درباره منوچهر اسماعیلی به بهانه بزرگداشتش در جشنواره فجر
دوبلور مؤلف
«سینماگر مؤلف» اصطلاحی بود که اولین بار منتقدان فرانسوی درباره تعدادی از کارگردانها به کار بردند. سالها نظریهپردازی و پشتوانه تئوریک غنی، باعث شد که این اصطلاح، مورد پذیرش قرار گیرد و حالا مؤلفبودن بزرگانی چون هیچکاک، جان فورد، هوارد هاکس، آنتونیونی، بیلی وایلدر و... نکتهای بدیهی محسوب میشود. چند سال بعد، از «بازیگر مولف» سخن به میان آمد و چهرههایی چون مارلون براندو، رابرت دنیرو و آل پاچینو مولف خوانده شدند. در سینمای ایران هم عدهای که تعدادشان زیاد نیست بهعنوان مولف، جایگاهی پذیرفتهشده دارند؛ اصطلاحی که البته بیشتر در مورد چند کارگردان و بازیگر به کار برده میشود ولی در حوزههای دیگر هم میشود به نامهایی اشاره کرد که برازنده صفت «مولف» هستند. یکی از این نامها، منوچهر اسماعیلی است که به همراه تعدادی از همکارانش (چنگیز جلیلوند، ناصر تهماسب، ژاله کاظمی و خسرو خسروشاهی) شایسته عنوان «دوبلور مؤلف» است. منوچهر اسماعیلی ـ چه وقتی که در فیلمهای کیمیایی با لهجه غلیظ تهرانی حرف زده و چه زمانی که در «ناخدا خورشید» تقوایی نقش ناخدا را با لهجه جنوبی صداپیشگی کرده ـ جوهرهای از صدایش را بهمثابه ارزش افزوده، به فیلمها اضافه کرده است. بزرگداشت منوچهر اسماعیلی در سیوششمین جشنواره فیلم فجر، میتواند ستایشی از دوران طلایی دوبله ایران در دهههای 40 و 50 هم باشد.
منوچهر اسماعیلی ـ قله دستنیافتنی دوبله ایران ـ برای ما بخشی از تاریخ سینماست؛ با صدایی که صلابت مردانهاش گوشنواز است و انعطافی حیرتانگیز که باعث شده بتواند در هر فیلمی منطبق با بازیگر و کاراکتر، صدایی خلق کند که انگار متعلق به خود هنرپیشه است. تعدادی از شاهکارهای تاریخ سینمای جهان و آثار ماندگار تاریخ سینمای ایران با صدای جادویی منوچهر اسماعیلی برای ما ماندگار شده است. اسماعیلی در طول 60سال فعالیت پرثمر هنری، کارنامهای درخشان و غبطهبرانگیز از خود به جا گذاشته است. از گذشته سنتی میان دوبلورها وجود داشته که هر دوبلوری به جای بازیگران ثابتی حرف زده است. این اتفاق یا به صورت تیپگویی رخ میدهد که دوبلور تیپ ثابتی را برای بازیگر انتخاب میکند یا اینکه هر نقش بازیگر، منجر به خلق صدایی متفاوت میشود. منوچهر اسماعیلی، هم در تیپگویی و هم در خلق صدای متفاوت، موفق عمل کرده است. وقتی از تیپگویی حرف میزنیم باید به خاطر بیاوریم که اسماعیلی با آن صدای مردانه، تلخ و جدی، سریفیلمهای کمدی پیتر فالک را با انعطاف حیرتانگیزی که در صدایش به وجود آورده، دوبله کرده است. در خلق صداهای متفاوت هم کافیاست 2فیلم آنتونی کوئین با صدای او را به خاطر بیاوریم؛ «باراباس» و «زوربای یونانی». در باراباس، اسماعیلی با همان صدای کلاسیک و آشنایش، به جای آنتونی کوئین حرف زده و نتیجه کار هم مثل همیشه درخشان است. اتفاق مهم اما در دوبله زورباری یونانی رخ میدهد؛ جایی که اسماعیلی با درک این موضوع که آنتونی کوئین در اینجا نقشی کاملا متفاوت بر عهده دارد، همهچیز را با این تغییر، منطبق میسازد؛ بار طنزی به صدایش میبخشد و حتی با لکنت حرف میزند تا بازآفرینی فوقالعادهای از نقشآفرینی متفاوت بازیگر را با شیوه دوبلهاش انجام دهد. این شیوه دوبله در مورد آنتونی کوئین را میتوان در فیلم «جاده» هم مشاهده کرد.
