• چهار شنبه 5 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 23 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 25
شنبه 24 فروردین 1398
کد مطلب : 52083
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/6wnQ
+
-

خانه «پیرمردی که چشم ما بود»

یادداشت
خانه «پیرمردی که چشم ما بود»


علی اعطا/ سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران
در روزهای اخیر، تلاش طولانی‌مدت شهرداری تهران و پیگیری‌های مستمر شورای پنجم برای خریداری خانه نیما یوشیج در محله دزاشیب شمیران به ثمر رسید و قراردادی میان شهرداری و مالک امضا شد؛ جایی که نیما، گویا بیش از سال‌30 در آن ساکن می‌شود و بعدها جلال آل‌احمد در حوالی آن، قطعه زمینی می‌گیرد و خانه‌ای می‌سازد و به همسایگی نیما در‌می‌آید. در سال‌40 در مقاله «پیرمرد چشم ما بود» می‌نویسد که با سیمین دانشور، یکی دوباری در سال‌های 29 و 30 به خانه نیما می‌روند و به او سری می‌زنند و بعدها در همان حوالی، کمی پایین‌تر از خانه نیما، زمینی وقفی از وزارت فرهنگ می‌گیرند و خانه‌ای می‌سازند و ساکن می‌شوند. می‌نویسد: «راستش اگر او در آن همسایگی نبود، آن لانه ساخته نمی‌شد و ما خانه فعلی را نداشتیم. این رفت‌وآمد بود و بود تا خانه ما ساخته شد و معاشرت همسایگانه پیش آمد.»

حالا بعد از گذشت سالیان از حیاتی که در این دو خانه جاری بوده‌ و رفت‌وآمدها و نشست و برخاست‌هایی که در بین اهالی این دو خانه، سیمین و جلال‌ و نیما و عالیه خانم برقرار بوده است، درهای هر دو خانه به روی همگان، یکی باز شده و دیگری به‌زودی باز خواهد شد.

شمیران امروز، پوست انداخته است و در تمامی این سال‌ها، تغییرات کالبدی وسیعی به‌خود دیده است. بسیاری از خاطرات محو شده‌اند و بخشی از آن به‌عنوان محمل بخشی از حیات جاری در نقاط پراهمیت تاریخ معاصر، البته همچنان برجای مانده است. وقتی کالبد شهرها پوست می‌اندازد و دگرگون می‌شود، واژگان صفحات شناسنامه شهر محو می‌شود. منظر شهر، از شمایلی به شمایل دیگر تغییرشکل می‌دهد و آنچه برجای می‌ماند، خاطراتی محو و کم‌رمق است در ذهن بخشی از اهالی شهر. در این وضعیت آنچه آسیب می‌بیند میراث مشترک اهل شهر است. تهران در قامت یک شهر، تاریخی طولانی ندارد اما در این تاریخ دویست و اندی سال پایتختی، نظاره‌گر و پذیرای بخش عمده رویدادهای تاریخ معاصر در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بوده است. اگرچه بخش قابل توجهی از مکان‌ها و فضاهای درخشان این شهر، در روند توسعه معطوف به تخریب و نوسازی، دگرگون شده و از میان رفته، اما همچنان این شهر برای آنان که در اعماق فرهنگ و تاریخ چیزی جست‌وجو می‌کنند، هدیه‌های گرانبهای بی‌شمار دارد. فضاها و مکان‌های پرشماری در این شهر هست که هر کدام ما را به بخشی از تاریخ معاصر پیوند می‌دهند. این فضاها و مکان‌ها، آدرس‌های شهرند؛ جایی که ذهن و اندیشه ما را به چیزی در عمق تاریخ فرهنگی اجتماعی پیوند می‌دهد.

خانه نیما و خانه سیمین و جلال، امروز بخشی از میراث شهر به شمار می‌روند؛ میراثی که به خاطره بسیاری افراد پیوند خورده است و حالا می‌تواند در ذهن اهل شهر و اندیشه اهل فرهنگ، به امروز و فردا بپیوندد. روح جاری در دو خانه و مسیر کوتاهی که آنها را به هم پیوند می‌دهد، ظرفیتی ایجاد می‌کند تا این پهنه از شهر را، جایی متعلق به اهالی و دوستداران فرهنگ و ادبیات معاصر ایران بدانیم و بنامیم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید