یک سفرنامه مثلا نوروزی
چقدر خانه ما دور است!
فریبا خانی/خبرنگار
تعطیلات عید، جنوب ایران بودیم؛ سیل شیراز را برده بود؛ ایلام، خوزستان و لرستان را برده بود... قبلتر گلستان را.
یزد، طوفان شن ماشینها را چپ کرده بود و ما نمیدانستیم چگونه بازگردیم. ما در جنوب ایران بودیم. گزارشهای تلویزیون و سلفیهای ترسناک مردمان با سیل هولناک بود. سیل، شهرها را میبلعید، ماشینها را، آدمها را، خانهها را. مردم روستاهای لرستان روی بامهای خانههایشان گیر افتاده بودند. خیلی از آنها ناپدید شدند. باران و سیل آنهایی که روستایشان را بهخاطر دام و گلیم و مرغ و خروس که تنها ثروتشان بود ترک نکردند، بلعید. بگذارید از آغاز بگویم از وقتی که از شیراز گذشتیم. از دروازه قرآن 2روز قبل از سیل با آن ترافیک کور گذشته بودیم. خواستیم بیشتر در شیراز بمانیم جا پیدا نکردیم. سایتهای گردشگری را زیر و رو کرده بودیم. تنها یک هتل آپارتمان برای یکشب. نیمهشب شیراز را به مقصد جنوب ترک کردیم. از قلعهدختر گذشتیم. قلعهدختر فیروزآباد در 6کیلومتری جاده فیروزآباد به شیراز در دامنه کوهی مشرف به جاده قرار دارد. میگویند اردشیر ساسانی احتمالا این قلعه را در اواخر دوران اشکانیان و زمانی که هنوز اردوان پنجم، آخرین شاه دودمان اشکانیان، خروج نکرده بود، ساختهاست. خدایا این جادههای خلوت که تا کیلومترها بکر مانده است، مثل افسانهها میماند. از جم گذشتیم و بندر باستانی سیراف را رد کردیم. به عسلویه رسیدیم؛ جایی که بوی آشپزخانهای میداد که شیر گاز در آن باز مانده بود. بندر عسلویه عجیبترین جای دنیاست. سرزمینی کنار دریا.
میگویند آلودهترین نقطه صنعتی زمین است. آلودگی ناشی از تأسیسات صنعتی به بهرهبرداری رسیده که از نظر میزان آلایندگی در دنیا بینظیر است، در 3بعد آلایندگی هوا، آب و خاک سبب تخریب گسترده محیطزیست و پوشش گیاهی و جانوری شدهاست. استمرار این وضعیت همچنین سبب شیوع بیماریهای ناشناخته و مادرزادی در میان نوزادان و ساکنان منطقه شدهاست. این میزان آلایندگی با بیتوجهی دولتمردان و کارگزاران نظام پس از تأسیس منطقه ویژه اقتصادی پارس همراه بوده است. شیراز را رد کرده بودیم که سیل آمد و گویی پشت سر ما میآمد. دخترعموهایم میخواستند از دروازه قرآن به سمت اصفهان بروند. سیل بلعیدشان! ماشینشان مثل قوطی کبریت بالا و پایین میرفت. در فیلمهای فضای مجازی نمیدانستم آن ماشین سیاه مال دخترعموهاست. خودشان به کوهها فرار کردند. ما به خلیجفارس رسیده بودیم. آب مات و شنهای سفید. کشتیهای بزرگ. نمیدانم چرا به این نقطه که میرسم، به هوای دمکرده و مرطوب با کشتیهای بزرگ، گریهام میگیرد. اینجا کجاست؟ این خلیجفارس چقدر حادثه دیده است؟ مقصد ما بندر چارک یا آفتاب است. میخواستیم با لندینگکرافت با ماشینهایمان به کیش برویم. قصدمان این بود که ٤روزی آنجا باشیم و برگردیم.
