چرا به حافظ بیش از همه شاعران رجوع میشود؟
دشمن ریاکاری، منادی مهربانی
دکتر کاووس حسنلی چندوجهی بودن حافظ را دلیل اقبال به اشعار او میداند
مریم سمائی
حافظ یکی از بزرگترین شعرای ایران و جهان است که توانسته با غزلهای شیرین و رندانه خود دل هر خوانندهای را بهدست بیاورد. وقتی دیوان حافظ باز و غزلی خوانده میشود هر کس بر حسب شرایط روحی و حال و هوای خود برداشت متفاوتی از شعر آن دارد و همین ویژگی اشعار حافظ را از دیگر شعرا متمایز کرده است.
قرنهاست که دیوان حافظ در کمتر خانهای است که نباشد و در کمتر محفلی است که خوانده نشود. کتاب حافظ همیشه بر سر سفره هفتسین و شب یلدا و... مینشیند و تفأل زدن به آن یکی از بهترین لذتهای شعرخوانی به شمار میرود. اما راز این همه استقبال از شعر حافظ چیست و این مقبولیت عمومی از کجا نشأت میگیرد؟
پدیدههای ناساز در کنار هم
شعر حافظ، مانند آینهای تمامنماست که وقتی در آن نگاه میکنیم، پیش از آنکه حافظ را ببینیم، خودمان را میبینیم. جذابیت این آینه جادویی، قرنهاست که ما را به دیدن خود فرامیخواند و ما را به سوی خود میکشد.
کاووس حسن لی - استاد دانشگاه شیراز و مدیر مرکز حافظشناسی- معتقد است که حافظ در معماری کلام، پیوند هنری واژگان و تراکم معانی، سرآمد سخنسرایان ایرانی است و غزل او به قصری زیبا و با شکوه میماند که مردم عادی زیباییهای ظاهری و رنگآمیزیهای چشمگیر کاخ را میبینند و لذت میبرند و خوانندگان ویژه و اهالی ادب با راه یافتن به تالارهای اندرونی و دریافتن ترفندهای افسونگرانه او به تماشای تابلوهای هنری که هر کدام به سبکی خاص ساخته و پرداخته شده میپردازند. حسن لی به درنگ میگوید: «حافظ با شگردی شگفت، پدیدههای ناساز و متناقض را در کنار هم مینشاند؛ از همین رو، سرودههای حافظ همزمان در مجالس مختلف با اندیشههای متفاوت و متضاد خوانده میشود.
در واقع شعر حافظ این قابلیت را دارد که بر سر منبر، در مجلس آواز، در کلاس فلسفه و در خانقاه و... خوانده شود».
او شعر حافظ را ازجمله متونی میداند که تن به خوانشهای گوناگون، تأویلهای مختلف و تفسیرهای متفاوت میدهد. این استاد دانشگاه میگوید:« این ویژگی، عامل اصلی و دلیل بنیادین برای انگیزش سلیقههای گوناگون و رویکرد آنها به سخن حافظ است که کارکرد یکی از این رویکردها، فال گرفتن است».
بازگویی دردهای فراگیر اجتماعی
او یکی دیگر از دلایل رویآوری فراگیر مردم به شعر حافظ را مفهوم اجتماعی سرودههای او عنوان میکند: «در سراسر دوران پرتلاطم حافظ، یک جریان ماندگار همواره فرمانروایی کرده است و آن حاکمیت ریا و تظاهر است. قرنهاست که تظاهر، تزویر و ریا دل مردم ایران را خون کرده و روح و روان آنها را خراشیده است. لبه تیز تیغ انتقادی حافظ، همواره به طرف این زشتترین و پلشتترین ویژگی اخلاقی سوگیری شده و هیچیک از شاعران ایرانی به شیوایی حافظ، حساب جماعت دغلکار دروغپرداز را نرسیده است. بادهنوشی که در او روی و ریایی نبود، بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست. می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب، چون نیک بنگری همه تزویر میکنند. حافظ بهدلیل کمالی که یافته، «منِ» شاعرانهاش از مرحله «منِ فردی و شخصی» فرارفته و به «منِ اجتماعی»رسیده است. آنچه حافظ میگوید، دیگر آه و نالههای فردی و شخصی نیست. بازگویی دردهای فراگیر اجتماعی است که زخمهای مشترک مردم را فریاد میکند و خصلت همهمکانی و همهزمانی مییابد.»
