گفتوگو با رئیس بخش تحقیقات بیابان مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
گردوغبار ماندنیاست
اسدالله افلاکی
بیش از 12سال است که ریزگردها یا گردوغبار مهمان بسیاری از شهرهای کشور میشود و در این میان، خوزستانیها بیش از سایر شهرها با این مهمان ناخوانده دستبهگریبانند. همین هفته قبل بود که ریزگردها نفس اهوازیها را به شماره انداخت و آنقدر وضعیت اهواز را بحرانی کرد که رئیسجمهور، هیأتی متشکل از رئیس سازمان حفاظت محیطزیست و وزیر جهادکشاورزی را برای پیگیری فوری طرحهای مقابله با ریزگردها به خوزستان اعزام کرد. مسئله اما ریشهایتر از آن است که با اعزام 2مسئول بلندپایه برطرف شود. صرفنظر از ریزگردهای خارجی که اتفاقا سهم عمدهای در وضعیت بحرانی هوای خوزستان دارد آنچه باعث شکلگیری کانونهای ریزگرد داخلی شده، سالها مدیریت غلط منابع آبی است که همچنان هم ادامه دارد؛ پس اگر میخواهیم ریزگردها را مهار کنیم باید فکری به حال مدیریت غلط منابع آبی بکنیم. دکتر محمد خسروشاهی ـ رئیس بخش تحقیقات بیابان مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور ـ که بیش از 30سال است به پژوهش در حوزه بیابان و مهار گردوغبارمشغول است در گفتوگویی مفصل با همشهری، وضعیت گردوغبار خوزستان را بر اساس یافتههای تحقیقاتی تشریح کرد. او در این گفتوگو بهصراحت گفت: «مهار کانونهای گردوغبار خوزستان با منشأ داخلی حداقل به 3 الی 4سال زمان نیاز دارد. ضمن آنکه همزمان با مهار کانونهای داخلی، باید با دیپلماسی، کشورهای خارجی منشأ گردوغبار را نیز برای مهار کانونهای گردوغبار مجاب کنند تا این معضل برطرف شود.
آقای دکتر از نظر شما بیابان چه تعریفی دارد؟
اگر بگویم هنوز تعریف جامعی برای بیابان وجود ندارد سخن گزافی نگفتهام. سالهاست که در ایران و سایر نقاط جهان روی این مسئله کار میشود؛ با وجود این هنوز تعریف جامعی برای بیابان ارائه نشده و در این زمینه اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد. این اختلاف نظرها در ایران هم وجود دارد. برای نمونه مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور بنا به پژوهشهایی که انجام داده معتقد است بیش از 55درصد کل سرزمین کشور که عرصههایی بالغ بر 90میلیون هکتار را شامل میشود بیابانیاست اما از نظر سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، مساحت بیابانهای ایران 32میلیون هکتار است. این اختلاف نظر ناشی از اختلاف عقیده صاحبنظران و دستاندرکاران مربوطه در تعریف بیابان است؛ مثلا از دید یک اقلیمشناس، ملاک تعیین بیابان، میزان بارندگی است. در آمریکا به عرصههایی که میزان بارندگی در آنها کمتر از 10اینچ (253میلیمتر) است بیابان اطلاق میشود اما در این زمینه هم اختلاف نظر وجود دارد و برخی کمتر از 50میلیمتر، برخی 100 و برخی 200میلیمتر را ملاک میدانند؛ همچنانکه تعریف بیابان از نظر سایر متخصصان علوم زمین نیز با اقلیمشناسان متفاوت است.
پدیده بیابانزایی در چه نقاطی اتفاق میافتد و در کشور ما از چه زمانی این پدیده مورد توجه قرار گرفت؟
هر جایی که عامل انسانی باشد امکان وقوع این پدیده وجود دارد. در ایران از 50سال پیش بیابانزایی مورد توجه قرار گرفت و کار روی این پدیده برای نخستین بار در کشور در مناطقی از اهواز و سبزوار آغاز شد. در آن مقطع زمانی طوفانهای شن جادهها را میپوشاند و به ابنیه و انهار آسیب میزد و گردوغبار ناشی از این طوفانها شهرها را در بر میگرفت. در آن زمان که تکنیکهای دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی مانند امروز در دسترس نبود گفته میشد که 12میلیون هکتار تپههای شنی و شنزار وجود دارد که 5میلیون هکتار آنها فعال و بخشی هم غیرفعال بود و بیابانزایی، بیشتر محدود به حرکات شنهای روان بود؛ اما با ازدیاد جمعیت، تخریب پوشش گیاهی، شخمهای غیراصولی، مدیریت نامناسب منابع آب و چرای دام در مراتع و تبدیل مراتع به دیمزارها، گستره بیابان و بیابانزایی بیشتر و بیشتر شد؛ به همین دلیل امروز کنترل و مهار پدیده بیابانزایی بسیار دشوار شده است.
