قدم زدن در خاطرات جمعی
عباس ثابتیراد/ دبیر گروه شهر
ما آدمها این روزها تنها به نام شناخته نمیشویم. در تمام فعالیتهای روزمره از مراجعه به بانکها و ثبتنام در دانشگاه و مدرسه گرفته تا خرید بلیت مسافرت و حضور در اجتماعات همواره با اعداد مختلف باید هویتمان را معرفی کنیم. کدملی و کدپستی و شماره همراه و چندین عدد و رقم است که هویت ما را تشکیل میدهد. در دهههای گذشته اما کمتر اینگونه بود؛ آن روزها یک نام بود و یک نشان. هرچند در انگشتشمار مواردی باز هم به کمک همین اعداد که شماره شناسنامه بود، میشد معرفی دقیقتری از خودمان ارائه دهیم. اما این روزها اعداد هویت ما را دزدیدهاند.
ما در جهان تقلیل یافتهها زندگی میکنیم. هر چیزی باید شمارهای داشته باشد و عددی را بر پیشانی خود حک کند. هنگامی که اعداد هم باشند، نه خاطرات جمعی شکل میگیرد و نه یادمانی برپا میشود. تصور کنید، چهکسی برای یک کد ملی مشخصی بزرگداشت میگیرد. این نامها هستند که همواره خاطرات جمعی ما را شکل دادهاند و برایمان جذابیتهای بیانتهایی خلق کردهاند. اما در این جهان تقلیل یافته که حتی نام انسانها نیز با چند عدد و رقم معنا و هویت مییابد قدم زدن در خیابان محمدرضا شجریان چقدر میتواند دلانگیز باشد. اقدام روز گذشته شورای شهر در نامگذاری 25معبر به نام مشاهیر این سرزمین اقدامی ستودنی بوده است. نهتنها از این منظر که اعداد و برخی نامها و مفاهیم از خیابانها برداشته شده و جای خودشان را به نامهای خاطرهساز کشورمان دادهاند، بلکه این اقدام شورای شهر بیشتر از هر چیز دیگری به یادمان آورد که راه رفتن در خیابانی که خالق «یادایام» است یا کتاب «سیاه مشق» را نوشته یا «تولدی دیگر» را سروده میتواند دوباره همان خاطرات جمعیمان را زنده کند. نامهای بزرگی روز گذشته در تهران جا باز کرد؛ نامهایی که هیچگاه نه در خیابانها و میادین شهر که در هیچ بخشی از زندگی روزمرهمان جایی نداشتند. حالا میتوانیم روی کاغذی بنویسیم، خیابان محمدرضا شجریان، نرسیده به خیابان فروغ فرخزاد، نبش خیابان هوشنگ ابتهاج.
هنگامی که نام مصدق بر خیابان نفت نشست، بسیاری گلایه کردند که همه توان شورای پنجم «نامگذاری» خیابانهاست. آنروز کسی ابطال مصوبه برجباغها را ندید؛ مصوبهای که اشتباه شورای دوم تهران بود. آن روز کسی اهمیتی به شفافسازی نداد اما نامگذاری مصدق از دیدگاه بسیاری «همه تلاشهای شورای پنجم» نام گرفت و اقدامات اساسی و بنیادین مورد توجه قرار نگرفت.
حتما قرار نیست با مصوبات پرطمطراق شهروندان را شادمان کرد. مصوباتی که منجر به ساخته شدن سازههای عظیم و نابودی باغات میشود، قطعا هیچ شهروندی را خوشحال نمیکند. اما درست در روزهایی که در آن سوی کوههای البرز و در شهری تاریخی مثل رشت، خانه پدری هوشنگ ابتهاج ویران میشود، خبر نامگذاری خیابانی به نام او در تهران قطعا خوشایند است.
شورای شهر تهران اگرچه ضابطهای روشن برای نامگذاری ندارد و به همین سادگی در عرض یک روز نام 25خیابان را تغییر داد و مشاهیر فرهنگی معاصر را صاحب خیابان کرد، به همان سادگی هم هر شورای دیگری میتواند این نامها را تغییر دهد و نام دیگری بر آن بگذارد. ایکاش شورای شهر در اندیشه سازوکاری مشخص برای تغییر نام خیابانها باشد تا نامهایی که به خیابانهای شهر آمدهاند، بمانند و با هر تغییر نگاهی از شهر بیرون نروند.