محمود مولایی/ خبرنگار
گاهی با عبور از خیابان و کوچه محل سکونت تغییرات ناگهانی احساس میشود. اینکه جدولهای سیمانی جای خود را به جدول جدید دادهاند. درحالی که اهالی محل از جدولهای قدیمی رضایت دارند، اما دستخوش تغییر ناگهانی شدهاند. در مورد رنگها هم چنین اتفاقی رخ میدهد. وقتی که رنگ دیوارهای شهر همچنان زیبایی بصری خود را حفظ کرده است، رنگ تازهای روی رنگآمیزی قبلی میآید. چنین فعالیتهایی بهعنوان «دوبارهکاری» علاوه بر سردرگمی، هزینههای شهر را بالا میبرد و بهنظر میرسد شهرداری تهران را از پیشبرد اهداف اصلی خود دور نگه میدارد.
سیمین حناچی، شهرساز و برنامهریز شهری البته معتقد است مشکلاتی از این دست تنها به شهرداری تهران برنمیگردد. وی در این رابطه به همشهری میگوید: «فربه بودن ارگانها، نهادها و سازمانها تنها مختص به شهرداری تهران نیست و در همهجای کشور چنین اتفاقی افتاده است. یعنی تکلیف خود را با خودمان، وظایف و اختیاراتمان یک جایی روشن نمیکنیم. فکر میکنیم عدمتحقق انجام یکسری از وظایف را باید با ایجاد یک نهاد جدید به آن نهاد واگذار کنیم و چون نهاد جدید هم یک مقاومتی در برابر نهاد قدیمیتر دارد، ابهاماتی بهوجود میآید؛ مثلا اینکه بگویند ما که همین کار را انجام میدادیم و چه نیازی به نهاد جدید بود.» او ادامه میدهد: «در واقع پیش از اینکه یک پایش نظارت بر انجام وظایف هر تشکل و نهادی باشد، ما بیشتر میل به نهادسازی داریم؛ حالا این نهاد چه مستقل از سازمان و چه بهعنوان زیرمجموعه. من نمیخواهم مخالفت خود را نسبت به این موضوع نشان دهم، اما خیلی از این مسائل را ما میتوانیم در بحث مدیریت یکپارچه شهری جستوجو کنیم. لایحه مدیریت یکپارچه شهری ارائه شده و بهنظر من، با تصویب آن خیلی از این بحثها در آنجا روشن خواهد شد.»
حناچی بر این باور است که با تصویب لایحه مدیریت یکپارچه شهری بسیاری از مشکلات برطرف میشود. او یادآور میشود: «فکر میکنم اواخر سال95 آقای روحانی 2لایحه را به مجلس ارائه دادند که یکی لایحه مدیریت یکپارچه شهری بود و دیگری لایحه درآمدهای پایدار شهری. هنوز تکلیف این 2لایحه مشخص نشده و ایجاد نهادهای جدید در دل شهرداری در بحث مدیریت یکپارچه شهری قابل حل است. البته من اطلاعاتی از تغییرات در این لایحه و اینکه نتیجه آن چه میشود ندارم اما پیامش این بود که بالاخره تکلیف وظایف و اختیارات مدیریت شهری روشن شود. اگر این اتفاق رخ دهد، مشخص میشود که چه نیازی در مجموعه هست و اگر لازم است، یک نهاد جدید ایجاد کنیم.»
حناچی تأکید میکند: «به عقیده من، دلیل و ریشه ایجاد نهادهای جدید بهعنوان زیرمجموعه یک ارگان و سازمان را در به تصویب نرسیدن و روشن نشدن یکسری از لوایح میدانم. برای همین، ما در سازمان خودمان به تجمیع و تفکیک میپردازیم. در واقع ما تکلیف یکسری از مسائل در حد کلان را باید روشن کنیم و آیا این عزم وجود دارد یا نه؟ علاوه بر عزم، آیا ما توانمندسازی و ظرفیتسازی کردیم که فرداروزی اگر این وظایف را به نهادی بسپاریم، این افراد آمادگی انجام آن را داشته باشند؟» او برای نتیجهگیری از صحبتهای خود چنین راهکاری را ارائه میدهد: «چندین اتفاق باید رخ دهد. در وهله اول، توانمندسازی قرار میگیرد و در آخر نهادسازی است؛ درحالیکه میل ما بیشتر به نهادسازی است. اگر آمار گرفته شود، متوجه میشویم که نهادسازی کاری آسانتر نسبت به توانمندسازی و ظرفیتسازی است، زیرا توانمندسازی و ظرفیتسازی زمانبر هستند.»
میل بیشتر به نهادسازی تا توانمندسازی
در همینه زمینه :