خیز ارامنه برای حمایت از یهوا
گفتوگو با آناهید آباد، کارگردان ایرانی فیلمی که نماینده ارمنستان در اسکار بود و حالا در گروه هنر و تجربه اکران شده است
مسعود میر/روزنامهنگار
«یهوا»، جدیترین تولید مشترک سینمای ایران در سالهای بعد از انقلاب است؛ فیلمی با قصهای انسانی و ضدجنگ و تجربه حضور در بیش از 20 جشنواره معتبر دنیا که متأسفانه در آشفته بازار سیاستهای یک بام و دو هوای مدیران سینمایی آنقدر که در ارمنستان قدر دید در ایران به چشم نیامد.«یهوا» البته قرار است بهزودی با کمک کمپین تبلیغاتی جامعه ارامنه روزهای بهتری را در اکران عمومی از سر بگذراند. آناهید آباد، کارگردان فیلم مهمان ما در همشهری بود و از سینما، یهوا و دغدغه هایش سخن گفت. در این دیدار بهداد امینی، دستیار کارگردان و میشا جودت، گریمور فیلم یهوا، او را همراهی کردند.
درباره پروژه مشترک فارابی و ارمنستان توضیح دهید.
واقعیت این است که از زمان فیلم «تاواریش» که من دانشجو بودم و کارهای هماهنگیاش را کردم برای گروه آقای فخیمزاده که به ارمنستان بروند و بعد هم فیلم «خلع سلاح» آقای داوودنژاد را در ارمنستان کار کردیم، دیدم که استودیو آرمن فیلم چقدر مجهز است و چه امکانات گستردهای دارد و آنها هم قصد فروش آن را داشتند. من آمدم و به مدیر وقت سینمایی کشور گفتم بروید آرمن فیلم را بهصورت مشارکتی بخرید چون این استودیو میتوانست یک استودیوی درجه یک برای سینمای ایران باشد. آن موقع برای مدیران، من یک بچه دانشجو بودم که حرفهای خارج از ساختار سینمای ایران میزند. آنها میگفتند ما فارابی را داریم و من گفتم مثلا در فارابی حدود 40متر ریل داریم اما در آرمن فیلم فقط در یک انبار حدود 500متر ریل وجود دارد. به هر حال جدی گرفته نشد اما من همیشه این ایده را داشتم که کار مشترک با ارمنستان انجام دهیم و در فیلمهای مختلف بهعنوان مجری طرح، برنامهریز و دستیار کمک کردم که این تولید مشترک اتفاق بیفتد.
ساخت یهوا چطور کلید خورد؟
راستش وقتی فیلمنامه را نوشتم قصد داشتم تا فیلم را در منطقهای حوالی مرز ایران و عراق بسازم اما بعدتر خودم و البته تهیهکننده به این نتیجه رسیدیم که پیرنگهای سیاسیشدن فیلم را نمیتوانیم کنترل کنیم یا بهتر بگویم من بلد نبودم کنترل کنم و رسیدم به اینکه بروم به جایی که من با فرهنگش آشنا هستم و البته در آنجایی که اعتباری دارد و خلاصه تصمیم گرفتیم فیلم را در ارمنستان بسازیم.
در دوره آقای شمقدری من بهمدت 4سال نتوانستم پروانه ساخت بگیرم و بعد که وضعیت تغییر کرد بالاخره پروانه ساخت گرفتم. من توانستم حمایت و بودجه مشارکت ارمنستان را به سرعت تأمین کنم و مدیران فرهنگی این کشور هم چون همواره با این موضوع مواجه بودند که فیلمهای ایرانی در ارمنستان تولید میشد اما محصول مشترک ایران و ارمنستان هیچگاه تولید نشده بود از طرح من استقبال کردند. بعد از تأمین مشارکت ارمنستان، طرح و فیلمنامه را به فارابی پیشنهاد دادیم و آنها هم بهخاطر ذهنیت مثبت آقای تابش طرح را تصویب کردند.
