![تهران؛ شهر علاقه به محلههای جدید](/img/newspaper_pages/1398/01%20FARVARDIN/19/nimroozi/606.jpg)
تهران؛ شهر علاقه به محلههای جدید
ساکنان مناطق 1، 2، 3، 5و 6 بیشترین حس تعلق و ساکنان مناطق 7، 12و 15کمترین حس تعلق را به محلههای خود دارند
![تهران؛ شهر علاقه به محلههای جدید](/img/newspaper_pages/1398/01%20FARVARDIN/19/nimroozi/606.jpg)
مجید جباری/خبرنگار
تصویر و خاطرات شهروندان از محیط پیرامونی خود یا شناختی که از سایر ساکنان محله دارند، سبب میشود افراد نسبت به محل زندگی خود حس خوبی داشته باشند. احساس تعلق خاطر به محیط کالبدی یکی از عوامل مهم برای دوام و پایداری محلات، چه به لحاظ کالبدی و عملکردی و چه از نظر معنای ذهنی و خاطرات فردی محسوب میشود. همچنین ارتباط با محل زندگی تأثیر عمیق و ماندگاری بر فرد دارد و به بخشی از هویت او بدل میشود. ضمن اینکه حس تعلق بهدنبال خود پیوند فرد با مکان و ساکنان دیگر را به همراه میآورد. حس تعلق میتواند عامل تعیینکنندهای برای تقویت تعهد فرد به محیط زندگی و رضایت از محله و امکانات آن باشد. به این ترتیب، احساس تعلق به محله یا شهر میتواند تحتتأثیر عناصر کالبدی مانند بافت و بنای محیط یا مکانهای خاطرهساز باشد یا اینکه عناصر اجتماعی مانند روابط محلی، رویدادها و وقایع خاطرهساز به ایجاد آن کمک کند. به اعتقاد محققان، تصورعمومی نسبت به مکان، سابقه سکونت فرد در محله، قدمت و اصالت محله، برخورداری از تجربیات و خاطرات جمعی، میزان فعالیتهای جمعی و اجتماعی و میزان احساس امنیت در فضاهای عمومی در ایجاد حس تعلق به محیط مؤثر هستند. از سوی دیگر رسیدن به کیفیت زندگی بهعنوان یکی از اهداف توسعه پایدار در ابعاد شهری، نیازمند نگاه کلان و راهبردی است و با توجه به اینکه کیفیت زندگی به مفاهیمی همچون شهر، شهروندی، خدمات شهری و برنامهریزی گره خورده است، شناخت وضعیت موجود و هدفگذاری برای حرکت به سمت وضعیت مطلوب در همه ابعاد زندگی ضرورت دارد.
با چنین نگرشی سنجش کیفیت زندگی شهروندان با کمک پژوهشگران محلات در 354محله شهر تهران در دستور کار اداره کل مطالعات اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران قرار گرفت که این اقدام با استقبال زیادی روبهروشد. در این تحقیق که میزان حس تعلق به محلهها را در مناطق 22گانه تهران ترسیم کرده، این حس در بین ساکنان مناطق 1، 2، 3، 5و 6 در بالاترین حالت خود قرار دارد. همچنین احساس تعلق خاطر به محله در شهروندان ساکن در مناطق 4، 10، 11، 12، 15، 18و21متوسط است و شهروندان ساکن در برخی محلههای مناطق 7، 12و 15کمترین حس تعلق به محلههای خود را دارند.
طرح رصد کیفیت زندگی اجتماعی بهعنوان یکی از بزرگترین طرحهای نظرسنجی شهر تهران توسط معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران و با همکاری رصدخانه شهری تهران در خلال سالهای ٩٥- ١٣٩٤ به انجام رسیده است. با توجه به قدرت آماری لازم برای تحلیل دادهها، در این طرح حجم نمونه لازم برای هر محله ١٣٥ خانوار تعیین و در نهایت 45هزار و 4پرسشنامه در ۳۳۵ محله تهران پر شده است.
نقش مدیریت شهری در تسهیلگری حس تعلق شهروندان
امیرحسین پورجوهری، شهرساز و پژوهشگر حوزه شهری
حس تعلق از یکسو، به اهل یکجا بودن برمیگردد و از سوی دیگر به اینکه فرد بتواند به جایی که فکر میکند اهل آنجاست، رنگ تعلق ببخشد. بهعبارت دیگر، یک سری پیوندهای اجتماعی، عاطفی، اقتصادی، هویتی بین جامعهای که در یک محله زندگی میکنند، وجود داشته باشد که احساس کنند اهل آنجا هستند؛ یعنی ریشههایی وجود داشته باشد که این ریشهها آنان را به مکان وصل کند.
دومین مسئله این است که مردم یا جامعه بتوانند به مکانی که در آن زندگی میکنند، رنگ تعلق ببخشند. بنابراین وقتی مردم بتوانند بر فضایی که زندگی میکنند، منشأ اثر باشند و آنجا را متناسب با نیازها، مقتضیات و انتظارات خود شکل دهند، در این صورت آن فضا متعلق به آنها و آنها متعلق به آن فضا هستند. اگر این رابطه دوسویه وجود داشته باشد، این حس تعلق ایجاد میشود.
این در حالی است که در بسیاری از موارد، مردم یا با اهل یک فضا بودن مشکل دارند یا نمیتوانند در فضایی که زندگی میکنند، تغییری ولو کوچک ایجاد کنند. بهعبارت دیگر، فضا فضای تحمیلشدهای است که از بیرون بهصورت تحکمآمیز از کلیات تا جزئیات آن تعریف شده است و شهروندان حداکثر میتوانند در آن فضا باشند و صرفا یک بهرهور باشند و کوچکترین اعمالنظری نمیتوانند در آن فضاداشته باشند؛ به این ترتیب حس تعلق به آنجا وجود ندارد.
شرط اول یعنی اهلیکجا بودن را مدتهاست بهدلیل تغییرات اجتماعی، اقتصادی، تغییرات فرهنگی و انقطاع تاریخی که بهوجود آمده، تعریف مفهوم سکونت و تنزل این مفهوم به اقامت خوابگاهی و اختلاط ناهمگون لایههای اجتماعی و... عملا در جامعه شهری در مقیاس شهر، محله و حتی در ساختمان محل سکونت از دست دادهایم.
اما اینکه مردم بتوانند بر فضایی که زندگی میکنند رنگ تعلق ببخشند و براساس نیازهای خود آنجا را شکل دهند، مدیریت شهری از طریق جلب مشارکت فعال از طریق واگذاری بخشی از فرایند شکلگیری فضای شهری به مردم باهدف شکلدادن خودجوش کیفیت فضای شهری میتواند کمک کند. اینکه شهروندان بتوانند در جایی فعالیت کنند که در ایجاد، بهرهبرداری، تصمیمسازی و تصمیمگیری آنجا نقش داشتهاند، مدیریت شهری میتواند بسترسازی کند و نقش تسهیلگر را داشته باشد. در این صورت مردم میتوانند رنگ تعلق به یک مکان ببخشند.