
از سوختن نوتردام تا فروریختن ارگ بم

ولی الله خلیلی/ دبیر گروه جامعه
وقتی کلیسای نوتردام در میان شعلههای آتش میسوخت، بهت بسیاری از مردم جهان را فراگرفت؛ از جزیره سیته در قلب پاریس و لب رودخانه سن گرفته که کلیسا در آن قرار دارد تا بالای تپه مونمارت؛ بام پاریس تا خیابانهای رم، نیویورک و حتی تهران، میلیونها نفر عصر و شب دوشنبه را با نگرانی نسبت به سرنوشت نوتردام صبح کردند. اما شاید این سؤال در ذهن بسیاری شکل گرفته باشد که چرا سوختن این اثر تاریخی تا این حد با واکنش جهانی روبهرو شد؟
کلیسای نوتردام تنها بنایی تاریخی با معماری گوتیک منحصربهفرد، محراب بینظیر، شیشههای رنگی شگفتانگیز و آثار ارزشمند باقیمانده از دورانهای مختلف نیست؛ آنچه نوتردام را ارزشمند میکند عمق ریشههای هویتیاش در حافظه و روح زیست بشری است؛ نکتهای که آن را تبدیل به میراثی جهانی میکند.
عصر و شب دوشنبه چشم جهانیان (از مردم عادی گرفته تا مقامات عالی بسیاری از کشورها) به آسمان پاریس و کلیسای نوتردام شعلهور دوخته شده بود؛ همانگونه که وقتی بودا در بامیان فروریخت بسیاری از مردم جهان شرمنده شدند، یا وقتی داعش به هترا تنها شهر تاریخی باقیمانده از دوران اشکانیان در کشور عراق حمله کرد، لرزه به دل جهانیان افتاد. چرا اصلا به دور نگاه کنیم؛ وقتی در سال1382 در شهر بم زلزله آمد و قهر زمین بر دیوارهای ارگ هم چنگ زد (که همچنان آثارش باوجود گذشت 15سال باقی است) بسیاری از مردم در کنار جان باختن هزاران نفر، داغدار ارگ بهعنوان نماد این شهر و هویت خشتی آن شدند و حتی یونسکو سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد هم این اثر را بهصورت فوقالعاده در فهرست میراث در خطر جهان ثبت کرد.
جدای از واکنشهای اغراقآمیز به سوختن کلیسای نوتردام که تقریبا در شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی در بسیاری از مواقع و درخصوص بسیاری از رویدادهای داخلی و خارجی هم شاهدیم، سوختن کلیسای نوتردام برای چندساعت به پیوستگی و نزدیکی روح و زندگی میلیونها نفر در دنیا منجر شد و همین بود که خبرش را همچون بمب در تمام قارهها منفجر کرد.
پاریس شهر عشاق و نمادهاست و کلیسای نوتردام عروس زیبای این شهر بود که در قلب آن و در میان رودخانه سن جای گرفته؛ کافی است فقط به این فکر کنید که برای رسیدن به این کلیسا باید از پلی عبور کنید که به پل عشاق مشهور شده و بسیاری از زوجها برای پیوند همیشگی قلبهایشان روی نردههایش قفل میزنند و بعد با عبور از رود به کلیسای نوتردام میرسند. البته ریشههای اهمیت تاریخی کلیسای نوتردام برای فرانسویها و ساکنان قاره سبز خیلی بیشتر از عشق و عاشقی است؛ نوتردام نماد استقامت پاریسی و حتی اروپایی است؛ کلیسایی که در طول حدود 800سال گذشته از تمام جنگها، بمبارانها، انقلابها و حوادث طبیعی و غیرطبیعی استوار بیرون آمده است و همیشه در لحظههای مهم این کشور همچون بمبارانهای پاریس در زمان جنگ جهانی (که آسیبی از آن ندید) به جلوه امید برای ساختن دوباره جامعه، شهر و زندگی بدل شده است.
نوتردام در طول 130سال گذشته از ایفل بهعنوان نماد مدرن پاریس هم هیچگاه کم نیاورد و زیر سایه آن قرار نگرفت و 2شب گذشته که بسیاری از دوستدارانش در غم سوختن آن اشک ریختند، بیش از گذشته این موضوع نمایان شد.
علاوه بر اینها رمان شگفتانگیز و کلاسیک «گوژپشت نوتردام» به قلم ویکتورهوگو که براساس آن فیلمها، تئاترها، انیمیشنها و... ساخته شده، با سوختن نوتردام روح بسیاری از مردم جهان را دوباره به قلب داستان هوگو، این کلیسا و حتی یکدیگر گره زد؛ زمانی که سقف نوتردام و برج آن در میان شعلهها میسوخت، بسیاری به فکر نجات گوژپشت داستان هوگو از میان شعلههای آتش بودند؛ شخصیتی که بهدلیل نگاههای زشت جامعه به تنهایی و زندگی زیر سقف و دالانهای نوتردام پناه برده بود و حالا در جان و خانهاش آتش شعله کرده بود.
آتش در کلیسا انگار تلنگری شد برای مردم جهان که نگاهی دوباره به گوژپشت، قلب زیبای او و داستان عشقش با «اسمرالدا» داشته باشند که همگی در روح اسرارآمیز کلیسای نوتردام مخفی شدهاند.
در کنار همه این ویژگیها، سالانه میلیونها نفر با سفر به پاریس بهعنوان گردشگرپذیرترین شهر جهان از کلیسای نوتردام بازدید میکنند و همین نکته هم به اهمیت آتش گرفتن کلیسای نوتردام عمق بیشتری داده بود، زیرا میلیونها نفر در ذهنشان خاطرههایی از زیبایی و شکوه این اثر تاریخی دارند و بعد از دیدن خبر سوختن کلیسا به عکسهایی که گرفته بودند، دوباره مراجعه کردند و تصاویر و سلفیهایشان را مجددا مرور کردند و غصه سوختن دیدههایشان را خوردند.
همچنین بخش مهمی از مردم جهان هم که در آرزوی سفر به پاریس و دیدن کلیسای نوتردام بودند باز با دیدن تصاویر آتشسوزی حسرت سوختن آن را خوردند؛ آهی که بعد از فروریختن ارگ بم هم در ذهن بسیاری از ایرانیها شکل گرفته بود که ای کاش قبل از زلزله، ارگ را دیده و در کوچهها و دالانهای خشتیاش قدم زده بودند.
برخی از بناهای تاریخی، مکانهای طبیعی، آثار ادبی و فرهنگی و حتی نمادهای اقتصادی همچون ساختمان پلاسکو، فراتر از اینکه تنها چندینمتر یا هکتار از جغرافیای جهان را اشغال کرده باشند، ریشههای زندگی انسانها را در گذر زمان میسازند و برای همین باید پایدار بمانند و بهصورت ویژه محافظت شوند؛ آثاری که وقتی همچون نوتردام میسوزند یا تخریب میشوند به اندوهی جهانی بدل میشوند.