تشنج در فضای فوتبال ایران به اوج رسیده و همین موضوع، بار دیگر بحث در مورد ریشههای خشونت را داغ کرده است. در همین راستا برخی به این نتیجه رسیدهاند که اظهارات تحریکآمیز مدیران، مربیان و بازیکنان نقش مهمی در برانگیختگی هواداران دارد. این جمعبندی اصلا بیراه نیست، اما فرمولی که آقایان برای مقابله با آن پیدا کردهاند عالی است؛ اینکه معاون وزیر ورزش از توافق با صداوسیما برای عدمپخش مصاحبههای تحریکآمیز خبر داده است. این یعنی مدیران وزارتخانه با مسئولان تلویزیون دور هم نشستهاند و تصمیم گرفتهاند دیگر حرفهای تند فوتبالیها را پخش نکنند؛ اما آیا این شیوه از کار قابل دفاع است؟ اصلا فایدهای دارد؟
«تحریککننده» یعنی چی؟
سؤال اول این است که چه تعریفی برای عبارت «تحریککننده» وجود دارد؟ چهکسی باید تشخیص بدهد مرز تحریک کلامی کجاست و کدام مصاحبهها میتوانند خطرناک باشند؟ بهعنوان نمونه هر کدام از عباراتی مثل «داور سر تیم ما را برید» یا «میخواهند ما را زمین بزنند» که مثل نقلونبات در فوتبال ایران استفاده میشود، میتواند مصداق برانگیختن هواداران تلقی شود؛ خب اگر اینها را حذف کنید که دیگر چیزی برای پخش کردن باقی نمیماند. شما این کلمات را از جلال حسینی بگیر، دیگر یک ثانیه از مصاحبههای کاپیتان پرسپولیس هم قابل پخش نخواهد بود! به علاوه تلویزیون الان تا خرخره درگیر برخوردهای سلیقهای در مضامین اجتماعی است؛ طوری که گاهی یک فیلم سینمایی در 5شبکه به 5شکل مختلف با حذفیات متفاوت نمایش داده شود. شما دیگر اعمال سلیقه در پوشش حواشی فوتبال را به این لیست مفصل اضافه نکنید. اصلا چطور است اگر بازیکنی گل زد و زیادی خوشحالی کرد، دوستان تصویر او را هم قیچی کنند؟
کار رسانه رساندن است، نه نرساندن!
مسئله دوم، مسئله فلسفی و ماهوی است. فلسفه وجودی رسانهها این است که جریان اطلاعات را بهصورت صحیح و سریع به مردم منتقل کنند. در این میان بسیار آزاردهنده است که تلویزیون ایران با نهادی غیرمحرمانه و غیرامنیتی برای سانسور اطلاعات آن حوزه توافق میکند. در اینکه بسیاری از اهالی فوتبال ایران حرفهای نادرست میزنند و باورهای مخرب و زیانبار را در ذهن هواداران جا میاندازند تردیدی وجود ندارد. علاج درستش اما این است که حرفهای حرف زدن را به اینها بیاموزیم و برای اظهارات ناصواب، مجازاتهای شدید و بازدارنده درنظر بگیریم. وگرنه اینکه صورت مسئله را پاک کنیم و آشغالها را زیر فرش بریزیم، مثل همیشه نتیجه مثبتی نخواهد داشت.
تلویزیون و مرجعیت سوخته
این یکی از همه مهمتر است. دوستانی که چنین توافقی انجام دادهاند ظاهرا هنوز باور دارند صداوسیما کماکان مرجع اصلی مردم برای کسب خبر است. اینها باورشان نمیشود تلویزیون مدتهاست مرجعیتش را از دست داده. الان اوضاع طوری است که دور از جان اگر روی آنتن زنده قتل هم اتفاق بیفتد، هیچکس خبردار نمیشود، مگر اینکه ویدئوی کوتاه آن روی اینترنت برود و پربازدید شود. حالا معلوم نیست دوستان چطور تصور میکنند با سانسور مصاحبههای تند در این رسانه، میتوان جلوی اتفاقات شوم را گرفت؛ بهعنوان مثال یکی از وحشتناکترین مصاحبههای چند سال اخیر فوتبال ایران، اظهارات سیاوش یزدانی بود که گفت: «پرسپولیسیها برای بازی حذفی به اصفهان نیایند، چون خون بهپا میشود.» شما ویدئوی مصاحبه مدافع سپاهان را در میکسزون ورزشگاه آزادی ببینید؛ حداقل 10دوربین و میکروفن مربوط به رسانههای دیداری و نوشتاری غیردولتی جلوی صورت یزدانی است. اینها کی مجال میدهند که انحصار اطلاعات دست صداوسیما باشد؟ الان خود تلویزیون به جای تولیدکننده، تبدیل به مصرفکننده سوژههای دست چندم فضای مجازی شده است. از چه چیزی حرف میزنید واقعا؟
و البته حق پخش!
نکته آخر؛ کوتاه، گزنده و تلخ. کاش اگر کسی در وزارت ورزش امکان مذاکره و توافق با صداوسیما را دارد، این کار با محوریت حق پخش تلویزیونی انجام بدهد، نه سانسور اطلاعات! باشگاهها مردند از نداری و بیپولی. 2زار پول کف دست اینها بگذارید.
پنج شنبه 12 اردیبهشت 1398
کد مطلب :
54436
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/3n69
+
-