• شنبه 8 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 18 شوال 1445
  • 2024 Apr 27
دو شنبه 26 فروردین 1398
کد مطلب : 52508
+
-

بی‌نظمی در بارش؛ ویژگی ذاتی سرزمین ایران

برهان ریاضی/دکترای محیط‌زیست

حدود 90درصد از پهنه کشور ما دارای شرایط اقلیمی نیمه‌خشک تا خشک و بیابانی است. یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های ذاتی چنین سرزمینی، وقوع خارج از نظم و قاعده خشکسالی‌ها و ترسالی‌هاست، لذا در این سرزمین خشک و نیمه‌خشک، نه‌تنها رخداد خشکسالی شدید، با میزان بارش بسیار کمتر از متوسط دراز‌مدت سالانه را باید انتظار داشت‌، بلکه رویداد ترسالی شدید با مقدار بارش بسیار فراتر از وضعیت متوسط نیز همواره محتمل است. همچنین کاهش یا افزایش بارش نسبت به میانگین بلندمدت سالانه در برخی از سال‌ها حتی ممکن است به چند صد‌در‌صد برسد و این کاهش یا افزایش شدید، طی چند سال پیاپی نیز تداوم یابد. در سرزمین‌های خشک، بی‌نظمی در بارش، فقط از سالی به سال دیگر مطرح نیست و در طول یک سال هم ممکن است تمام یا بخش عمده‌ای از بارش سالانه، تنها در چند روز یا حتی در چند ساعت ببارد. همچنین هرچه منطقه‌ای خشک‌تر و به بیان دیگر، دارای مقدار بارش متوسط سالانه کمتری باشد، بی‌نظمی در میزان و زمان بارش آن بیشتر است. نکته بسیار مهم، توجه به این حقیقت است که این بی‌نظمی و پیش‌بینی‌ناپذیری، در سرشت سرزمین ما نهفته است و شواهد تاریخی بسیاری نیز از گذشته‌های دور تاکنون در این خصوص وجود دارد. در نتیجه همواره باید برای آن آماده باشیم، لذا به هیچ وجه نمی‌توان بروز خشکسالی یا ترسالی شدید را حادثه‌ای
غیر‌منتظره پنداشت. آن‌طور که آمار و ارقام نشان می‌دهد، حداقل نیمی از بارش‌ها در کشور ما شدید و رگباری است. براین اساس، همواره باید تمام برنامه‌ریزی‌های ملی و منطقه‌ای با درنظر داشتن این ویژگی ذاتی سرزمینمان انجام پذیرد.
 توجه اکید به واقعیت اشاره‌شده در بالا، به‌دلیل حساسیت و شکنندگی محیط در مناطق خشک و نیمه‌خشک، در برابر هرگونه بهره‌برداری‌ غیر‌اصولی، بسیار ضروری است زیرا در چنین مناطقی به‌طور کلی به‌دلیل ناچیز‌بودن مقدار میانگین بارش سالانه نسبت به متوسط تبخیر سالانه و در نتیجه خشکی محیط، پوشش‌های گیاهی از
آسیب‌پذیری زیادی برخوردارند و درصورت تخریب، بازسازی طبیعی آنها بسیار دشوار و بعضا ناممکن است. تداوم بهره‌کشی و استفاده‌های غیراصولی از طبیعت سراسر کشور، به‌ویژه چرای مفرط و بی‌ضابطه بز و گوسفند که تا چند برابر ظرفیت قابل تحمل محیط بوده و حتی در زیست‌بوم‌های حساس از قبیل جنگل‌ها که ورود دام به آنها نیز
