• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
دو شنبه 19 فروردین 1398
کد مطلب : 51633
+
-

گفت‌وگوی همشهری با چند صاحب‌نظر و کارشناس حوزه مدیریت بحران

بحران مدیریت یکپارچه بحران

گفت‌و‌گو
بحران مدیریت یکپارچه بحران

گروه اجتماعی: سیلاب بعد از 20 و چند روز همچنان در کشور عرض اندام می‌کند. سیل اخیر از اواخر اسفندماه گذشته آغاز شد و ابتدا چند شهر استان گلستان قربانی آن شدند. پس از آن به‌ترتیب در بازه‌های زمانی کوتاهی بخشی از شهر شیراز طعمه سیلاب شد و بعد شهرهای خرم‌آباد، پلدختر و معمولان را در کام خود فرو برد. اکنون نیز شهر‌های استان خوزستان در معرض تهدید جدی سیلاب‌های سهمگین هستند. شواهد حاکی  از آن است که غائله سیل هنوز تمام نشده، حتی شهرهای آق‌قلا و گمیشان استان گلستان که قبل از آغاز سال جدید با این بلای طبیعی مواجه شدند همچنان بعد از گذشت 3هفته با دشواری‌های طاقت فرسای سیلاب دست و پنجه نرم می‌کنند. بحران می‌تواند بلایای طبیعی باشد یا حوادث و سوانح غیرمترقبه. تفاوتی ندارد هر دو نیازمند مدیریت بحران است. در چند سال اخیر در پی زلزله‌های کرمانشاه، کرمان و... فرو ریختن ساختمان پلاسکو و اکنون حادث شدن سیل گلستان و خرم‌آباد سؤالات و شبهاتی درخصوص عملکرد مدیریت بحران در کشور مطرح است. برخی از مردم و حتی کارشناسان بر این باورند که در بحران‌ها ما همچنان با بیماری عدم‌هماهنگی دستگاه‌ها روبه‌رو هستیم. برخی دیگر به عدم‌برنامه‌ریزی در هنگام بحران انتقاد می‌کنند و از همه مهم‌تر پیش‌بینی و پیشگیری را به‌عنوان دو حلقه مفقوده مدیران مدیریت بحران در بحران‌ها می‌دانند. همشهری در گفت‌وگو با 3صاحب‌نظر در زمینه مدیریت بحران؛ مهدی زارع، مدیر پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی، عباس استاد تقی‌زاده، قائم‌مقام سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران و جواد نوفرستی، عضو شورای سیاستگذاری جامعه ایمن کشور موانع موجود بر سر راه مدیریت بحران کشور را بررسی می‌کند.

خوش‌خیالی مدیریت بحران در کشور
مهدی زارع، مدیر پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی

مدیریت بحران، عملا مدیریت کاهش ریسک است و اجزای مختلفی دارد که بیشتر آن پیشگیرانه است.مراحل پیش‌بینی، پیشگیری و آمادگی، احداث، بازسازی و بهسازی بناها و ایجاد یک جامعه تاب‌آور در برابر سوانح همگی مراحلی هستند که قبل از رخداد حادثه باید بدان پرداخته شود. مدیریت بحران موقعی ممکن و مؤثر است که گروهی ورزیده برای مدیریت و هماهنگی فعالیت‌های موجود باشد. چنین کادر و گروهی باید علاوه بر سلامت فیزیکی و روانی، کار متناسب، استراحت مناسب در حدفاصل کارها، توانمندی فنی و علمی در درک داده‌ها، عدد و ارقام و همچنین کار با فناوری‌هایی که برای مدیریت بحران کارآمد است را دارا باشند.
حضور و بازدید مقامات ارشد کشور در زمان وقوع بحران‌ها از نظر روانی مهم و مفید است و این رویکرد مقامات ارشد را مستقیما در جریان حادثه قرار می‌دهد. ولی همین حضور مقامات می‌تواند به‌دلیل مشغولیت مدیران محلی برای رعایت تشریفات و رقابت ناخواسته در نحوه پوشش حضور مقامات از سوی تیم‌های رسانه‌ای، مخل نظم و موجب به هم ریختن تمرکز مدیران محلی شود. در بحران سیل اخیر عملکرد نخستین سازمانی که باید مورد ارزیابی جدی قرار گیرد، سازمان مدیریت بحران کشور است، این سازمان مسئول هماهنگی و تجمیع اطلاعات بحران است. الزاما حضور 24ساعته مدیران را نمی‌توان نمادی از عملکرد مثبت چنین نهادی درنظر گرفت. سازمان مدیریت بحران می‌بایست با داده‌های به روز علمی - و نه صرفا دریافت داده‌ها و گزارش‌های اداری از سازمان‌های دیگر مانند سازمان هواشناسی و مؤسسه ژئوفیزیک‌ دانشگاه تهران - بتواند اطلاعات را تجمیع کرده و توان تصمیم‌گیری داشته باشد. سازمان مدیریت بحران جایی است که باید توان تصمیم‌گیری حاکمیتی را بر پایه دانش و توانمندی با کیفیت بالا و بر پایه به کار‌گیری نیروهای علمی و فنی با بالاترین کیفیت داشته باشد. وقتی چنین سازمانی صرفا محل دریافت داده‌های مختلف (بعضا ناهمساز) از سازمان‌های مختلف علمی باشد بی‌تردید نمی‌تواند این داده‌ها را پردازش کند. در مدیریت بحران همچنان در رده تصمیم‌گیری از نیروهایی با سابقه اجرایی و سیاسی استفاده می‌شود و اعتمادی به نیروهای متخصص و جوانتر وجود ندارد. بزرگ‌ترین نقص مدیریت بحران در نبود دیدگاه پیشگیرانه است. جایی که ما برای تقریبا تمامی شهرهای ساحل دریای مازندران مسیرهای جاده کمربندی به‌صورت خاکریز احداث و اجرا می‌کنیم، ولی به این موضوع کم توجهیم که اگر روزی سیل در گلستان و مازندران رخ دهد همین جاده‌های کنارگذر مانند خاکریز‌هایی عمل خواهند کرد که جلوی تخلیه آب را خواهند گرفت. در زلزله و سیل و در کل برای همه حوادث طبیعی می‌توان با هشدار پیش هنگام از ریسک سوانح کاست. ما در سیل اخیر هم در لرستان و هم در خوزستان می‌توانستیم بهتر عمل کنیم. در لرستان و خوزستان به تمام طرح‌های توسعه در دشت‌های سیلابی امکان و مجوز و بودجه داده‌ایم، در شهرهایی مانند پلدختر در کنار رودخانه‌ها امکان و مجوز توسعه ساخت‌وساز در پهنه سیلابی رودخانه‌ها داده‌ایم، در دشت سیلابی پایین دست سد‌های دز، کرخه و کارون، امکان توسعه کشاورزی و ساخت‌وساز داده‌ایم و طی حداقل 20سال گذشته با خیال آنکه سیلاب در سدهای ساخته شده مهار می‌شود، در پایین دست با خوش‌خیالی سرمایه‌گذاری کردیم. در طول این سال‌ها نیز مدیران تنها به بازه مدیریتی کوتاه‌مدت خود اندیشیده‌اند. حاصل آن شده که اکنون علاوه بر تلفات جانی، خسارت سنگین مالی و زیرساختی فراوانی بر ما تحمیل شده است.