یه وا در ارمنستان با حضور وزیر فرهنگ ارمنستان اکران شد اما در ایران بعد از نمایشی مهجور در سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر، سر از گروه هنر و تجربه درآورد. چرا سرنوشت فیلم در ارمنستان با ایران بسیار متفاوت بود؟
تجربه تولید مشترک در سینمای ما بسیار کم یا حتی نبوده است. معمولا تولید مشترکهای ما از این قرار بوده که یا ما پولمان را میبریم در خارج از کشور فیلم میسازیم یا پولی از کشور دیگر به ایران میآید و فیلمی ساخته میشود. یه وا تجربه واقعی یک تولید مشترک در سینمای ایران بود. در ایران هم افتتاحیه فیلم ما خوب بود و مدیران فارابی تشریف آوردند و البته همکاران خودم اما شاید برای وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی و رئیس سازمان سینمایی خودمان هنوز تولید مشترک در این مرز اهمیت قرار ندارد.
وقتی فیلم، نماینده ارمنستان در اسکار شد طرف ایرانی تازه فیلم را جدی گرفت؛ موافقید؟
بیتردید این نظر درست است. آکادمی فیلم ارمنستان با 43عضو به 4 فیلم رسیدند که در نهایت خوشبختانه یهوا را انتخاب کردند. ضدجنگبودن و ارمنیبودن داستان و بخش عمدهای از عوامل آن سبب شد تا یهوا مورد توجه قرار گیرد. در ارمنستان سالانه 7 یا 8 فیلم تولید میشود و سینماها در قرق فیلمهای آمریکایی و روسی است اما ما توانستیم فیلم را حدود 6ماه در ارمنستان روی پرده نگه داریم و فیلم حدود 30هزار دلار فروخت. البته سانسها و سالنهای ما در ارمنستان هم محدود بود.
از اکران فیلم در هنر و تجربه چقدر راضی هستید؟
خب برای من که خودم و فعالیتم را در بخش سینمای بدنه تعریف میکنم فروش فیلم واقعا ناامیدکننده است. سانسهای کم و سالنهای محدود سبب شده هرقدر هم از فیلم استقبال شود باز گیشه با شکست مواجه شود اما فراموش نکنید که من اگر فیلم را در هنر و تجربه هم اکران نمیکردم عملا باید قید نمایش عمومی فیلم را میزدم. من پخشکننده داشتم و قرارداد پخش بستم اما پخشکننده نتوانست سرگروهی بیابد و چون تلاشهایمان بینتیجه بود ترجیح دادیم به اکران در هنر و تجربه رضایت دهیم.
دوست نداشتید که فیلم در گروه هنر و تجربه اکران شود؟
اصلا.من2 سال برای اکران سراسری منتظر ماندم. البته با این وضعیت موجود و مخدوششدن پارامترها فیلم من در اکران سراسری هم به مشکل برمیخورد. واقعیت این است که اکران فیلم در هنر و تجربه نوعی پیروزی معنوی است؛ یعنی فیلم شما شهید میشود اما با افتخار.
البته اگر اکران سراسری داشتیم اوضاعمان خیلی بهتر از حالا بود چون فیلمی مثل «یهوا» لااقل یک مخاطب 50-40 هزار نفری ارمنی که دارد اما بهعلت اینکه سانسها و سالنهای هنر و تجربه پراکنده است نمیتواند آنها را هم جذب کند.
ببینید باز هم میرسیم به اینکه در کشور ما همهچیز مخدوش است وگرنه چهکسی گفته که هنر و تجربه باید در کنار هم تعریف شوند؟ سینما اصلا یک تجربه صرف نیست و بهمعنای دقیقتر باید گفت نمیتوان با پول بیتالمال و امکان عمومی فرصتی در اختیار گروهی گذاشت که از الفبای سینما فعلا تجربهکردن را بلدند.
چرا نمیبینیم که ارامنه مبلغ فیلم باشند؟
راستش من سعی کردم از ابتدا فیلم را در گتوی اقلیتها نبرم چون مسئله من ارتباط با مخاطب عام کشور است و این را صادقانه میگویم که اصرار داشتم وارد چرخه عام کشور بشویم. البته بگویم جامعه ارامنه یک ستاد حمایت از فیلم یهوا تشکیل داده و مشغول برنامهریزی مفصلی است اما متأسفانه بحث تعطیلات نوروز از یکسو و همزمانی با ماه روزه مسیحیان و البته سفرهای خارج از کشور سبب شد که این ستاد نتواند درست فعالیت کند. متأسفانه بعد از انقلاب تعداد ارمنیهای فعال در سینما بسیار بسیار کم شد و الان ارامنه شناخت چندانی از اینکه چطور در این چرخه سینمایی به درستی کار کنند، ندارند.