غیر عقلایی است و همچنین رها‌کردن شتر در سراسر محیط‌های فراخشک و بیابانی را باید نقطه ضعفی عمده در مدیریت بر محیط‌زیست طبیعی کشور دانست. دیم‌کاری غلات در اراضی شیب‌دار مناطق نیمه‌خشک کشور که بدون رعایت حتی ابتدایی‌ترین اصول علمی، در سرزمین ما در جریان است را می‌توان از بارزترین نمونه‌های تخریب محیط دانست. کوبیدگی و متراکم شدن خاک سطحی در اثر رفت‌وآمدهای زیاد دام اهلی، سبب کاهش شدید تخلخل خاک و کم شدن امکان نفوذ آب در زمین می‌شود و ضریب رواناب را هنگام بارندگی افزایش می‌دهد.  جاری شدن رواناب سطحی به جای نفوذ آب در خاک، باعث کاهش ظرفیت نگهداری آب در خاک می‌شود و در نتیجه گیاهان موجود در چنین محیطی که با رطوبت بیشتر خاک سازگار بوده‌اند، به‌تدریج حذف می‌شوند. لذا علاوه بر خورده شدن گیاهان توسط احشام، از این طریق نیز خاک هرچه بیشتر عریان شده‌ است. چنین اراضی‌ای که پوشش گیاهی طبیعی آن کاهش یافته یا نابود شده و در عین حال خاک آن کوبیده و متراکم شده است، اینک در معرض مستقیم قطرات باران قرار گرفته است. قطرات باران، به‌ویژه هنگام بارش‌های شدید و رگباری، در برخورد با سطح خاک عریان، در همان ابتدای بارش، ساختمان آن را متلاشی کرده و ذرات پودرمانند خاک را به اطراف می‌پراکند. این ذرات ریز سبب مسدود شدن بیشتر خلل و فرجی می‌شود که به‌طور طبیعی در خاک وجود دارد. تمام این موارد در اراضی شیبدار، موجب بروز تأثیرات تخریبی شدید‌تر و در نتیجه جریان‌یافتن هرچه بیشتر آب در سطح خاک، به جای نفوذ در آن و لذا بروز سیلاب‌های ویرانگر می‌شود.
دیمزارها نیز که اغلب در اراضی شیبدار ایجاد شده و در راستای شیب زمین شخم‌زده می‌شوند، بستری بسیار مناسب برای تبدیل بارش‌ها به رواناب و جاری شدن سیلاب هستند. درحالی‌که درصورت وجود پوشش گیاهی روی خاک، هر قطره باران پس از برخورد با اندام‌های هوایی گیاهانی که سطح زمین را پوشانیده‌اند، انرژی اولیه خود را از دست داده و به ذرات ریز‌تر تقسیم می‌شود. در نتیجه این قطره‌های ریز آب از طریق ساقه‌های گیاهان پوششی به سطح خاک که اگر در شرایط طبیعی بوده  و تخریب‌نشده باشد، پوشیده از لاشبرگ‌ها و برگ‌ریزه‌هاست و تا حدودی حالت اسفنج مانند دارد، می‌رسد و می‌تواند در خاک نفوذ کند. بنابراین بدیهی است که تبدیل علفزارها و اراضی زیرین جنگل‌ها به دیمزارهای کم‌بازده و همچنین چرای بی‌ضابطه احشام، با توجه به زیان‌های شدیدی که به آب و خاک کشور وارد می‌سازد، فاقد هرگونه توجیه اقتصادی در مقیاس ملی است.  با توجه به اینکه رخداد خشکسالی‌ها و ترسالی‌ها و بروز بی‌نظمی در بارش، به‌عنوان ویژگی ذاتی سرزمین ما، همواره محتمل است، لذا حفظ پوشش‌های گیاهی طبیعی سطح زمین و جلوگیری از تخریب همه‌جانبه‌ای که متأسفانه طبیعت حساس این سرزمین امروزه با آن مواجه است، از اهمیت بسیار حیاتی برخوردار است. بدین‌ترتیب متوقف کردن تخریب طبیعت و حفاظت اصولی از پوشش‌های گیاهی، نه‌تنها موجب کاهش فرسایش خاک (و زیان‌های عدیده ناشی از آن) و همچنین جلوگیری از انهدام تنوع زیستی کشور می‌شود بلکه سبب افزایش نفوذ بارش‌ها به سفره‌های آب زیرزمینی و سرشار‌شدن چشمه‌سارها خواهد شد.

این خبر را به اشتراک بگذارید