تشویق به شاد زیستن
این استاد دانشگاه معتقد است که حافظ در عین درک رنج و درد مردم و با همه دردمندیای که دارد، همواره آدمیان را به شادزیستن و مهرورزیدن فرامیخواند. کسانی که از سلامت درون برخوردارند، همیشه از شادزیستن و دوستی ورزیدن خرسند میشوند و از شعر حافظ که بازتاب هنری همین احساس و بیان شیوای همین باور است، لذت میبرند.
«هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی، کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را». امروزه، زندگی پیچیده جهان معاصر، بسیاری از مردم را گرفتار پریشانیهای روانی، ناراحتیهای روحی و ناملایمات درونی کرده است. مردم خسته پریشانخاطر به آسانی به دامن کسانی میآویزند که میتوانند با آنان پیوند زبانی برقرار و تبلیغ انرژی مثبت کنند.
لبریز از حکمتهای عامیانه
حسن لی یکی دیگر از دلایل رویکرد مردم به شعر حافظ را پرحکمتبودن دیوان او میداند؛ «مفاهیمی مانند تأکید بر گذر زمان، ناپایداری جهان، اغتنام فرصت، بلندنظری و مناعتطبع، دل نبستن به دنیا، تواضع و فروتنی و پرهیز از آزار دیگران در شعر حافظ به چشم میخورد.»
او همچنین یکی از مهمترین دلایل رویآوری مردم به دیوان حافظ را پنداشتی میداند که مردم از پیوند روحانی حافظ با عالم بالا دارند؛ «قرنهاست که مردم، حافظ را «لسانالغیب» و «ترجمانالاسرار»میدانند و برگهای کتاب او را مقدس میشمارند. با آنکه حافظ، خود، آشکارا میگوید که کسی از سرّ غیب آگاه نیست.
ز سرّ غیب کس آگاه نیست قصه مخوان، کدام محرم دل ره در این حرم دارد».
گنه ببخشد و بر عاشقان ببخشاید
حسن لی یکی دیگر از دلایل علاقه مردم به شعر حافظ را امید او به رحمت خداوند عنوان میکند: «حافظ افزون بر اینکه شاعری اهل معنویت و قرآن و دعا شبانگاهی بود، اما از دینداران زاهد مسلک خشکاندیش نبود که گمان میکنند بزرگترین خلقت خداوند جهنم اوست و مهمترین هنرش بازخواست و مؤاخذه مردم. حافظ از بس که به لطف خداوند امیدوار است از قهر او نمیترسد. او بر این باور است که خداوند پیش از آنکه جبار باشد، رحمان و رحیم است. همین امیدواری شادیآور است که حافظ را با همه دردمندی، از غلتیدن در یأس خیامگونه باز میدارد و به زیستنی شیرین فرامیخواند. انگار این فرموده مینوی همواره در دل و جان حافظ و پیش چشم او خودنمایی میکرده است که «سَبَقَت رَحمَتی غَضَبی»؛ از همین رو بارها و بارها بر لطف عام خداوندی تأکید کرده است.
«از نامه سیاه نترسم که روز حشر، با فیض لطف او صد از این نامه طی کنم».
مردم با پناه بردن به دیوان حافظ به جای دلهره و بیم و ترس به امیدواری و آسودگی و خرسندی میرسند. درنتیجه رویآوری آنها به دیوان حافظ روزبهروز بیشتر میشود و احترام حافظ در دل آنها روزبهروز افزونی میگیرد. حافظ همواره مردم را به زلال کردن اندرون و پاکی دل و چشم فرامیخواند تا به شیرینی بتوانند از نعمتهای هر دو جهان بهرهمند شوند و لذت ببرند.
«جهانیان همه گر منع من کنند از عشــق، من آن کنم که خداوندگار فرماید
طمع ز فیض کرامت مبر که خلق کریم، گنه ببخشد و بر عاشقان ببخشاید».