البته همین الان هم ارامنه از یهوا در سالن بسیار حمایت میکنند اما ستاد ارامنه در تدارک برنامه گستردهتری است. قرار است 2یا 3روز پیش از آغازماه رمضان در ورزشگاه آرارات بلیتفروشی برای فیلم انجام شود و مردم با خرید بلیت ورودی باشگاه آرارات که خودش محیطی فرهنگی و جذاب است از فیلم حمایت کنند و در واقع بلیت ورودی باشگاه بشود بلیت ورودی به سالنهای نمایشدهنده یهوا.
با این همه اما سینمای ایران در تملک فیلمهای سطحی است.
من نمیخواهم صرفا راجع به فیلمی مثل رحمان 1400 حرف بزنم چون بالاخره مخاطب خودش را دارد بلکه معتقدم سبد پخش سینما در اختیار فیلمهایی است که مطلقا سینما نیستند. آقای هادی خسته هم نباشند اما رحمان1400 سینما نیست، البته من منظورم اصلا کمدی نیست چون بهترین کمدیها در آمریکا ساخته میشود، کمدی موزیکالهای درجه یک ساخته میشوند و فروش خوبی هم دارند ولی سطحی نیستند.
ببینید! سینما از بیتالمال ساخته میشود. این پردیسها و مالها با وامهای بدونبهره و یا بلاعوض ساخته شده و آنهایی که در این چرخه بودند حالا گمان میکنند متولی سینما هستند. آنها سیستم پخش را با رانت در اختیار گرفتهاند و این رانتخوارها حالا دارند سلیقه خودشان را هم به مردم و سینما تحمیل میکنند.
من از شما خواهش میکنم با یک روانکاو اجتماعی و یک روانشناس صحبت کنید و جویا شوید که در قرن 21 صحنه عریان تصویرش تأثیرگذارتر است یا کلامش. خواهید دید که میگویند کلام و متأسفانه امروز سینمای ما با همین کلام بسیار اروتیکتر از فیلمهای آمریکایی است. من حاضرم با هر کارشناسی درباره این موضوع بحث کنم.
در رحمان 1400 کلمات واقعا شرمآوری در قالب شوخی بیان میشود یا اصلا در همین فیلم ژنخوک توجه کنید که در لوگوی فیلم نقطه خوک مانند حرکت اسپرم است. همه جای دنیا البته همین بساط است اما فیلمها درجهبندی سنی را رعایت میکنند. من برای فیلم خودم چون صحنه مرگ بچه داشت ممنوعیت تماشا برای زیر 8سال گرفتم ولی انگار گوش بقیه به این حرفها بدهکار نیست. الان این فیلمها چه رتبهبندیای دارند؟
درباره کمپینی که برای دیدن فیلم خوب میخواهید راه بیندازید توضیحی میدهید.
من این مسئله را از همان زمان آغاز اکران یهوا با دوستانی چون علیرضا شجاع نوری، رضا کیانیان، مونا زندی و شادمهر راستین مطرح کردم. من اصلا کاری به مخاطبان فیلمهای طنز سخیف ندارم و عامدانه این فیلمها را سخیف میخوانم ولی ما یک گروه خاموش مخاطب داریم که اصلا سینما نمیآید چون فیلم خودش را پیدا نمیکند، حتی بسیاری از آنهایی هم که فیلم بد میبینند هم نمیدانند فیلم خوب چیست. ما میخواهم این تماشاگران را تشویق کنیم به تماشای دیدن فیلم خوب، مسئله من یه وا نیست چون ما فیلمهای بسیار خوبی داریم که دیده نمیشوند. در روزهای آینده هم ستاد حمایت از یهوا در همین راستا آغاز بهکار میکند. امروز یهوا قربانی شده و غلامرضا تختی، فردا هم فیلمهای خوب دیگر به این بیتفاوتی گرفتار خواهند شد و این برای سینما مضر خواهد بود. من با تولید فیلم سخیف مسئلهای ندارم اما با پایینآمدن سطح سلیقه مخاطب مسئله دارم.