چه عواملی باعث شکلگیری پدیده بیابانزایی در کشور ما شده است؟
افزایش جمعیت و مدیریت نادرست سرزمین، 2عامل اصلی بروز پدیده بیابانزایی در کشور است که در سالهای اخیر باعث شکلگیری پدیده گردوغبار شده است. باید ناهنجاریهای اقلیمی را هم به این پدیده اضافه کرد که چهبسا در آینده خود را بیشتر نشان خواهد داد.
منظور از مدیریت نادرست سرزمین چیست؟
بر اساس تعریفی که کنوانسیون مقابله با بیابانزایی اعلام کرده است بیابانزایی به تخریب سرزمین اطلاق میشود که تحتتأثیر تغییرات اقلیمی و عوامل انسانی در مناطق خشک، نیمهخشک و خشک نیمهمرطوب اتفاق میافتد. آنچه ما در کشور با آن مواجه بودهایم قبل از اینکه تحتتأثیر تغییر اقلیم باشد ناشی از عامل انسانی است که به بروز این وضعیت منجر شده است. یقینا خشکسالیها این پدیده را تشدید میکند؛ بهویژه که این پدیده در سالهای اخیر بهوضوح خود را نشان داده و نمونه بارز آن خشکسالی سالجاری است که عوارض آن را در چند ماه آینده خواهیم دید. تا چند سال پیش گفته میشد چرای دام، تغییر کاربری اراضی ملی و طبیعی و تخریب جنگل و مرتع، عامل بیابانزایی است که اگرچه اکنون هم هست ولی کمتر به موضوع آب پرداخته میشد اما امروز دیده میشود که بخش مهمی از بیابانزایی، ناشی از مدیریت نادرست منابع آب است. بررسیها نشان میدهد که فرونشست زمین یکی از آثار بیابانزایی است؛ این در حالی است که این موضوع هنوز به طور جدی مورد توجه قرار نگرفته است.
مدیریت نادرست منابع آبی در فرونشست زمین و بهطور کلی بیابانزایی چه سهمی دارد؟
فرونشستها ناشی از برداشتهای بیرویه از منابع آبی است. براساس آماری که در سایت وزارت نیرو منتشر شده در سال1351حدود 47هزار حلقه چاه عمیق و نیمهعمیق وجود داشته است اما شمار این چاهها در سال94 به 790هزار حلقه رسید که بیش از نیمی از آنها در مناطق ممنوعه حفر شده است. مسئله مهمی که وجود دارد این است که از آنجا که کنترلی روی چاههای بدون مجوز وجود ندارد این چاهها بیش از4برابر چاههای مجاز، آب برداشت میکنند. آنطور که وزارت نیرو اعلام کرده میزان آبی که از طریق چاههای مجاز برداشت میشود 8میلیارد مترمکعب است؛ درحالیکه چاههای غیرمجاز 37میلیارد مترمکعب آب برداشت میکنند. وقتی آبهای زیرزمینی بیش از حد مجاز برداشت میشود و تغذیه آبخوانها کفاف کسری را نمیکند به فرونشست زمین منجر میشود. از سوی دیگر وقتی سطح آبهای زیرزمینی پایین میرود پوشش گیاهی که وابسته به آبهای کمعمق مناطق پاییندست است خشک میشود.
کاهش آبهای سطحی چه نقشی در بیابانزایی دارد؟
نخستین ایرادی که به مدیریت منابع آبهای سطحی بهویژه در بحث سدسازی در کشور بازمیگردد این است که در کار گروههای سدسازی بیشتر نگاه هیدرولوژیک مطرح بوده تا اکولوژیک؛ از این رو بدون درنظرگرفتن اکوسیستم، آب مهار یا مصرف شده که در این صورت خشکشدن تالابها و دریاچههای پاییندست امری محتوم است. علاوه بر تالابها، ما در کشور حدود 8میلیون هکتار کویر و کفههای نمکی داریم که در برخی از فصول سال یا آب داشتهاند و یا حداقل مرطوب بودهاند بهطوری که بسیاری از گونههای شورپسند در نواحی مرطوب اطراف این کویرها رویش داشتهاند. اینها هم در سالهای اخیر خشک شدهاند. البته خشکسالیها هم در این قضیه مؤثر بودهاند و این مسئله هم باید مورد توجه باشد. در همین رابطه موضوعی که یک سال است سازمان جنگلها و مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع در خوزستان با آن درگیر است مسئله آبهای سطحی است. هماکنون مهمترین معضل خوزستان از نظر پدیده ریزگردها مربوط به حقابههای طبیعی است و درنتیجه تمام دشتهای سیلابی که در گذشته زیر آب بود اکنون بهدلیل خشکشدن، به کانون گردوغبار تبدیل شده است.