١١صبح بندر آفتاب بودیم و پذیرش شدیم. گویا دریا آرام نیست به قول جنوبیها دریا خواهر نبود. شناوری در کار نیست. ماشینهایی که از روزهای قبل پذیرش شده بودند آنجا شب تا صبح مانده بودند. ما نیز باید بمانیم تا دریا خواهری کند. میمانیم یک شبانهروز در بندر آفتاب. در نزدیکیهای بندر هیچ شهر و روستایی نمیبینیم. یک غرفه کوچک تُن ماهی و چیپس و آب میفروشد. جمعیت زیادی ماندهاند و غذا نیست. شایعهها فراواناند. یکی میگوید کیش ظرفیتش پر شده، یکی میگوید ٤٨ساعت دیگر دریا آرام نیست. 2خانواده با 2ماشین هستیم با 3بچه کوچک. ما هرچه خوراکی در ماشین داریم را میخوریم. بچهها کلافه گریه میکنند. شب را در ماشین صبح میکنیم. صبح، بلندگوها میگویند به صف شوید. بالاخره سوار لندینگکرافت میشویم. هر لندینگکرافت 45خودرو را فشرده نزدیک به هم سوار میکند. حالا میفهمم چرا این شناورها در هوای طوفانی نباید به دریا بزنند. چون این خودروهای فشرده به هم کوبیده میشوند. سرعت هر شناور 5نات است. که البته اگر هوا مساعد باشد این شناورها تا 7نات هم حرکت میکنند. یکساعتونیم بعد به کیش رسیدیم.
در کیش رانندگیها مثل دیگر نقاط ایران نیست. زیرساختهای درست شهرسازی رعایت شده است. شهر پر از مراکز خرید شیک و خانهها و رستورانهای پرزرقوبرق است. ماشینهای فورد و بیامدبلیو... پورشههای رنگارنگ. شهر در خونسردی عمیقی فرو رفته است. ترافیکی نیست. این شهر هیچ چراغ قرمزی ندارد. میدان است و میدان است و میدان. کیش جزیرهای است بدون چراغ قرمز. حق تقدم با کسانی است که در میدان در حال دور زدن هستند همه میایستند تا نوبتشان شود. پلیس مدام سرعتها را چک میکند. مراکز خرید انبوه مسافران نوروزی را دارد. اما کاسبان کیش میگویند امسال فروش اجناسشان افتضاح بوده است. بازارهای لباس پر است از لباسهای چینی و ترک... در شیراز بعد از کمی آرام شدن هوا نیروهای مردمی و مسئولان شیراز سیلزدهها را به هتلی در نزدیکی دروازه قرآن هدایت میکنند و به مسافران حوله و نسکافه و چای تعارف میکنند. ماشینها را سیل در هم کوبیده است. خیلیها در ماشینهایشان زندانی شدهاند و روی آنها تلی از ماشین انباشته شده است. مردمان شیراز سنگ تمام میگذارند. در بعضی رستورانها به روی مسافران سیلزده باز میشود تا رایگان غذا بخورند. مردمان شیراز در خانههایشان را میگشایند تا مسافران سیلزده در خانههایشان سکنی گزینند. خیلی از تاکسیها از مسافران پولی دریافت نمیکنند. آنها میخواهند خاطره شهر شیراز در ذهن مسافران سیلزده زیبا بماند. آنها موفق شدهاند. اما سیل تمام نشده است و حالا پرخروشتر و ترسناکتر به سرزمینی دیگر رسیده است. شب در خانه تلویزیون روشن است. سیل حالا به استان لرستان و ایلام میرسد. پلدختر را آب میبرد. جادهها را آب میبرد، خانههای روستاییان را میبرد. لرستان وضعیتی ترسناک دارد. خیلی از روستاییان خانههایشان را ترک کرده و به کوهها پناه بردهاند اما دسترسی با بالگرد و هواپیما و ماشین امکانپذیر نیست. جادهها توسط سیل بلعیده شدهاند. خانههای مردم غرق شده است. اسباب و وسایل سادهشان در گِل فرو رفته است.
خوزستان و هرمزگان و بخش عمدهای از ایران در سیل و بارندگی فرو رفته است. ما چگونه با ماشین باید بازگردیم. لندینگکرافتها که کار نمیکنند؛ دو سهروزی دریا خراب است. یزد جاده نایین درگیر طوفان شنی شده است. ماشینها در اثر این طوفان چپ کردهاند. خیلی از راههای استان فارس در اثر سیل بسته است. ما در جزیره ماندهایم و خانه از ما دورتر و دورتر میشود.
