تهدید و مرزبندی فضای مجازی جواب نمیدهد
طیبه سیاوشی شاهعنایتی
نماینده تهران و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس
گاهی طرفداران نگاههای خاصی نسبت به فضای مجازی موضعهایی میگیرند که از شناخت کم آنها نسبت به این فضا و کاربرانش حکایت دارد. بحثهایی که اخیرا درباره ویژگیهای اینترنت ملی مطرح شده، نظرهایی را در سطح جامعه و مسئولان برانگیخته که به گمان من نشان از نگاه نامناسب مسئولان به این فضای خاص و جدید دارد. من پیشتر در نشستی که در وزارت ارتباطات برگزار بود نیز به انتقاد از چنین نگاههایی پرداختم و گفتم متأسفانه مسئولان ما خیلی فضای مجازی را نمیشناسند و بیشتر آن را به چشم یک تهدید میبینند. از همه بدتر اینکه، کسانی که در فضای مجازی فعالیت میکنند را خوب نمیشناسند و آنها را دستکم میگیرند. تصور برخی از مسئولان ما از کاربران، یکسری جمعیت محدود و مشخص است؛ درصورتی که کاربران فضای مجازی در ایران، در هر پلتفرمی که فعالیت کنند و عضو باشند، افراد باهوشی هستند که میتوانند بهخوبی از این فرصت قرن بیستویکمی استفاده کنند. در سمت مقابل، بهنظر من برخی مسئولان ما خیلی در این حوزه عقب هستند و این محیط را نه به چشم فرصتی جدید که بهعنوان یک تهدید میبینند.
این نگاه پرتهدید نسبت به اینترنت جهانی، شبکه ملی اطلاعات و شبکههای اجتماعی که در بین بعضی مسئولان جریان دارد، حتی بدتر از طرز نگاهی است که در دهه60 و 70 خورشیدی نسبت به ویدئو و ماهواره وجود داشت. این نگاه بدتر است چون در این نگاه جدید برای اینترنت و شبکههای اجتماعی مرزبندی قائل میشوند و میخواهند روی آنها سیستم کنترل پیاده کنند، غافل از اینکه فضای مجازی قابل مرزبندی نیست. بهعبارت دیگر، نمیشود نیروی نظامی را بر آن حاکم کرد و در رأس آن فضا قرار داد تا آن را کنترل کرده، خطراتش را دفع کند. در عوض باید دنبال راهحلهای دیگری بود.
همین جنایت اخیر در همدان را بهعنوان شاهد میآورم. مسئولان میگویند نمیتوانستیم آن فرد را شناسایی کنیم چون سرور اینستاگرام اینجا نبوده است، در نتیجه امکانش را نداشتیم که هویت او را بررسی کنیم و جلویش را بگیریم. در این مورد، به گمان من راهحل این بود که بهخود مردم آموزش بدهند که در اینباره چهکار کنند. در این مورد اگر آموزشهای حداقلی به مردم داده شده بود که موارد پرخشونت فعلی را گزارش کنند، خودشان از چنین جنایتی جلوگیری میکردند. در عمل اما میبینیم چند هزار نفر آن قاتل را از قبل دنبال میکردهاند و کسی هم نگفته او را با چه ژستهای عجیبی و با چه اسلحههایی میدیده است. اگر بهجای تمرکز در بستن فضا، این مسائل حداقلی را آموزش بدهیم، از خیلی موارد اینچنینی میتوان پیشگیری کرد. ولی ما بهجای آموزش دادن به مردم و آگاه کردنشان نسبت به این مسائل، در مقام مقابله برمیآییم و دور از انتظار هم نیست اگر کاربران عادی در مقابل چنین برخوردهایی جبهه بگیرند و ناراضی شوند.
اگر به بحث تخصصی اینترنت ملی برگردیم، حتما افرادی ازجمله همکاران من در مجلس و کمیسیون فرهنگی میتوانند اذعان کنند که ما در حوزه پیامرسان داخلی که بخش کوچکی از این پروژه بزرگ محسوب میشود، چندان موفق ظاهر نشدیم. ما میخواستیم پیامرسانهای داخلی را سروسامان بدهیم، یک طرح تدارک دیدیم و بودجه کافی برای آن درنظر گرفتیم اما کار موفقی نبود. با وجود فیلترینگ تلگرام، پلتفرم قابلقبولی شکل نگرفت. اینطور که به من گفتهاند، در این مدت شاید حدود یکمیلیون نفر از اعضای تلگرام کم شده باشد اما نمیدانیم که از این تعداد حدودا چند نفر به پیامرسانهای داخلی آمدند.
کشورهای دیگر هم مواردی را دارند که در آنها شبکههای داخلی تدارک دیده شده است اما سیاستگذاریهایشان طوری بوده که خود مردم ترجیح میدهند از آن استفاده کنند. چون امکانات خوبی دارد، زیرساختهایشان قوی است و فرصت ارتباط مردم با یکدیگر و راهاندازی کسب و کارها در آن دیده شده است. در عین حال، هیچ زور و اجباری برای عضویت وجود ندارد و دسترسی به اینترنت جهانی نیز قطع نشده است. من تا به حال چیزی نشنیده و ندیدهام که برای مردم فرصت و جذابیتی ایجاد کند.