کم کم صداها بلند میشود
میگوید استراتژی سازمان برنامه و بودجه آن است که بر مسائل کلان، ملی و با اهمیت کشور متمرکز شود و از این پس، هرکس که از این سازمان چکی دریافت کند، باید پاسخ بدهد که آن را چگونه نقد و به چه شیوهای خرج کرده و فایدهاش چه بوده است. این روایت و سخنی است که مسعود میرکاظمی، رئیس سازمان برنامه و بودجه آن را بیان کرده. بدیهی است، آنچه اکنون او به صراحت یا کنایه میگوید، در ماههای آینده بدون پاسخ و واکنش نمیماند و صداها بلند خواهد شد؛ زیرا در نظام بودجه بگیری و نه بودجهریزی فعلی ایران، ملاک تصمیمگیری رایزنی، لابی و فشار و البته اولویت داشتن مطالبات محلی و منطقهای و حتی قومی است تا جهتگیریهای کلان و ملی.
میرکاظمی به درستی میگوید که به اذعان همگان، ادامه روند فعلی بودجه و برنامه به نفع کشور نیست؛ اما باید پرسید تا چه اندازه در ساختار و ترکیب تیم اقتصادی دولت و هماهنگی با مجلس این نگاه اصلاح ساختار در عمل، قابل اجرایی شدن است که همه از خودخواهی و بیشخواهی بودجه دست بردارند و اجازه دهند تا نگاه کارشناسی و علمی حاکم شود. یادآوری چند نکته به رئیس سازمان برنامه و بودجه درماه دوم مسئولیتاش، به نظر ضروری می رسد.
اول: اقتدار سازمان برنامه و بودجه در ایجاد نظم مالی در دخل و خرج دولت چقدر خواهد بود؛ زیرا اگر این نهاد تنها صادرکننده چک دولت باشد و خزانه خالی از بودجه، دیگر سازمان تحت مسئولیت میرکاظمی سازمان برنامه نخواهد بود.
دوم: اصلاح ساختار برنامه و بودجه در پشت درهای بسته و با یکجانبهگرایی ممکن نیست؛ زیرا در پشت پرده، خیلیها هستند که در حال سوراخ کردن خزانه اند و بودجه را از مسیر اصلی به جادههای انحرافی میبرند. پس شرط اصلاح ساختار بودجه، در پاورپوینتها و گرافیکهای جذاب سازمان برنامه و بودجه نیست؛ زیرا پیش شرط آن برخورداری از یک نظام اطلاعرسانی شفاف و گفتوگو با کارشناسان، خبرگان و مردم است. تجربه نشان داده، بسته نگه داشتن و ضعف در نظام اطلاعرسانی این سازمان، موجب مرگ خواستهها و پایان آرزوها و رویاها خواهد شد و بر مزار آن، بودجهخواران در ظاهر گریه و در درونشان می خندند.
سوم: مسعود میرکاظمی، اکنون خوب میداند که هر وزیری چه میخواهد و بودجه را برای چه طلب میکند، ایستادگی او در برابر بودجهخواهیهای مبتنی بر اهداف کوتاهمدت، بدون نگاه به بلندمدت یک ضرورت است. اشکالی ندارد برخی از سختگیری های او گلایه کنند و شِکوه نزد رئیسجمهور ببرند، بلکه مهم این است که او جلوی بودجههای غیرشفاف را بگیرد و بگوید تا نگویید این بیتالمال را برای چه میخواهید، از پول خبری نیست که نیست.
نتیجه اینکه میرکاظمی قبل از اینکه چکی در وجه دیگران بکشد، باید از آنها بخواهد یک تماس با احسان خاندوزی بگیرند و مطمئن شوند که پولی در خزانه وجود دارد یا نه و آنگاه دست به امضا شود. راه درست این است که چک بلاوجه صادر نشود که بانک مرکزی ناچار به چاپ اسکناس و پاس کردن چکها شود. بهتر است قبل از اینکه صداهای مخالفت بلند شود، گفتوگوهای ملی بر سر ضرورت اصلاح نظام برنامه و بودجه به نفع مردم شروع شود.