بحران، سلیقه‌ای مدیریت می‌شود
عباس استادتقی‌زاده ، قائم‌مقام سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران

بی‌انصافی است که بگوییم ما مدیریت بحران نداریم. بحران مدیریت می‌شود اما کم و کاستی‌ها و چالش‌هایی دارد. اول باید مدیریت بحران را تعریف کنیم تا ببینیم مدیریت بحران داریم یا نه؟ و اساسا ضعف‌های ما کجاست؟ مدیریت بحران با مدیریت حادثه‌ای که اتفاق افتاده، متفاوت است. وقتی می‌گوییم مدیریت بحران یعنی همه اقداماتی که باید انجام شود تا حادثه‌ای اتفاق نیفتد؛ از اقدامات پیشگیرانه گرفته مانند ساخت و سازهای اصولی و اطمینان از سد‌ها و بندها و... تا بحث آمادگی مانند ایجاد سیستم‌های پیش‌بینی و هشدار که به‌خوبی به مردم اطلاع‌رسانی کند و در نهایت اقداماتی اورژانسی مطرح می‌شود. در این مرحله حادثه اتفاق می‌افتد و ما مجبور هستیم اقدامات اورژانسی انجام بدهیم. همه اینها را باید درنظر گرفت و بعد بررسی کنیم که مدیریت بحران داریم یا نداریم؟ نکته اینجاست که نگاه ما و خیلی از کشورها نگاه پاسخ‌محور - یعنی اقدام اورژانسی - است. یعنی اقداماتی که باید قبل از بحران انجام بدهیم انجام نمی‌دهیم و زمانی که حادثه اتفاق می‌افتد می‌خواهیم مدیریتش کنیم. در این مواقع دیگر کار از کار گذشته است و ما تنها شاهد ناهماهنگی‌ها هستیم که بین ارگان‌ها به‌وجود می‌آید. نکته مهم‌تر اینکه اقدامات ما اقدامات خلق‌الساعه است و از قبل برایش فکر و تمرین نکردیم و از همه بدتر اینکه وظایف هم تعریف نشده است. در کشور ما هنوز بسیاری از کارگروه‌هایی که در زمینه بحران کار می‌کنند وظایف مصوب ندارند. دقیقا مشخص نیست که چه وظایفی را باید انجام دهند. 14کارگروه در مدیریت بحران کشور داریم. اما میان آنها به هم‌ریختگی و عدم‌هماهنگی وجود دارد.
از زاویه دیگر بحران باید تنها یک مدیر داشته باشد. موضوع مدیریت نیازمند مقدماتی است و دفعی و ناگهانی نیست؛ وقتی بیماری شایع می‌شود باید از قبل پزشکی تربیت شده باشد و نمی‌توان پزشک را یک دفعه خلق کرد. ما در بحران می‌خواهیم مدیران بحران خلق کنیم این رویکرد پاسخگو نیست. مسئولان دانش مدیریت بحران‌شان زیاد نیست شاید از لحاظ تجربی در حوادث مختلف حضور داشته‌اند اما دانش مدیریت بحران ندارند. در این زمینه باید خیلی سرمایه‌گذاری کنیم. هم مدیران ما دانش کافی ندارند و هم متأسفانه مردم آگاهی کافی ندارند. مطالعات نشان می‌دهد میزان آمادگی خانوارهای ایرانی کمتر از 20درصد است.
نکته دیگری که در رابطه با مدیریت بحران حائز اهمیت است توجه به ابزارهای مدیریتی است. مدیر هرچقدر که متخصص باشد اما نیاز به ابزار مدیریت دارد. مثل پزشک جراح که می‌خواهد به اتاق عمل برود مدیریت بحران نیز ابزارهای خودش را دارد. ما باید یک مرکز دائمی ارزیابی پالش حوادث را در کل کشور ایجاد کنیم که دقیقه به دقیقه رصد کنند، هشدار بدهند، پیشگیری کنند و ارتباطات مناسب داشته باشند. تنها جایی که می‌دانم این مرکز را دارد و 24ساعته کار می‌کند شهر تهران است. درکشور مرکز هماهنگی مدیریت بحران وجود ندارد  که باید ایجاد شود. می‌توانیم یک مدیریت بحران داشته باشیم که همه‌‌چیز از قبل مشخص شده باشد مثل جنگ که همه‌‌چیز باید آماده باشد تا عملیات پیروز شود. زمان وقوع حادثه دیگر وقت تصمیم‌گیری نیست باید از قبل تصمیمات گرفته شود و سریع اقدام شود. ساختار مدیریت بحران ما اشکال دارد، میزان آگاهی و شایستگی مدیران‌مان مشکل دارد و مردم ما در این زمینه آگاه نیستند. وقتی اینها در کنار هم چیده می‌شود انتظار بیشتری از آنچه الان در حال وقوع است نباید داشت. در سیل اخیر لرستان و خوزستان باید گفت شرایط جغرافیایی لرستان با خوزستان متفاوت است، شاید برای همین است که به‌نظر می‌رسد در خوزستان بهتر مدیریت شده است. در کشورهای دیگر حتی کشور همسایه مانند ترکیه و پیشرفته‌تر مانند ژاپن سیستم‌های هشدار سریع وجود دارد که مثلا 10ثانیه قبل از زلزله هشدار می‌دهد. در این 10ثانیه خیلی از کارها را می‌توان انجام داد. در سیل هم همینطور است ما سامانه هشدار سریع که بتواند رصد کند و وضعیت بارش، سطح رودخانه و ضعیت دبی را بسنجد در کشور نداریم. تا آنجا که اطلاع دارم تنها در شهر تهران است که مشغول مطالعه هستند تا بتوانند سیستمی را طراحی کنند که مشخص ‌کند بعد از بارش این باران آیا احتمال دارد سیل اتفاق بیفتد یا نه؟همه اینها نیاز به سرمایه‌گذاری دارد که ما یک دفعه غافلگیر نشویم.

