قصه پرغصه زنان نانآور
همشهری از وضعیت زنان دستفروش قزوین و حمایت نهادهای قانونی از این قشر گزارش میدهد
فروزان کشاورز| قزوین-خبرنگار :
از چهره و قامت خمیدهاش پیداست، کیسه بزرگی که در دست دارد، بر شانههایش سنگینی میکند. در کیسه را باز میکند، با احتیاط محتوای درونش را نزدیک یکی از آرایشگاههای زنانه شهر در امتداد خیابان امام(ره) پهن میکند. داخل بساطش همهچیز هست. از آینه و وسایل آرایشی گرفته تا لباس و دستمال آشپزخانه. چهره و لباسهای مرتب او گویای این است که از سر ناچاری و فقر به این کار روی آورده است. نزدیک میشوم. ابتدا قیمت اجناسش را بهانه کرده و سر صحبت را با او باز میکنم. مقاومت میکند. یک آینه و لباس از او میخرم. کم کم نرم میشود و شروع میکند به درد دل کردن.
معاش خانواده در گرو فروش روزانه
زن دستفروش در حالی که نگاهش رهگذران را تعقیب میکند، میگوید: از 3 سال پیش که شوهرم زمینگیر شد ناچار شدم برای تامین هزینههای زندگی و خرج بچههایم دستفروشی کنم. کار دیگری بلد نیستم. سواد درستی هم ندارم. خانواده شوهرم هم وضع مالی خوبی ندارند تا از ما حمایت کنند. شوهرم کارگر ساختمان بود. بر اثر یک سانحه در حین کار، کمرش شکست. بیمه هم نبود. نتوانستیم او را برای معالجه نزد دکترهای خوب ببریم. به مرور زمان خانهنشین شد. برای تامین کرایه خانه، تحصیل دو فرزندم و خورد و خوراک دستفروشی میکنم. زندگی ما با دستفروشیهای روزانه من میگذرد. اگر فروش داشته باشم، شب نانی دارم تا روی سفره بگذارم اگر نه که همان یک لقمه نان هم نیست تا بچهها بخورند.
وی ادامه میدهد: سود بالایی از فروش به دست نمیآوردم ولی چارهای ندارم، چون کار دیگری نیست انجام بدهم. بیشتر جنسهایم را از عمدهفروشهای بازار میخرم. اگر فروش خوبی داشته باشم، روزی 50 هزار تومان کار میکنم ولی گاهی 5 هزار تومان هم فروش ندارم. آخر ماهها خیلی بد است. از طرفی باید کرایه خانه بپردازم و از طرف دیگر مردم حقوقشان تمام شده و چیزی نمیخرند. با همه سختیها، کارم یک ویژگی خوبی دارد و این است که هر ساعتی بخواهم کار میکنم. بعضی وقتها که نیاز است بالای سر بچههایم باشم میتوانم در خانه بمانم. درست است که دست روزگار مرا هم مرد و هم زن خانه کرده ولی من هم مادرم و دوست دارم گاهی دست نوازش برسر بچههایم بکشم.
دستفروشی بعد از بیکاری فرزند
در نزدیکی همان زن جوان، زن مسن لاغر اندامی در فرورفتگی یکی از کوچههای بلند و باریک بساطش را روی زمین پهن کرده است. شال و روسری تنها اجناسی هستند که برای فروش دارد. با مهربانی جواب سلام مرا میدهد و در پاسخ به سوال من در رابطه با شغلش میگوید: چند سالی است که دستفروشی میکنم. زمانی که جوان بودم در روستا کشاورزی میکردم. بعدها با شوهرم به شهر آمدم ولی پس از چند سال زندگی در شهر، شوهرم را از دست دادم. آن زمان در خانهها کارگری میکردم ولی از وقتی پیر شدم و پسرم سرکار رفت، دیگر کار نکردم. تا وقتی او کار داشت خرج زندگی را میداد و مجبور نبودم دستفروشی کنم ولی حالا او بیکار شده و باید برای تهیه مخارج زندگی با وجود پا درد و کمردرد از ظهر تا غروب اینجا منتظر باشم تا کسی از سر دلسوزی و ترحم از من چیزی بخرد. دستفروشی غرور آدم را له میکند. از یک طرف باید به رهگذران التماس کنی و از طرف دیگر مواظب ماموران شهرداری باشی که به جرم سد معبر جنسهایت را نبرند. در این سن و سال کار دیگری از من بر نمیآید. پسر جوانم هم بیکار شده و باید مخارج زن و بچهاش را تامین کند.
