مائده امینی
رادیو ایران احتمالا تنها سازمان مهم و بزرگ در جهان است که دستمزدهای 5هزار تومانی دارد! صدایی که ناخودآگاه به سیما گره خورده و یک سازمان حداقل 5هزارنفری را تشکیل داده اما هیچ رنگ و بویی از دستمزدها و پرداختهای سیما نبرده است. صدای جمهوری اسلامی، 15شبکه فعال دارد که هر کدام روزانه میزبان گویندگان، کارشناسها و مجریهای متفاوتی هستند که دستمزدهای خندهداری دریافت میکنند.
محمد، یکی از تهیهکنندگان با سابقه رادیو میگوید: برای شبکههای تخصصی، کمترین مبالغ بودجهای را درنظر میگیرند. برای مثال برای آخرین برنامه تخصصی زنده رادیویی که ما اجرا کردیم، بهطور کلی 66هزار تومان به منِ تهیهکننده دادند. در چنین شرایطی، کسی که مسئول انجام هماهنگیهاست حداکثر 25هزار تومان و کارشناس-مجری که به برنامه دعوت کردهایم، گاهی 5هزار تومان دریافت میکند! به گفته این تهیهکننده این رقم 66هزار تومان در برنامههای تولیدی که زنده نیستند، کمتر هم میشود و به 50هزار تومان میرسد. در چنین برنامههایی ناخودآگاه یکسری افراد حذف میشوند؛ مانند نیروهای هماهنگی. نتیجه این روند، کاهش کیفیت برنامههاست. واقعیت رادیو همینقدر تلخ است. کارشناسان و مجریهای بسیاری از دریافت مبالغی که به آنها پیشنهاد میشود خودداری میکنند و صرفا برای علاقه خودشان به رادیو میآیند.
به چهرههای مطرح توهین میشود
با اینکه شبکههای بزرگتر و افراد مشهورتر در رادیو، کمی، فقط کمی وضعیت بهتری دارند اما چه بسیار موقعیتهایی که موجب شده احترام افراد بزرگ از بین برود. مهدی، تهیهکننده دیگری است که درباره وضعیت رقم قراردادها در رادیو میگوید: شبکههای بزرگتر به تهیهکنندگانش بودجه بیشتری اختصاص میدهند؛ مثلا تهیهکننده برای هر برنامه 100تا 150هزار تومان میگیرد اما بارها و بارها شده که ما بهخاطر رقم دستمزدی که به چهرهای مشهور دادهایم احساس شرمساری کردهایم؛ یعنی حتی گاهی به چهرههای مشهور رادیویی هم رقمهای توهینآمیز پرداخت شده است. مرحوم دکتر رجبی یکی از این افراد بود که با رقمی که به او پرداخت کردند ما را خجالت دادند. البته هستند شبکهها، برنامهها و تهیهکنندگان مشهوری که 10برابر این رقمها دریافتی دارند؛ مثلا یک برنامه که توسط افراد معمولیتر تهیه میشود، ماهانه یک میلیون و 500هزار تومان دریافتی دارد و این رقم برای تعداد انگشتشماری از برنامهها تا 15میلیون تومان هم بالا میرود.
مشکل کجاست؟
سالهای سال است که همه مشکل را میدانند؛ مدیریت. گویا مخاطب برای رادیو مهم نیست. مخاطب محور کار در این سازمان نیست و تاکنون تقریبا برآوردی درباره مخاطب یا روشهای جذب آن انجام نشده است.
اگرچه صدا در برابر سیما بودجه اندکی دریافت میکند اما مشکل رادیو سالهاست که به عقیده فعالان این حوزه، بودجه نیست که اگر بود چه بسیار اسپانسر برای این سازمان عریض و طویل وجود داشت.
افراد در این مجموعه ارتباط سازمانی ندارند. دستمزدها بهصورت منظم پرداخت نمیشود و گاهی یک تسویهحساب 20هزار تومانی ماهها زمان میبرد. بررسیها نشان میدهد که بین خود شبکهها هم عدالت در پرداخت وجود ندارد. برنامهای که در شبکه الف پخش میشود (فارغ از کیفیت و هزینه تمامشده) خیلی بیشتر از برنامهای که در شبکه دال پخش میشود، دریافت میکند.
روال آنقدر به قاعده نیست که حتی در حق نیروهای رسمی و ثابت رادیو هم به نوعی اجحاف میشود. تعداد پرسنل هر روز زیاد میشود و همین موضوع باعث میشود حقوق نیروهای رسمی و ثابت چندان افزایش پیدا نکند و از تواناییهای آنها به درستی استفاده نشود.
وضعیت پرداختها و قراردادها در رادیو چگونه است؟
استثمار صداها
برای یک برنامه زنده تلویزیونی کسی که مسئول انجام هماهنگیهاست حداکثر 25هزار تومان و کارشناس-مجری که به برنامه دعوت شده است، گاهی 5هزار تومان دریافت میکند
در همینه زمینه :