عدم وحدت فرماندهی در بحران
جواد نوفرستی، عضو شورای سیاستگذاری جامعه ایمن کشور

از گذشته ما به نوعی در بحران، بحران مدیریت بحران داریم. این اشکال جدی ماست. حقیقتا مدیریت بحران را اساسی و ریشه‌ای آموزش نداده‌ایم و از همه بدتر اینکه دانش آموختگان مدیریت بحران در راس کار نیستند. افرادی که به مدیریت بحران منصوب می‌شوند به ندرت حوزه تخصصی‌شان مدیریت بحران است. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته حتی اگر کسی هم فارغ‌التحصیل مدیریت بحران باشد در تجربه هم باید خودش را نشان بدهد تا بتواند به این سازمان راه یابد. از طرفی آموزش مدیریت بحران در دانشگاه‌ها قدمت زیادی ندارد.
مدیریت بحران ما هنوز قانون ندارد! مجلس باید در این زمینه پاسخگو باشد. چند سال از تاسیس سازمان مدیریت بحران می‌گذرد و ما همچنان در قانون چیزی به اسم سازمان مدیریت بحران نداریم! در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها بودجه مدیریت بحران را مغرضانه با بودجه بعضی از سازمان‌های دیگر مقایسه می‌کنند غافل از اینکه اساسا این بودجه فقط برای حقوق و دستمزد است.
در سیل آق قلا قبل از وقوع کارشناسان اطلاع داشتند که این اتفاق رخ می‌دهد حتی شبیه‌سازی‌ هم شده بود. اما متأسفانه به علم و پیش‌بینی‌های آن کمتر بها داده شد و آنچه نباید رخ داد.
اساس مدیریت وحدت فرماندهی است. چند پادشاه در یک اقلیم نمی‌گنجند. نمی‌توان بحران یک سیل را مدیریت کرد درحالی‌که چند فرمانده وجود داشته باشد. وجود چندین مدیر در یک بحران باعث می‌شود موازی‌کاری‌ها و تداخل در کارها پیش‌ آید که نیروها را هدر می‌دهد. به‌نظرم باید ابتدا قانونی برای مدیریت بحران تصویب شود و در مواقع بحران تنها یک مدیر، مسئولیت کارها را به‌عهده بگیرد.

این خبر را به اشتراک بگذارید