ظرفیت رسمی و ظرفیت مردمی
عباس عبدی؛ روزنامه نگار
کارآمدی و اعتبار یک حکومت در چه زمانیهایی بهتر آزمونپذیر است؟ بهاحتمال فراوان مواقع بحرانی یکی از بهترین زمانهاست. چند روز پیش بحثی بود که چرا فلان مقام دولتی در برابر اعتراض و یا حتی مسخره کردن از سوی مردم سیلزده چنان واکنش نامناسبی را نشان داده است. یکی از حاضران گفت که؛ خب خسته بوده و نتوانسته خود را کنترل کند. گفتم تفاوت مقامات کشوری با مردم عادی در چنین مقاطعی روشن میشود. پاسخ مودبانه و محترمانه در شرایط عادی که هنر محسوب نمیشود. در شرایط ویژه است که باید بر اعصاب خود مسلط بود و الا فرق افراد عادی با مقامات سیاسی در چیست؟
درباره رفتار حکومتها نیز همین استدلال را میتوان کرد. هر حکومتی به تناسبی که بتواند بحرانها را خوب مدیریت کند، به همان میزان بر اعتبارش افزوده میشود. سیل اخیر یکی از بحرانهای بسیار مهم مدیریتی در چند دهه گذشته بوده است. این بحرانها را چگونه میتوان حل و از آن عبور کرد؟ آیا نظام اداری و رسمی کشور به تنهایی قادر به حل بحران هست؟
پاسخ منفی است. به این دلیل که هیچ دولتی توان مقابله با چنین بحرانی را ندارد. اجازه دهید مثالی بزنم. باک هر خودرویی ظرفیت معینی دارد و فرض است که چند صد کیلومتر کار کند.
ولی هیچگاه باکی با ظرفیت چندهزار کیلومتر حرکت درست نمیکنند چون این کار مقرون بهصرفه نیست حتی اگر یک روز بدون بنزین بمانیم. این وضعیت استثناست و باید از طریق دیگری حل شود.
دولتها هم همین وضع را دارند. نیروی امدادی آنها بهویژه در هلالاحمر یا ادارات و نیروی نظامی همیشه محدود هستند و هیچ دولتی حاضر نمیشود که تعداد و امکانات این نهادها را برای مواجهه با سیلی در حد و اندازههای سیل کنونی تجهیز کند. زیرا چنین حوادثی هر چند 10 سال یکبار رخ میدهد و نمیتوان امکانات کشور را صرف نگهداری نیرو و امکاناتی در این حد و اندازه نمود. چنین کاری بخردانه و عقلانی نیست. بهنفع مردم و کشور هم نیست. پس چه کار باید کرد؟ آیا باید به بحران و عوارض آن تن داد؟ پاسخ منفی است. بسیج و حضور مردمی تنها راهحل است. حضوری مبتنی بر ظرفیت مناسب و سازماندهی شده میتواند راهحل این بحرانها باشد. اصولاً حل چنین بحرانیهایی در قالبهای اداری نمیگنجد. حتی نیروهای ادارات نیز باید با انگیزههای انسانی و داوطلبانه وارد میدان شوند، و الا هیچ کاری پیش نخواهد رفت.
این بسیج شدن دو وجه دارد. یکی ظرفیت ساختار رسمی برای به خدمت گرفتن چنین بسیجی است. و دیگری که مهمتر است وجود انگیزه و همبستگی اجتماعی نزد مردم است که وارد میدان شوند.
اگر هفته اول پس از وقوع سیل را به عللی نادیده بگیریم، در ادامه نمودهای برجستهای از این همبستگی را میتوانیم به روشنی ببینیم. چشمگیر نبودن مسئله در روزهای اول چند علت داشت.
مصادف شدن با تعطیلات نوروز، جدی تلقی نشدن ابعاد سیل و در کنار اینها فضای منفی رسانهای که بر افراد و ذهنیتهای آنان غلبه داشت، مجموعاً مانع از بروز همبستگی اجتماعی و انگیزه برای مشارکت در رفع بحران بود ولی هنگامی که هر 3 عامل رنگ باختند، مظاهر این همبستگی آشکار گردید.
با وجود این واقعیت روزهای اخیر نشان میدهد که ظرفیتهای رسمی از ظرفیتهای اجتماعی و مردمی عقب افتادهاند و اولویت را باید به تقویت ظرفیتهای رسمی جهت جذب و باز کردن راه برای ظرفیتهای بزرگ و فراتر از تصور مردمی و اجتماعی معطوف کرد. متأسفانه حملاتی که علیه برخی از نهادهای مدنی مردمی صورت میگیرد با هدف سرکوب کردن همین ظرفیتهای اجتماعی و مردمی است که باید در این زمینه تجدید نظر اساسی صورت گیرد.