
بورس در ساختار اقتصاد دولتی میتواند عملکرد واقعی و شفاف داشته باشد؟
کدورت در تالار شیشهای

حمید میرمعینی/تحلیلگر بازار سرمایه
در دنیا به شاخصهای بورس و اوراق بهادار بهعنوان شاخصهای پیشنگر نگاه میشود؛ شاخصهایی که به موقع پیامهایی را از آینده ارسال میکنند. بنابراین مسئولان اقتصادی کشورها با توجه به این شاخصها، به سرعت تصمیمگیریها را انجام خواهند کرد. یکی از مهمترین ابزار اجرای عدالت اقتصادی میتواند بازار سرمایه پیشرفته باشد؛ به نوعی که اگر بازار سرمایه درستی داشته باشیم همه اعضا بتوانند در آن سهامدار شوند و از منافع بنگاههای اقتصادی استفاده کنند.
متأسفانه ماموریتی که برای سازمان بورس و اوراق بهادار بهعنوان متولی بورسها تعیین شده، اجرا نمیشود. ممکن است اینگونه تصور شود دولت که عمده فعالیت اقتصادی را انجام میدهد و اقتصاد را کنترل میکند و بزرگترین بازیگر بورس است، باعث شده بورس و اوراق بهادار نتواند مستقل عمل کند و نسبت به منویات دولت کوتاه آمده و حوزه نظارتی خود را دست پایینتر گرفته است. پس، از وابسته بودن بورس به دولت استفاده شده و رسالت اصلی بورس و اوراق بهادار اجرا نمیشود. این فرض نیز تا اندازهای درست بهنظر میرسد، اما بورس در ایران چنانچه بورسهای دنیا رسالتهایی بهعهده دارند، رسالتی به دوش دارد. درصورتی که اینطور عمل کند، در اقتصاد کشور اثرگذار خواهد بود؛ هم در تامین مالی بنگاههای اقتصادی و هم در جذب سرمایهگذاری خرد و کلان. اما بورس تابه امروز نتوانسته چنین ماموریتی را در ایران اجرا کند. شاید اقتصاد دولتی یا نظام بانکی چنین اجازهای به بورس نداده باشد، شاید هم شناخته نشدن و بیاعتمادی مردم و نبود شفافیت، ریسک سرمایهگذاری را بالا برده و سرمایهگذار اعتماد لازم را برای حضور در بورس نداشته باشد و نگران سرمایه خود باشد.
بورس و اوراق بهادار در همه کشورهای دنیا، بهخصوص کشورهای صنعتی -به استثنای آلمان که سیستم اقتصادی بانکمحوری دارد- وظیفه دارد بنگاههای اقتصادی را تامین مالی کند. از سوی دیگر مسئول جمعآوری و جذب نقدینگی و سرمایههای مختلف است. در نتیجه این بازار واسطهای خواهد بود میان دارندگان وجوه مازاد و متقاضیان وجوهات. بورس و اوراق بهادار باید چنین بازاری با مقررات مشخصی شکل دهد که سرمایهگذار و متقاضی بتوانند در فضایی پاک و کارا مبادله کنند که یک طرف به بازدهی لازم دست پیدا کند و طرف دیگر توانایی پرداخت سود را داشته باشد.
در دنیا بیشترین تخصیص منابع و تامین مالی از طریق بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار صورت میگیرد؛ چه در قالب اوراق مالکیت (سهام) و چه بدهی (اوراق قرضه). از بزرگترین مشکلاتی که نهادهای اقتصادی ایران درگیر آن هستند، تامین نقدینگی است. بانکها توانایی تامین منابع بنگاههای اقتصادی و مانده منابع را ندارند. از سوی دیگر بازار سرمایه بسیار کمعمق است. در این چند سال بزرگترین دغدغه واحدهای تولیدی و بنگاههای اقتصادی تامین منابع مالی بوده است که نه به کفایت و نه به نرخ درستی تامین نشدهاند. اگر جایگاه بازار سرمایه به رسمیت شناخته شود میتواند سرمایههای خرد و پراکنده را جمع و این سرمایه را تبدیل به فعالیت و تولید کند.
اما چرا به بورس آنچنان که شایسته آن است، اهمیت داده نمیشود؟ شاید دلیل، ناشناختگی و معرفی نشدن این بازار باشد. این روزها در بورس بیشتر بازی با اعداد و ارقام روی تابلوهای جذاب است و کارکرد تامین مالی بنگاههای اقتصادی و جذب سرمایهگذاری در آن فراموش شده. به رغم رشد شاخص بورس در چند ماه گذشته تامین مالی بنگاههای اقتصادی رشد چندانی نداشته است. درحالیکه سفتهبازی و بازی در بازار ثانویه باید وجود داشته باشد، ولی شرایط آن بازار اولیه، شفافیت و امنیت است که نباید فراموش کرد. بیتوجهی به این رویه باعث خواهد شد که تنها بخش نوسانگیری بورس فعال باشد. از طرف دیگر شفافیت و در معرض دید عموم قرار گرفتن بنگاههای اقتصادی مورد اهمیت است. این بنگاهها باید اصول مدیریتیشان مبتنی بر اصول و قواعد منظم و مورد پذیرش باشد. با این کار نظام پاسخگو و پاسخخواه روند درستتری پیش خواهند گرفت. علاوه بر آن کاهش فساد، رشد بهرهور و... شکل خواهد گرفت؛ مثلا در کشورهایی چون مالزی بازار سرمایه در رشد اقتصادی کشور بسیار اهمیت داشته، درحالیکه در ایران مسئولان اقتصادی از بازار سرمایه حمایت نمیکنند و جایگاه بازار سرمایه ناشناخته مانده است. سازمان متولی بازار سرمایه باید برنامههای خود را ارائه و سرمایهگذار را با این موارد آشنا کند.
اما برای رفع مشکلات موجود چه باید کرد؟ نخستین راه این است؛ متولی بازار سرمایه که بورس و اوراق بهادار است، برنامه عملیاتی و استراتژیک 10سالهای برای بازار سرمایه تهیه کند. پس از آن سهم بازار را از تامین مالی کشور از درصدهای پایین به بالا افزایش دهد. برای رسیدن به این درصدهای بالا باید چه کرد؟ تا چه میزان باید عمق، نقدینگی، شفافیت و گستردگی بازار را افزایش داد؟ محورهای توسعه با الگو از کشورهای توسعهیافته برای ما مشخص است. اما برای اجرای آن باید برنامهای تدوین و حمایت مسئولان کشور را جلب کرد تا سیاستهای ساختاری سرمایهگذاری متحول شود. بورس تا امروز مانند کودکی، بدون هیچ تربیت و سرمایهگذاری رشد کرده است.