سینمای جشنوارهای ما اجتماعی نیست، اشتباهی است
کارگردان تگزاس2 معتقد است که حمله به فیلمهای مفرح کار دشمن است
مسعود میر/روزنامه نگار
اولی 28فروردین1397 اکران شد و در آخرین روز نمایش با آمار فروش 14.5میلیاردی سازندگانش را راضی کرد و دومی از 29فروردین1398 بهنمایش درآمد و تا امروز و در میانههای مسیر اکران، بیش از 12میلیارد تومان فروش داشته است. شاید همین استقبال مخاطبان از تگزاس باشد که سبب شده کارگردان فیلم با اعتماد به نفس بالا کمدی را مهمترین ژانر سینمایی کشور در حال حاضر بخواند و معتقد باشد فیلمهای اجتماعی سینمای ایران که خریدار آبروی سینمای ما در عرصه بینالمللی بوده و هستند به جز یکی، دو مورد خاص همگی فیلمهای «اشتباهی» هستند. گفتوگو با مسعود اطیابی کارگردان فیلم تگزاس2 را که این روزها یکهتاز گیشه سینماهای کشور است، بخوانید تا دریابید که کمدیها حالا نهتنها در چارچوب فروش جولان میدهند که سازندگان این فیلمها در اظهارنظرهای جنجالی هم خودنمایی میکنند.
آقای اطیابی موافقید که چینش فیلمهای روی پرده به نفع تگزاس2 تمام شدهاست؟
نه اینطور نیست. در ابتدای اکران تگزاس2، فیلمهای «متری شیشونیم» و «تختی» دوبرابر ما سالن داشتند و حتی سالنهای «پیشونی سفید» هم از فیلم ما بیشتر بود. ضمن اینکه اکران تگزاس2 در این مقطع که همزمان با امتحانات مدارس و دانشگاهها و ماه رمضان است اصلا مطلوب ما نبود.
ولی فیلمتان جایگزین رحمان1400 شد که خوب میفروخت و بعد از توقف اکرانش مشتریان کمدی بهطور اتوماتیک تگزاس2 را انتخاب میکنند.
من با این فرضیه موافق نیستم. به گمانم حتی تبلیغ تلویزیونی و فضای مجازی هم چندان مؤثر نیست و هنوز هم فیلم خوب دهان به دهان تبلیغ میشود و این اتفاق شامل حال فیلم من هم شده است. فراموش نکنید که انرژی یک فیلم به دیگران منتقل میشود و درنظر داشته باشید که فیلمهای بسیاری هم هستند که برای فروش خیلی تلاش و تبلیغ میکنند، اما نتیجهای عایدشان نمیشود.
چقدر موافقید که تگزاس2 تکرار تجربهای است که به یک فرمول مبدل شده؟
موافقم که ساخت فیلم تجاری، فرمولهای مختلفی دارد، اما نمیتوانید بگویید تگزاس2 همان روند فیلم قبلی را طی کرده است چون من برای فیلم جدیدم نسخه جدیدی پیچیدهام.
نگاه شما درباره یکهتازی فیلمهای کمدی در سینمای امروز ایران چیست؟
اقبال کمدیها بهنظر من متأثر از نیاز جامعه است و معتقدم تماشاگر امروزی دوست دارد 2 ساعت در سالن سینما تهدید جنگ و گرانی و مشکلات را از یاد ببرد و این امری طبیعی است؛ همانطور که روزگاری لازم بود فیلمهای بیشتری در حوزه دفاع مقدس ساخته شود. من اگر مدیر سینمایی بودم 70درصد قوای تولید و اکران سینمای کشور را روی فیلمهای کمدی متمرکز میکردم چون الان جامعه ما به این سینما نیاز دارد. البته به سینمای حماسی هم برای ارتقای غرور ملی نیازمندیم.