۵فروردین ۱۳۹۸ همزمان با اعلام سازمان هواشناسی مبنی ورود سامانه بارشی متراکم در جنوب و غرب ایران، بر اثر بارندگیهای شدید در شهرهای استان لرستان ازجمله معمولان، دورود، خرمآباد، پلدختر و... سیل ایجاد شد. این سامانه بارشی در دو موج در تاریخهای ۵ تا ۹فروردین و نیز موج دوم از ۱۱ تا ۱۳فروردین موجب ایجاد سیلاب و بعضی خسارتها در برخی شهرستانهای استان لرستان شد. در این استان شهر پلدختر بیشترین بارش را با ۱۰۸میلیمتر در ۵فروردین داشت. در موج دوم بارشها نیز، خساراتی چون رانش زمین و به زیر آبرفتن بخشهایی از دورود، خرمآباد، معمولان و پلدختر گزارش شد. محمد درویش، کارشناس محیطزیست در کانال تلگرامی خود نوشت: «17سال پیش از دلایل سیل فاجعهبار در شرق گلستان و تنگراه نوشتم و اشاره به شکستهشدن بند خاکی و تشدید خسارتها کردم، آرزویم این بود که در آینده با عبرتگرفتن از چنین خطاهایی، دیگر این فجایع تکرار نشود.
10سال پیش -سال۱۳۸۸- همان هشدار و آرزو را پس از سیل شگفتآور و احمقانه در بستر رودخانه قمرود داده بودم و... اما ظاهرا ویژگی کشورهایی چون ما آن است که میخواهیم به سرعت مدرن شویم و طبیعت را هم آدم کنیم چون رعایای خویش...
اینک پس از سیل در گنبد، آققلا و گمیشان، نوبت به شیراز رسید تا همان تراژدی تأسفبار قم در نوروز۸۸، اینبار در نوروز۹۸ تکرار شود و... هموطنان عزیزمان قربانی تفکری شوند که فهمی از رژیم حوضه آبخیز دروازه قرآن و سعدیه ندارد و حتی برایش مهم نیست که چرا به منطقه دروازه قرآن، از دیرباز میگویند: سیلآباد!!
هشدار مهم آنکه همین نابخردی در ساخت بزرگراههای شرقی-غربی پایتخت، یعنی نیایش و همت هم رخ داده و هر آینه ممکن است با طغیان رودها در دامنههای البرز جنوبی، فاجعهای بزرگ رقم بخورد. افزون بر آن، گزارشهای متعددی از وقوع سیل در استانهای زاگرسنشین بهویژه لرستان، ایلام و کهگیلویه و بویراحمد مخابره شده که ممکن است روزگاری نگرانکننده و نفسگیر را در ساعتهای آینده در خوزستان پدید آورند. ما یک نکته ساده اما مهم را ظاهرا یادمان رفته. اینکه میزان متوسط ریزشهای آسمانی سالانه در هیرکانی، ارسباران و زاگرس تقریبا تغییری نکرده؛ اما وسعت و تنوع رویشگاهی در این 3قلمرو مهم بومشناختی وطن آشکارا روندی کاهنده را طی کرده و میکند. بنابراین، ابر بدون توجه به پایینش! در این مناطق کمافیالسابق بر زمینِ برهنه سخت میبارد و سیلهایی حادثهخیز و فرسایشی و ویرانگر میآفریند. دست آخر آنکه خواهشم از هموطنان عزیز آن است که بیخیال عکس دهم در اینستاگرامم شده و در این روزهای نوروزی که طبیعتِ تشنه ایران جشن گرفته، با سیل، سلفی نگیریم و دعا کنیم زین پس مدیرانی به خدمت گمارده شوند که بر پایه قوانین طبیعت، چیدمان توسعه را در قلمرو مدیریتی خویش طراحی و اجرا کنند. آمین...»
ما باید بازگردیم. اما لندینگکرافتها تعطیل هستند و گزارشها از طوفان در خلیجفارس حکایت میکند. از کدام راه برگردیم؟ قرار بود راه برگشت به خوزستان سری بزنیم که پشیمان میشویم. گزارشهای سیل نگرانکننده است. از استان فارس هم میترسیم. خیلی از جادهها در اثر سیل آسیب دیده. یزد هم تجربه طوفان داشته است.
حالا فکر میکنم خانه ما چقدر دورتر و دورتر شده است.