ایران را بیابان نکنیم
حسین آخانی _ استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران
ایران کشوری است که بهدلیل قرارگرفتن در کمربند خشک کرهزمین، مستعد بیابانزایی است. در این سالها گسترش بیابان، بیشترین آسیب را به مردم ایران وارد کرده است. وقوع گردوغبار در سالهای خشک و وقوع سیل بعد از هر بارش، نشان از عمق بیابانزایی و ناپایداری سرزمین در کشور دارد که باید آن را جدی گرفت. در هفتههای اخیر سفرهای پژوهشی متعددی به استانهای مختلف کشور داشتم. یکی از این مناطق، جنوبغربی پارک ملی گلستان در منطقه دستشاد (یا همان دستشاه قدیم) است که با چشم خود دیدم هزاران دام غیرمجاز چطور تا عمق پارک را میچرند، بهطوری که حتی در بهار هم هیچ گیاهی فرصت رویش پیدا نکرده بود. با خود گفتم شاید روستاییان چارهای ندارند اما وقتی به منطقه جنگلی رفتم با کمال تعجب دیدم کیلومترها مسیر تا روستا که دارای جنگلهای مرتفع است، به کشت دیم تغییر کاربری داده شده است. روستایی که فقط 1250نفر جمعیت دارد، مگر چقدر زمین میخواهد؟ دستگاههای نظارتی چه میکنند که درست از میانه جنگل تا قله کوه را هم مردم به دیمکاری تبدیل میکنند؟ حتی یک هکتار مرتع باقی نمانده بود و حالا همین روستاییانی که مراتع را به اراضی دیم کمبازده تبدیل کردهاند برای تامین علوفه دامهایشان به پارکملی گلستان تجاوز میکنند. این در حالی است که بهدلیل بارشهای ناگهانی در این منطقه، حفظ پوشش گیاهی اهمیتی دوچندان دارد. دستاورد این نوع مدیریت، چیزی جز گسترش بیابان و افزایش ریسک و خطرپذیری سیل نیست.
کمی پایینتر در غرب پارک ملی گلستان هم این جنگل بود که جای خود را به ویلاها داده و تأسفآور اینکه قطعاتی از این ویلاها به کسانی داده شده که خود باید مانع بیقانونی باشند. خارج از پارک هم که اوضاع بسیار دردناکتر است. هر چه کوه است برای معدن کنده شده و هر جایی که اراضی مرتعی است یا جنگلی، به دیمزار و زمین کشاورزی تبدیل شده است.
در اوایل خرداد، سفر دیگری به مناطق مختلف استان زنجان داشتم. تا بیخ کوهستانهای این استان را هم شخم زده بودند! دیمکاری در مراتع، حتی تا بلندترین قلهها و پرشیبترین مناطق کوهستانی، همه دارایی ژنتیک کشور را نابود کرده است. دیمکاران حتی به محدوده منطقه حفاظت شده انگوران هم رحم نکردهاند و هر جا توانستهاند غلاتی کاشتهاند که به وضوح میتوان اقتصادی نبودن آنها را دید. گو اینکه در این کشور سازمان جنگلها و مراتع و سازمان حفاظت محیطزیست، مسئولیتی در قبال حفظ طبیعت ندارند که اینچنین مسابقهای سخت برای نابودی جنگلها و مراتع در نبود نظارت قانونی سازمانهای مسئول رخ داده است.
اما خبرهای بیابانزایی در ایران تنها به تغییر کاربری زمینهای ملی و منابع طبیعی ختم نمیشود. دانشگاههای کشور که باید سنگری باشند برای ایستادگی در مقابل آنهایی که قصد نابودی تنوع زیستی را دارند اما خود به مدافعان تخریب طبیعت تبدیل شدهاند. برگزاری همایش چالشها و فرصتهای کشت گیاه مهاجم و آببر پالونیا در دانشگاه گرگان یا برگزاری همایش «ضرورتهای انتقال آب خزر به سمنان» در دانشگاه سمنان به خوبی نشان میدهد بیابانزایی حتی به قلب مراکز علمی کشور هم رخنه کرده که این یکی، از آنچه دارد در عرصه طبیعت رخ میدهد، بسیار خطرناکتر است.
ایران ما در حال بیابانی شدن است و مجموعهای از عوامل مانند طرحهای انتقال آب بینحوضهای، توسعه کشت گیاهان مهاجم و غیربومی و کشاورزی ناپایدار و از همه مهمتر بیدانشی و ضعف مدیریت در سازمان جنگلها و مراتع و سازمان حفاظت محیطزیست بیابانزایی در ایران را تشدید کرده است.