چند کانون گردوغبار در خوزستان شناسایی شده است؟
بر اساس مطالعاتی که سازمان زمینشناسی در این زمینه انجام داده و فعلا بهعنوان مرجع استفاده میشود 7کانون داخلی گردوغبار در خوزستان شناسایی شده که ازاین 7کانون، کانون جنوب شرق که در 20کیلومتری اهواز واقع شده، کانون فوقبحرانی به شمار میرود. در آنجا هورهای متعددی ازجمله هور شریفه و هور منصوره وجود دارد که قبلا در برخی از فصول پرآب بوده اما حالا خشک شده و به پدیده گردوغبار دامن زده و گردوغباری که از آنجا بر اثر فرسایش بادی در نیمه دوم سال ایجاد میشود، به دلیل نزدیکی به اهواز، این شهر را بهشدت تحتتأثیر قرار میدهد. وسعت این کانون حدود 112هزار هکتار است. طبق مطالعهای که مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور انجام داده است در 69 هزار هکتار از این کانون باید عملیات نهالکاری و پخش آب صورت بگیرد. نکتهای که وجود دارد این است که این عرصهها بهدلیل اینکه رسی ـ نمکی هستند محدودیت احیای پوشش گیاهی دارند؛ در نتیجه تصمیم بر آن شد که کانالی به طول 47کیلومتر احداث شود و آب به این منطقه منتقل و در ماههای بحرانی، پخش شود.
چه راهکارهایی را برای مهار کانونهای داخلی توصیه میکنید؟
سازمان جنگلها سالیان سال است که با مالچپاشی و عملیات بیولوژیک (ایجاد پوشش گیاهی) شنهای روان را تثبیت میکند اما مسئله 7کانون خوزستان، تپههای ماسهای و شنهای روان نیست بلکه معضل خوزستان گردوغبار ناشی از کفههای رسی ـ نمکی است که نمیتوان آنها را با مالچپاشی مهار کرد و مالچپاشی این کفهها پیامدهای مخربی دارد. این معضلیاست که سازمان تاکنون با آن روبهرو نبوده است. برای مهار این کانونها ازجمله کانون شماره4، کانالی به طول 47کیلومتر احداث شد تا با انتقال آب از کارون، 35هزار هکتار از این عرصهها در ماههای بحرانی مرطوب شود. نکته قابلتامل این است که آب را در بالادست با احداث سدها و بندهای خاکی نگهداشتهاند؛ آنوقت با هزینههای میلیاردی کانال آب احداث میشود که از باقیمانده همان آب، کانون ریزگرد پاییندست مرطوب شود. مسئله دیگر اینکه منابع طبیعی اهواز در مناطقی برای مهار گردوغبار خیلی زحمت کشیده و بر اساس پیشنهاد مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، گونههای کهور و گز کاشته و بنده در مردادماه از آنها بازدید کردم. با وجود آنکه 70 تا 80درصد نهالها بهخوبی سبز شده بود اما در ماههای اخیر بهدلیل وزش بادهای حاوی گردوخاکهای نمکی تعدادی از آنها خشک شد؛ به همین دلیل باید با اتخاذ روشهای کمکی و با ایجاد بادشکنهای کوتاه، سرعت باد شکسته شود بلکه بتوان این مشکل را برطرف کرد. اما آنچه مسلم است اینکه باید این مناطق در حد امکان مرطوب شود. محاسبات ما نشان داده است که میزان آب مورد نیاز برای مرطوبسازی خاک و آبیاری نهالکاریها حدود 200میلیون مترمکعب میشود. در صورت تأمین آب میتوان ظرف 4 تا 5سال سطح خاک را با نهالکاری و ایجاد پوشش گیاهی طبیعی که در صورت وجود رطوبت، سبز خواهد شد، تثبیت کرد. برای مهار کانونهای دیگر ازجمله هورالعظیم و هندیجان هم باید حقابه منابع طبیعی تأمین شود و مادام که حقابه تأمین نشود نمیتوان به مهار این کانونها امیدوار بود.
سهم ریزگردهای داخلی
بخش عمده گردوغباری که در کشور شاهدیم مربوط به کشورهای دیگر است که خوزستان و در برخی مواقع استانهای دیگر را تحتتأثیر قرار میدهند. در واقع سهم ریزگردها با منشأ خارجی 85 تا 90درصد برآورد میشود و سهم ریزگردها با منشأ داخلی 10تا 15درصد. بر این اساس، اگر تمامی کانونهای داخلی خوزستان هم مهار شود تنها بخش کوچکی از گردوغبار کاسته میشود و این موضوع باید برای مردم با صراحت و شفافیت بیان شود. چهبسا اگر وضعیت اقلیمی آینده به سمت خشکسالیهای بیشتر برود که دور از انتظار هم نیست، چالشهای بیشتری پیش رو داشته باشیم. انتظار این است که برای مهار کانونهای داخلی که در اختیار خودمان است همکاری و هماهنگی بیشتر و بهتری بین سازمانهای ذیربط بهوجود آید بلکه سهم داخلی گردوغبار مهار شود یا کاهش یابد.