با موقعیت‌‌هایی که در مدرسه و شب‌های بمباران ایجاد می‌شود در تناقض است و روایتی چندپاره را ایجاد می‌کند. درست زمانی که زن و شوهر سکوت را می‌شکنند فیلمساز با وارد کردن یکی دیگر از خرده‌داستان‌ها و خلق یک موقعیت کمدی، یکی از عاشقانه‌‌ترین سکانس‌های فیلم را نافرجام می‌گذارد. شاید در تدوین مجدد بشود ریتم فیلم را قدری تندتر کرد و از خرده‌‌روایت‌ها و موقعیت‌ها و سکانس‌های اضافی که بیشتر به‌دلیل تعلق خاطر فیلمساز یا جذابیتشان در فیلم گنجانده شده است، کم کرد.

این خبر را به اشتراک بگذارید