باران و بیداری
هرمز علیپور/ شاعر
امسال جریانات مربوط به بهار جنبه پارادوکسیکالی یافت؛ یعنی باران که مظهر رحمت، لطافت و روشنایی و صفاست، عاملی شد برای مرگ و بیخانمانی مردم سرزمین ما.
گرچه این خودکردهها بود که با درد بیتدبیری درآمیخت و مصیبت آفرید ورنه در لطافت طبع باران هیچ خلافی نیست.
اما یکی از ویژگیهای باران و بهطور عام آب، پراندن خواب از سر هر خفته و خوابآلودهای است. یقین دارم که همین سیل مصیبتبار میتواند با بیداری جانها پیوندهای درونی انسان را محکمتر کند. فارغ از مسلک و تفکر و قومیت آنها را گردهم آورد و به غمخواری هم برانگیزد.
این روزها با دل و جانی سرشار از اندوه، امیدوارم هر لحظهای که میگذرد، لحظه توقف اضطراب و ناراحتی برای آسیبدیدگان از سیل باشد. همچنان که با دل و جانی امیدوار، چشم به راه تفضل الهی و همدلی و همراهی مردم مهربان و صبور میهنم نیز هستم؛ چراکه خوب میدانم هیچ کار خدا بیحکمت نیست و همواره در مصائب و سختیها باید چشم به راه فضل و کرم خداوند متعال بود.
از سوی دیگر مردم ایران را خوب میشناسم. همچنان که در 8سال جنگ هیچگاه و هرگز خوزستان و ایلام و هرجا را که در معرض تجاوز دشمن بود تنها نگذاشتند در بزنگاهها، حادثهها و تلخیها با هم و در کنار هم هستند. آرزو میکنم ایران و ایرانی همواره سالم و پیروز و سربلند باشد و بهاری که هنوز بیشتر آن در راه است سرآغاز سالی نکو باشد.
دوست دارم نکته آخر را خطاب به خودم، همچنین خطاب به عزیزان جوان و نوجوان بگویم و آن اینکه بسیاری از اتفاقات جهان گرچه در اول تلخ و گزنده و گاه فرساینده و طاقتسوزند، اما خداوند مهربان هرگز بندگانش را تنها نمیگذارد و همواره در همه سختیها دست قدرت او پشت و پناه ضعیفان و دلشکستگان است. ما انسانها هرگاه به یاد هم باشیم از رحمت و نعمت خداوند متنعم خواهیم بود و هرگز در مسیر خیر و خوبی تنها نخواهیم ماند.