تامین هزینه داروی خواهر
زن جوان دیگری نیز در امتداد خیابان امام(ره) عروسکهای دستساز، رومیزیهای بافت دست، جوراب، لیف و خردهریزهای تزئینی را به دقت روی زمین چیده و با چشمهای نگران، رد نگاه عابران را دنبال میکند. نزدیک غروب است و رهگذران با عجله راه خانه را در پیش گرفته اند. دخترک کوچکی متوجه عروسکها شده و یکی از آنها را بر میدارد. هر عروسک 7 هزار تومان است. با خرید عروسک توسط مادر کودک، دستفروش جوان نفس راحتی میکشد.
از دلیل دستفروشیاش میپرسم، آهی میکشد و میگوید: پدرم معتاد است، یکی از خواهرهایم هم بیمار شده. قبلا در یک کارگاه تولیدی خیاطی میکردم. در ازای کارم مزد کمی به من میدادند. این اوخر همان مزد کم را هم پرداخت نمیکردند بنابراین تصمیم گرفتم برای خودم کار کنم. در خانه با مادرم عروسک و رومیزی میبافیم و برای فروش، آنها را به مکانهای مختلف میبرم. آرایشگاهها، باشگاههای ورزشی زنانه، گاهی هم به خیابان امام(ره) میآیم. در محیطهای زنانه راحتتر هستم. اینجا بعضی رهگذران با حرفهای نادرست، آدم را اذیت میکنند؛ تا میبینند جوان هستی و زن، فکر بد میکنند. خیلی اذیت میشوم ولی چاره ندارم. هزینههای دارو و دکتر خواهر مریضم و تامین خرج زندگی بر عهده من است.
زنان سرپرست خانوار، تحت پوشش
قائم مقام کمیته امداد امام خمینی(ره) قزوین، جمعیت تحت پوشش این نهاد در استان را 22هزار و 32 خانوار اعلام میکند و میگوید: 18 هزار و 987 نفر از این افراد را زنان سرپرست خانوار تشکیل میدهند.
امیر محبی تعداد کل مددجویان تحت پوشش کمیته امداد استان قزوین را 36 هزار و 445 نفر اعلام و اضافه میکند: از بین جمعیت زنان سرپرست خانوار، 11 هزار و 508 مددجو (52 درصد مددجویان استان) افرادی هستند که همسر آنها فوت کرده است.وی بیان میکند: 3 هزار و 584 زن سرپرست خانوار تحت پوشش را افراد مطلقه، 356 زن سرپرست را خانواده زندانیان و 561 مددجو را نیز افراد دارای بیماریهای خاص تشکیل میدهند.
محبی ادامه میدهد: کمیته امداد قزوین از ابتدای سال جاری تاکنون هزار و 133 وام کارگشایی به ارزش 30 میلیارد و 560 میلیون ریال به مددجویان تحت پوشش خود پرداخت کرده که 750 مورد از وامهای پرداختی (بالغ بر 20 میلیارد ریال) به زنان سرپرست خانوار تعلق گرفته است. قائم مقام کمیته امداد امام خمینی(ره) قزوین میگوید: امسال 513 جهیزیه از سوی این نهاد تامین شده که 49 مورد آن مربوط به ازدواج مجدد بوده است.
حمایت بهزیستی
معاون امور اجتماعی بهزیستی استان با بیان اینکه زنانی که به دلیل حضور نداشتن همسر به دلایل مختلف مانند طلاق و فوت مسئولیت تامین هزینههای زندگی و سایر امور خانواده را بر عهده دارند، را زنان سرپرست خانوار میگویند، اظهار میکند: اداره کل بهزیستی استان قزوین طبق این تعریف از زنان سرپرست خانوار حمایت میکند.بهاره رحمانی با بیان اینکه اداره کل بهزیستی قزوین از خانوادههای نیازمندی که سرپرست آنان به دلایل مختلفی از کار افتاده هستند، حمایت میکند، عنوان میکند: این ازکارفتادگی باید طبق نظر کمیسیون از کار افتاده بهزیستی قزوین بیش از 66 درصد تشخیص داده شود تا این خانواده زیر پوشش این اداره کل قرار گیرد.