چرا یهوا در جشنواره فجر ملی پذیرفته نشد؟
من فیلم را به جشنواره دادم. همان اول دبیر جشنواره که آقای خزاعی بود گفت فیلم انتخاب شده است. همزمان در آن روزها فیلم آقای عیاری دچار چالش بود و من به مدیران جشنواره اعلام کردم که برایم قابل درک است 2 فیلم بدون حجاب در جشنواره ملی ممکن است تبعات منفی ایجاد کند و چون احترام آقای عیاری برای ما واجب است و فیلمشان هم حتما فیلم بهتری است فیلم ایشان را نمایش دهید و ما خودمان از جشنواره انصراف میدهیم. مدیران جشنواره اما تأکید کردند که فیلم یهوا انتخاب شده ولی در لحظه آخر فهمیدیم فیلم ما را خط زدهاند. بعد به ما گفتند فیلم را در بخش جنبی نمایش دهید که ما اصلا موافق نبودیم. بعدتر که پیگیر شدیم گفتند فیلم خارجی و زبانش خارجی است و نباید در بخش ملی باشد. جالب اینکه فیلم من مجوز ساخت و اکران بهعنوان فیلم ایرانی دارد و تولید مشترک است. مگر فیلمی مثل بازمانده ساخته آقای سیفالله داد با این مشکلات مواجه شد؟
یه وا فیلم خارجی نیست
بهداد امینی/دستیار کارگردان و برنامهریز
من معتقدم که ساخت یهوا در روستاهای ارمنستان همانقدر دشوار بود که ساخت چنین اثری در ایران. به هر حال اتمسفر ساخت فیلم در دو فضای متفاوت و دو زبان مختلف قرار داشت چون اغلب عوامل پشت دوربین ایرانی و همه بازیگران جلوی دوربین ارمنی بودند. جالب اینکه همان ارمنیها هم لهجههای مختلف داشتند.
نباید فراموش کنیم که چون قصه و زبان فیلم ارمنی است یه وا در ارمنستان مخاطبان بیشتری دارد و اصولا این فیلم بهعنوان تولید مشترک برای آرمن فیلم خیلی مهمتر بود تا برای فارابی. در واقع آنها به یهوا بهعنوان یک محصول ملی نگاه کردند و در ایران یه وا بدل شد به یک فیلم خارجی. برای انتخاب بازیگران کودک فیلم ما از حدود 400 دانشآموز و کودک تست گرفتیم. به اینها اضافه کنید فیلمبرداری در چند روستای مختلف با حضور بازیگران محلی را که اصلا بازیگر نبودند و بسیاریشان اصلا دغدغه این را نداشتند که امروز برای فیلمبرداری باید حتما در لوکیشن حاضر باشند. در واقع چون این افراد ساکنان همان روستاها بودند حضور در صحنههای فیلم را شبیه نوعی همیاری میدانستند اما طبعا تعهدی به این حضور بهصورت منظم و در همه پلانها را حس نمیکردند و این موضوع برای یک دستیار و برنامهریز، پروژه وحشتناکی بود. به گمانم یهوا با عشق و پشتکار و سماجت ساخته شد. ما در تولید، شرایط پرچالشی داشتیم و بیتعارف اگر حمایتهای پدرانه فیلمبردار گروه آقای حسن کریمی نبود بسیاری از چالشها میتوانست تولید را دچار مشکلات جدی کند.
تجربه گریم زنانه
میشا جودت/گریمور
بازیگر نقش یهوا حدود 12بار گریم شد تا اینکه برسیم به چیزی که در فیلم است. ما میخواستیم نارینه گریگوریان حال و هوای روستایی و دغدغهمند یه وا را داشته باشد و نمیخواستیم خوشگلی بهمعنای آن چیزی که الان در سینما باب است را داشته باشیم. من تجربه کار کردن در خارج از کشور را داشتم و به همین دلیل کار برایم خیلی سخت نبود و چون در روستا مشغول کار بودیم سعی کردم بسیار مجهز بروم. اما مهمترین تجربه من در این فیلم مربوط میشد به گریم کودکان و بازیگران کودک که اصولا در سینمای ایران مورد توجه قرار نمیگیرد. موضوع دیگر تجربه گریم و حفظ راکوردهای بازیگرانی بود که حجاب نداشتند. ما سالهاست که در سینمای خودمان فقط راکورد موی آقایان را حفظ میکنیم چون خانمها حجاب دارند اما در یهوا با تجربه متفاوتی روبهرو بودیم.