حرفزدن به جای پل اسکافیلد در نقش سر توماس مورِ فیلم «مردی برای تمام فصول»، از برگهای درخشان کارنامه اسماعیلیاست. اسماعیلی با صدایش، هم مهربانی توماس مور را به تماشاگر منتقل میکند و هم در فصل دادگاه، خشم و اعتراضش را به زیبایی هرچهتمامتر دوبله میکند. اساسا اسماعیلی در آفریدن صدای اعتراض، تسلطی شگفتانگیز دارد. فیلم «دانتون» را به خاطر بیاورید که اسماعیلی به جای ژرار دپاردیو چگونه حرف زده است. دیالوگ پایانی دانتون با دوبله استثنایی اسماعیلی، همه آنچه از صلابت مردانه توأم با خشم و اعتراض به یاد داریم را با خود به همراه دارد و در حافظه جمعی ما ثبت شده است؛ «سرم را به مردم نشان دهید که دیدنیاست!»
در دوران طلایی دوبله ایران، بدهبستانهای جذابی میان دوبلورهای برجسته ثبت شده که یکی از بهیادماندنیترینهایش در فیلم «بیلیاردباز» رخ داده است؛ جایی که منوچهر اسماعیلی به جای جکی گلیسن در نقش بشکه مینهسوتا حرف میزند و چنگیز جلیلوند (یکی دیگر از نوابغ دوبله ایران) به جای پل نیومن در نقش ادی تنددست. بدهبستان دو دوبلور بزرگ، ارزش افزودهای برای فیلم بیلیاردباز به همراه آورده و خاطرهای در ذهن ایرانیها ثبت کرده که بعید بود با صداپیشگانی دیگر این اتفاق رخ میداد. پیش از رواج صدای سرصحنه، دوبله یکی از عناصر مهم سینمای ایران بود. منوچهر اسماعیلی در طول 3دهه صدای ماندگار تعدادی از آثار مهم سینمای ایران بوده است. در این زمینه میتوان به همکاریهای مداوم اسماعیلی با مسعود کیمیایی و علی حاتمی اشاره کرد. در فیلمهای «قیصر»، «رضا موتوری»، «داشآکل» و «خاک» اسماعیلی به جای بازیگر اصلی حرف زده و میشود گفت بخشی از آنچه امروز به عنوان قهرمان کیمیایی میشناسیم با دوبله این صداپیشه خلق شده است. این همکاری در دهه60 نیز ادامه یافت که میانشان دوبله نقش بازپرس جلالی در فیلم «تیغ و ابریشم» و نوری فیلم «سرب» مکمل بازیهای فرامرز صدیقی و هادی اسلامی بود؛ طوری که نمیشود صدای دوبلور را از بازی بازیگران تفکیک کرد. زندهیاد علی حاتمی فیلمسازی بود که اهمیت و ارزش فوقالعادهای برای دوبله قائل بود.
