
مهربانی در روزهای سخت
درباره آنها که در این روزهای سخت تا آنجا که دستشان میرسد، کاری میکنند

سحر جعفریانعصر - روزنامهنگار
صبح که مثل همیشه شال و کلاه میکردند بروند پی کار و بارشان، ترس به جان داشتند اما خیر و چارهشان در این بود که دل ببندند به امیدی که آن نیز گرهی نرم به جانشان داشت. رفتند و کمترشان فکر میکردند عصر وقتی قصد خانه میکنند برایشان خانه و سر و همسری برجای نمانده باشد. از چهاردیواری اجارهای و همه اهلش فقط تل و پشتههای آغشته به اسباب زندگی از تلویزیون خیلیاینچ که هنوز قسطش تمام نشده تا فرش بتهجقهای تار و پود دررفته و کتاب و فنجانهای شکسته چای تلنبار باقی ماندهاست. صبح، آخرین دیدارشان بود و خدا میداند وقت عصر در سر چند نفرشان این جمله چرخید که «ناگهان چقدر زود، دیر میشود...». حالا جنگ برای اینها به یک واژه با هزار آوار تبدیل شده که یکی از آن هزار آوار بعد از غم و داغ و تقلاهای پوچ شده شاید دیگر سقفی نداشتن باشد؛ آواری سنگین که این روزها کسانی به مهربانی آستین بالا زدهاند تا از سر جنگزدگان یک شبه بیمنزل و مضطرب شده، بردارند.
جنگ با هزینه و مهربانی اما مجانی
شاید برای اسرائیلی ها ماهها طول کشیده باشد تا بعد از صرف بسیار وقت و هزینه آن هم با تسلیحاتی خریداری شده نیمهشبی، چنین وحشی گری کنند اما برای ایرانیها بیشتر از چند ساعت زمان نبرده تا بیمزد و بدونمنت آن هم با هر چه در توش و توان دارند نیکی کنند و در دجله خروشان از جنگ اندازند. گواهش هم اطلاعرسانی و آگهی انواع مهربانی و مهرورزیهایی است که کمی بعد از شکسته شدن سکوت، شیشه و خواب پایتختنشینان در سحرگاه 23خرداد در فضای مجازی پر شد؛ از اقامت رایگان در سرپناهی کم امکانات در مسافرخانه یا سوئیتی آبرومند در یکی از طبقات مهمانخانه و حتی اتاقی همهچی تمام در هتلی چند ستاره.
مهماننوازی ایرانی به غلط اسرائیلی، در!
مهمانخانهداری در یکی از محلههای مرکزی تهران نوشت:«همشهری عزیز؛ حالا اسرائیل یه غلطی کرد، ما که نمردیم. خانه اگر نداری قدمت سر چشم»، بوتیک هتلداری در منطقه ییلاقی شمالشرقی شهر اطلاعرسانی کرد:«آمادگی خود را جهت اسکان خانوادههایی که منازل خود را بر اثر حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی از دست دادهاند، اعلام میکنیم» و مسافرخانهداری قدیمی حوالی میدان راهآهن که سواد و حوصله فضای مجازی نداشت، کاغذ به شیشه پُر لَک و لُوک ورودی محل کسبش چسباند که «اینجا شهر خودت هست و این مسافرخانه هم خانه خودت. غریبی نکن و رایگان مهمان باش».
قبل از جنگ چند میلیون تومان، وقت جنگ، مجانی
کمی بعدتر این مهربانیها در چابهار، کیش، شیراز، مشهد، مازندران، کرمانشاه و یزد ریشه زد و آگهیهای امیدوارکننده از این دست پی در پی منتشر شد. قیمت هر شب اقامت در اتاقهای بوتیک هتل از 5تا 8میلیونتومان است که این روزها رایگان پذیرای جنگزدگان است. مدیر این بوتیک هتل به خبرنگار همشهری میگوید:«از دومین شب حمله اسرائیل تاکنون میزبان 11خانواده بودیم. متأسفانه ظرفیت محدود داریم ولی با این حال دست رد به سینه آنها که خانهشان غیرقابل سکونت شده و از کلانتری محل گواهی تخریب ساختمانشان را میآورند، نمیزنیم.»