جامعه چقدر به این سینما نیاز دارد؟
ببینید الان موقع نشان دادن غصههای مادر شهید و غمهای روزگار نیست. سینما و تلویزیون و حتی شهرداری باید مردم را شاد و محیطهای عمومی را برای خانوادهها سرشار از نشاط کنند. مگر جز این است که اکثر فیلمهای اکران نوروز عید مردم را خراب کرد؟ عید برای آن کارگر باید سرشار از شادی باشد، اما سینمای ما غمگین است، تلویزیون، غمگین است و شهر هم غمگین است. این ملت برای ایستادن جلوی آمریکا و پیروز شدن باید شاد باشد.
ولی باید پذیرفت که حتی ذرهای از اعتبار سینمای ایران در دنیا توسط کمدیها حاصل نشده و این سینمای اجتماعی ماست که همیشه پیشقراول کسب آبرو بوده است.
سینمای کمدی بخشی از سینمای اجتماعی است اما سینمایی که شما به آن میگویید اجتماعی در واقع سینمای «اشتباهی» است. ببینید این فیلمها چطور نام ایران را سرزبانها میاندازند و به قول شما جایزه میگیرند. اینکه بگوییم ایران جای زندگی نیست و بعد جایزه بگیریم شاهکار است؟ فیلم با تم خیانت ساختن هنر است؟
یعنی شما میفرمایید سینمای عباسکیارستمی سینمای اشتباهی است؟
کیارستمی متفاوت است اما اکثر این فیلمها اشتباهی بوده و هستند که به اسم اجتماعی ساخته و توسط غیرایرانیها تشویق شدند.
ولی این سینمای مثلا کمدی سینمای قابل دفاعی نیست.
بهنظر من دشمن با فیلم مردم شادکن مخالف است و البته حمله به سینمای کمدی هم مشکوک است. من معتقدم دشمن در پشت پرده حمله به فیلمهای مفرح در سینمای کشور قرار دارد.
احتمالا حضور ذهن دارید که اکران رحمان1400 توسط وزارت ارشاد و سازمان سینمایی متوقف شده است؟
نظر شخصی من این است که این تصمیم اشتباه بود چون این فیلم لطمهای به کسی نزد. حتی فیلم ممیزی نشدهاش هم به کسی لطمه نمیزد و این فیلمهای اجتماعی هستند که قدرت تخریب بالایی دارند. فیلم کمدی امکان تخریب ندارد و در واقع مانند 13 بدر است که همه را دور هم جمع میکند.
استفاده از بازیگر زن خارجی مثل گابریلا پتری با عبور از خطوط قرمز رایج در سینمای ما مرتبط است؟
من هیچوقت چنین فکری نکردم. این بازیگر برزیلی با توجه به نیاز فیلمنامه انتخاب شد. جالب اینکه این بازیگران در همان صنف خودشان یک کف و سقف دستمزد دارند که براساس آن قرارداد میبندند اما چون برزیل سینمای ضعیفی دارد و خودشان هم به سینمای ایران علاقهمندند این بازیگر با دستمزد پایین در فیلم بازی کرد. من استراتژیهای خودم را دارم و بهعنوان یک سرباز بهصورت آتش به اختیار تشخیص میدهم که به کمک شادی به پیروزی مردم خودم کمک کنم.
درباره ارتباط سینمای کمدی و ایستادگی در مقابل دشمن بیشتر توضیح میدهید؟
در جبهه از یک طرف رزمندگان روی مین میرفتند و از طرف دیگر تابلوی لبخند بزن رزمنده در همه جا به چشم میخورد. دشمن از لبخند ما میترسید و این موضوع مهمی است. من هم خودم را رزمنده میدانم و ترجیح میدهم در این شرایط مردم را شاد کنم. یادتان نرود که در جنگ 33روزه لبنان، اسرائیلیها میدان را به رزمندههای شاد و خندان حزبالله واگذار کردند. بروید نمایشگاه عکس اسرائیلیها را از آن جنگ ببینید که در تمام عکسهایشان سربازان اسرائیلی در حال آه و ناله هستند. مخلص کلام اینکه رزمنده اگر شاد نباشد پیروز نمیشود.