پایان 22سال سکوت و انتظار
امیر صادقیان، بازیگر جوان سینمای ایران در نیمه اول دهه70 درحالی درگذشت که همه او را فراموش کرده بودند
سعید مروتی/روزنامهنگار
درگذشت امیر صادقیان، جوان خوشتیپ و خوشچهره سینمای ایران در نیمه اول دهه70، با کمترین انعکاس خبری در رسانهها، از فراموشی بازیگری حکایت داشت که حتی خبر مرگش هم نتوانست باعث بهیادآوردهشدنش شود.
امیر صادقان در سالهایی به سینما آمد که جوانها بهسادگی نمیتوانستند جلوی دوربین بروند و بیژن امکانیان با گذر از 40سالگی هنوز به سربازی میرفت و آرزوی نشستن به سر سفره عقد داشت. در چنین شرایطی طبیعی بود حضور جوان خوشمنظری چون امیر صادقیان با موهای بور و چشمهای رنگی در قالب ملودرامهای اخلاقی رخ بدهد.
ابتدای دهه70 جوانی که عینک دودی بهچشم میزد و شلوار جین میپوشید باید در انتهای فیلم متحول میشد و از بیراهه سبک زندگی غربی، به مسیر اطمینان و آرامش بازمیگشت. در «برخورد» (سیروس الوند 1371) اولین فیلم امیر صادقیان، او در نقش سعید، جوان مرفه و بیدردی بود که با تصادف منجر به مرگ، پدرش را بهدردسر میانداخت. تمرکز فیلم هم بیشتر بر ماجراهای پس از تصادف و چالشهای پدر سعید (احمد نجفی) با خانواده مقتول متمرکز میشد. با اینهمه نقش بستن چهره درشت صادقیان به پوستر برخورد، نشان میداد سازندگان فیلم روی جذابیت این جوان امروزی برای جذب مخاطب حساب بازکردهاند.
فروش نسبتا قابل قبول برخورد، راه را برای فیلم بعدی صادقیان هموار کرد. فیلمی که اتفاقا بسیار پرفروش هم شد ولی صادقیان در آن نقشی حاشیهای داشت. در «افعی» (محمدرضا اعلامی 1372)، ستاره اصلی جمشید هاشمپور در نقش رمبویی وطنی بود و صادقیان در گوشه و کنار بهعنوان عامل جذابیت حضور داشت و رابطه عاطفی نیمبندش با بهاره رهنمای جوان، طعم کمرنگ عاشقانهای به پرفروشترین اکشن سینمای ایران در دهه70 میبخشید.
بازی در «پرتگاه» (بهرام ریپور 1373) میتوانست سکوی پرش امیر صادقیان شود. فیلم مرد موقر و محترم سینمای ایران، بهرام ریپور که پیرانهسر، سراغ جوانها رفته بود ولی مناسبات سینمای ایران در آن سالها اجازه نمیداد فیلم جوانانه دلخواهش را بسازد. درام پرتگاه با نفی کردن همه آنچه عامل جذابیتش بود شکل میگرفت. با نمایش جوان خوشتیپی که بلافاصله بعد از کمی خوشگذرانی سر از خلاف درمیآورد و در نهایت سرش به سنگ میخورد و به آغوش جامعه بازمیگردد.
درحالیکه با نمایش پرتگاه در دوازدهمین جشنواره فیلم فجر، خیلیها گیشه پررونقی برایش متصور بودند در اکران سال73 این اتفاق رخ نداد. پرتگاه شکست خورد و اتفاقی برای بازیگر اصلیاش رقم نزد. 3سال بعد امیر صادقیان در «راز مینا» (عباس رافعی 1376) همبازی لعیا زنگنه شد که با سریال «در پناه تو» (حمید لبخنده 1374) به شهرت و محبوبیت رسیده بود. ناکامی راز مینا پرونده حضور لعیا زنگنه در سینما را نبست ولی عملا به حضور صادقیان در روی پرده خاتمه داد.
نیمه دوم دهه70، سینما پر شد از جوانهای چشم زاغ و موبور که گیتار بهدست میگرفتند، عشقشان را فریاد میزدند و جوانی میکردند ولی دیگر کسی سراغی از صادقیان نگرفت. همبازیهایش چون بهاره رهنما و لعیا زنگنه در سینما حضور داشتند و امین حیایی که در پرتگاه فیلمی که صادقیان بازیگر اصلیاش بود، نقش کوتاهی برعهده داشت، ستاره شده بود ولی دیگر از او خبری نبود. شاید عدهای کیفیت نقشآفرینیهای بازیگر برخورد، پرتگاه و راز مینا را عامل حذفش بدانند ولی میشود از بازیگرانی بااستعدادی بهمراتب کمتر نام برد که توانستند در سینما حضور پرتداومتری را تجربه کنند. صادقیان در 28سالگی به خط پایان زندگی حرفهایاش رسید و حدود3 هفته پیش و با ایست قلبی در 50سالگی از دنیا رفت. خانه سینما که برای درگذشت پدر همسر کارگردان اسکاری سینمای ایران، اعضایش را پیامک باران کرد، با سکوت از کنار خبر مرگ صادقیان گذشت. گویی چنین بازیگری هرگز در سینمای ایران حضور نداشته است.
اینکه سینما حرفه بیرحمی است را همه میدانیم ولی این میزان بیاعتنایی و فراموشی، در نوع خود عجیب و قابل تحلیل است و بیشتر از بیمعرفتی حکایت دارد تا بیرحمی ذاتی حرفه نمایش.
درگذشت امیر صادقیان به 22سال سکوت و انتظارش خاتمه داد. سکوت برابر به فراموشیسپردهشدنش و انتظار برای بازگشت به پرده بزرگ سینما که در 24سالگی فتحش کرده بود و قبل از ورود به 30سالگی ناچار به خداحافظی از آن شده بود.