حاتمی جز در آخرین فیلمش، «دلشدگان» همه آثارش را دوبله کرد. در مورد حاتمی گفته میشود که او بخشی از کارگردانی را در اتاق دوبله انجام میداد و گاهی وقتها در این مرحله، دیالوگهای تازهای هم مینوشت. در «هزاردستان» اسماعیلی به جای 3بازیگر اصلی سریال حرف زده و تواناییاش در چندگویی را به رخ کشیده است؛ کافیاست به یاد بیاوریم کاراکترهای شعبوناستخونی (محمدعلی کشاورز)، خان مظفر (عزتالله انتظامی) و رضا تفنگچی (جمشید مشایخی) چقدر با یکدیگر متفاوت هستند و به شکل حیرتانگیزی یک دوبلور به جای هر سه آنها حرف زده است. حالا سالهاست که فیلمهای ایرانی به جای دوبله با صدای سرصحنه ساخته میشوند. در این دوران سینمای ایران پیشرفت تکنیکی زیادی کرده و یکی از دستاوردها همین صدای سر صحنه بوده است؛ اتفاقی که باعث شده همهچیز واقعیتر و قابلباورتر شود؛ هرچند با کنارگذاشتن دوبله، بخشی از تاریخ سینمای ایران حذف شد. این را اگر کنار تغییر شیوه دوبله فیلمها و سریالهای خارجی بگذاریم که برخلاف گذشته، در بسیاری از موارد همهچیز به شکلی سرسری برگزار میشود و بزرگان دوبله هم رغبتی به حضور در این مسابقه سرعت نشان نمیدهند، متوجه نکته غمانگیزی میشویم؛ اینکه سالهاست قدر گنجینههایی چون منوچهر اسماعیلی را نمیدانیم. برپایی بزرگداشت برای اسماعیلی گرچه دیرهنگام، مغتنم است. در روزگار عزلت دوبله، تجلیل از اسماعیلی میتواند یادآور ارزشهای هنریای باشد که ما روزگاری در آن سرآمد بودیم.
شناخت نامه
متولد 1318 در تهران
شروع فعالیت حرفهای دوبله: 1336
از صداپیشگیهای شاخص:
آنتونی کوئین (زوربای یونانی، باراباس)، استیو مککوئین (پاپیون)، جوزف کائن (مرد سوم)، ژان گابن (توهم بزرگ)، لارنس اولیویه (اسپارتاکوس)، پیتر سلرز (دکتر استرنجلا و در هر سه نقش سلرز)، پل اسکافیلد (مردی برای تمام فصول)، ایو مونتان (دایره سرخ)، جیمز کاگنی (مرده هزارچهره، هر سپیدهدم میمیریم)، الک گینس (لورنس عربستان، گذری به هند، قاتلین پیرزن، کرامول)، مارچلو ماسترویانی (هشتونیم، گل آفتابگردان)، جک لمون (مسابقه بزرگ)، کرک داگلاس (آخرین غروب، سازش)، لی ماروین (کت بالو)، جیمز استوارت (داستان افبیآی، پرواز فونیکس)، گریگوری پک (اسب کهر را بنگر)، مارلون براندو (جولیوس سزار)، چارلتون هستون (بن هور و السید)، والتر ماتئو (شیرینی شانس)، هنری فوندا (جنگ و صلح)، مایکل داگلاس(بازی)، آرنولد شوارتزنگر (ترمیناتور3: قیام ماشینها)، همفری بوگارت (گنجهای سییرامادره، ساعات ناامیدی)، ژرار دپاردیو (دانتون، تشریفات ساده)، رابرت دنیرو (مخمصه، سلطان کمدی، خوابگردها)، ویلیام هولدن (بازداشتگاه شماره17)، آمیتا باچان (گاهی خوشی، گاهی غم)
از صداپیشگیها برای بازیگران ایرانی:
محمدعلی فردین(غزل)، بهروز وثوقی (قیصر، رضا موتوری، نفرین، داشآکل و خاک)، سعید راد (تنگنا، خط قرمز)، جمشید مشایخی (هزاردستان، قیصر، سرب)، هادی اسلامی (سرب)، اکبر عبدی (مادر)، محمدعلی کشاورز (هزاردستان، مادر) عزتالله انتظامی (هزار دستان)، عنایت بخشی (تنگنا)، داریوش ارجمند (ناخدا خورشید، امامعلی(ع))، جمشید هاشمپور (تاراج، مادر)، فرامرز صدیقی (تیغ و ابریشم)، جلال مقدم (سرب)، خسرو شکیبایی (شکار)، فرامرز قریبیان (سناتور، پرونده و ترن)