صورت پیوند جهان
امیرجلالالدین مظلومی ـ روزنامهنگار
اگر خواسته باشیم تاریخ آغاز گفتن و سرودن از علی(ع) را جستوجو کنیم بهترین نظر در اینباره همین شعر معروف است:
تا صورت پیوند جهان بود علی بود / تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود
به همین ترتیب هر آن کس که در اثر و خبری نام و نشانی از خوبان برده است درواقع نام مولا را هم آورده است که:
هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس / هم یوسف و هم یونس و هم هود علی بود
زیرا:
هرگه به لباسی بت عیار برآمد / گه پیر و جوان شد
اما بهجز از مولا سرودنهای مولانا بزرگان شعر فارسی نیز از حضرت امیر(ع) سرودهاند.
نترسم که دارم ز روشندلی / به دل مهر و جان نبی و علی (فردوسی)
حافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق / بدرقه رهت شود همت شحنه نجف
فردا که هرکسی به شفیعی زنند دست / ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی(سعدی)
شهریار نیز که خود را از نسل حافظ و سعدی میدانست و دریغ داشت که «ما هم از خیل شما بودیم اما بیخیال / پا به پا کردیم و بدعهدی به دنیا آمدیم» نغمهسرای همین بوستان شد.
به دو چشم خونفشانم هله ای نسیم رحمت / که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
اما چیزی که نام این شاعر تبریزی را پرآوازه ساخت، سرودههای خوشمضمون و زیبایی بود که از این عشق پاک و بیآلایش سرچشمه میگرفت. شهریار اشعار فراوانی در مدح امیرالمؤمنین علیهالسلام دارد؛ ازجمله این قطعه که در کمال سادگی از زیبایی تصاویر و بلندی معنی بهرهها دارد.
شنیدم آب به جنگ اندرون معاویه بست / به روی شاه ولایت از آنکه بود خسی
علی به حمله گرفت و باز کرد سبیل / چراکه او کس هر بیکس است و دادرسی
سهبار دست به دست آمد آب و در هر بار / علی چنین هنری کرد و او چنان هوسی
فضول گفت که ارفاق تا به این حد بس / که بیحیایی دشمن ز حد گذشت بسی
جواب داد که ما جنگ بهر آن داریم / که نان و آب نبندد کسی به روی کسی
غلام همت آن قهرمان کون و مکان / که بی رضای الهی نمیزند نفسی
تو هم بیا و تماشای حق و باطل کن / ببین که در پی سیمرغ میجهد مگسی
اگر پذیرفته باشیم که شعر استاد شهریار پیوندی بود میان شعر کلاسیک و سرودههای روزگار ما از این شاعر بلندآوازه به شاعرانی میرسیم که هر یک به زبانی و بیانی از علی(ع) میگویند. شاید در این میان یکی از زیباترین سرودههای این گروه، شعر قیصر باشد با این بیت ماندگار:
در کوچههای کوفه صدای عبور کیست / گویا دلی به مقصد دلخواه میرود