زنان بدسرپرست
معاون امور اجتماعی اداره کل بهزیستی استان قزوین بیان میکند: همچنین اداره کل بهزیستی استان قزوین از زنانی که همسر آنها دچار اعتیاد شده باشند و در یکی از مراکز ترک اعتیاد در حال ترک باشد یا زنانی که همسرشان در زندان است و مسئولیت تامین اقتصاد و هزینههای زندگی را برعهده دارند به عنوان زنان بدسرپرست حمایت میکند تا زمانی که این خانواده توانمند شود و هزینههای زندگی را تامین کند.
وی ادامه میدهد: زنانی که بیسرپرست یا بدسرپرست هستند باید همه شرایط مربوطه مانند نداشتن درآمد در آییننامه مقرراتی اداره کل بهزیستی قزوین را داشته باشند تا اداره کل بهزیستی استان از آنان حمایت کند.
رحمانی عنوان میکند: اداره کل بهزیستی استان از وضعیت درآمدی و حقوق خانواده زنان بیسرپرست یا بدسرپرست استعلام میکند تا آنان بعد از طی مراحل مربوطه با داشتن شرایط لازم که در بهزیستی تعریف شده و تایید آن، تحت حمایت این اداره کل قرار گیرند.این مسئول یادآور میشود: زنی که از همسر خود جدا میشود و مهریه دریافت میکند، تحت پوشش اداره کل بهزیستی قرار نمیگیرد چرا که دریافت مهریه به منزله تأمین معیشت برای این زنان محسوب میشود.
وی با اشاره به اینکه اداره کل بهزیستی قزوین از دختران خودسرپرست نیز حمایت میکند، بیان میکند: افرادی که ازدواج نکرده باشند و والدین خود را از دست داده باشند، به تنهایی زندگی خود را اداره کنند و منبع درآمدی نداشته باشند، تحت پوشش این اداره کل قرار میگیرند.با توجه به تاثیر بسزای سلامت روانی و جسمی زنان و مادران سرپرست خانوار در سلامت خانواده، فرزندان و درنهایت سلامت اجتماعی شهر لازم است تا نهادهای مختلف دولتی و مردمی برای حمایت از این قشر آسیبپذیر قدم بردارند و برای تحمل بار گران زندگی، آنها را یاری کنند.
افزایش آمار زنان سرپرست خانوار
رضا عباسی کارشناس امور اجتماعی استان با اشاره به افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار میگوید: طی سالهای اخیر به دلیل افزایش آمار اعتیاد، بیکاری و طلاق تعداد زنان سرپرست خانوار افزایش پیدا کرده است. در این شرایط وظیفه نهادهای متولی دولتی نظیر بهزیستی و کمیته امداد است که با توجه به مشکلات زندگی و آسیبپذیر بودن این قشر آنها را تحت حمایت خود قرار دهند.
وی ادامه میدهد: این نهادها میتوانند با تحت پوشش قرار دادن زنان سرپرست خانوار و برگزاری کلاسهای آموزشی رایگان مهارتهایی را به آنها آموزش دهند تا سرمایههای انسانی آنها که شامل توانمندیهای زنان سرپرست خانوار است، افزایش پیدا کند.
این مسئول بیان میکند: ایجاد بازارهای هفتگی در مکانهای خاصی از شهر میتواند زمینه مناسبی برای عرضه محصولات زنان سرپرست خانوار فراهم کند و ضمن حفظ غرور و شأن انسانی این زنان زحمتکش، در تامین هزینههای زندگی به آنها یاری رساند. عباسی ادامه میدهد: چنین بازارهایی از سد معبر دستفروشان، از بین بردن زیبایی و نظم شهر و تضییع حقوق شهروندان جلوگیری میکند. پرداخت وامهای حمایتی نیز از دیگر راههای تامین سرمایه برای زنان سرپرست خانوار است تا با تدبیر خود راهی برای تامین معاش خانواده پیدا کنند.