مواظب فرصتطلبان غنایم سیل باشید
حسین آخانی ـ استاد دانشگاه تهران
در سفر علمی خود به جزیره سیسیل در جنوب ایتالیا شاهد لایه زیستی در کوههای گچی بودم. مطالعات نشان داده است که لایه زیستی (Biological crust) نقش اساسی در استقرار گیاهان آوندی و ایجاد پوشش گیاهی و تثبیت خاک ایفا میکند. مالچ پاشی وچرای دام، 2 عامل مهم نابودی لایه زیستی خاک هستند که از تشکیل پوشش گیاهی پایدار جلوگیری میکنند. در مناطقی که با مالچ پوشش گیاهی دست کاشت ایجاد شده است، بهدلیل تحمیل یک گونه (اغلب تاغ)، تقریبا همه آنها بر اثر بیماری در حال نابودیاند. عدمدرک مسئولین سازمان جنگلها و مراتع و غالب بودن تفکر مهندسی و پیمانکارپرور در این سازمان باعث شده است که با سوءاستفاده از بحرانهایی مانند ریزگرد و سیل، پروژههای مهندسی بیشتری شروع شود.
مالچ پاشی یکی از همین روشهای غلط و در عین حال سودآور است که ریزگردهای خوزستان بهانهای برای دوختن کیسه از آن شد. صرفنظر از بعد اخلاقی که قیر داغ برای موجودات این تپههای جهنمی درست میکند، درست در سالی که ما شاهد بیشترین بارندگی در تاریخ خوزستان بودیم، ماشین مالچ پاشان همچنان مشغول تخریب طبیعت و فرسایش بودجه کشور است. مالچ داغ اجازه تکثیر ذخیره بذری را نمیدهد. اکنون که صدها هزارنفر از هموطنان ما در خوزستان و لرستان و گلستان بهدلیل سیل باید جابهجا شوند، و دهها هزار نفر خانه و کاشانه خود را از دست دادهاند، انتظار میرود در اقدامی سریع از ادامه خرج صدها میلیارد تومان در اینگونه پروژهها جلوگیری شود و پول آن را صرف کمک به هموطنان سیل زده کنند. مگر نه آن است که شما مالچ را برای کمک به مردم میپاشید؟ الان این مردم نه در ریزگرد که در گلولای ماندهاند و سخت به کمک نیاز دارند. یادآور میشوم که برای کاشت کهور آمریکایی و مالچپاشی یکصدوپنجاه میلیون دلار از صندوق ذخیره ارزی صرف شد و الان همه مناطقی که این گیاه مهاجم کاشته شده زیر آب رفته است. همان موقع هم در رسانهها، هم در نامه به رئیسجمهور و هم درجلسهای به کارشناسان آن سازمان گفتم کارتان نادرست است و آنها زیر بار نرفتند تا اینکه در صحبتهای روز درختکاری، مقاممعظمرهبری نیز در این خصوص تذکر دادند. باید منتظر ماند و بعد از سیل دید که این پروژهسازان چه نقشه جدیدی برای حیفومیل کردن بودجههای بعد از سیل خواهند پیچید. احتمالا به بهانه آبخیزداری، نقشه ساخت هزاران سد کوچک را در زاگرس میدهند. نامی زیبا، هدفی جذاب ولی بازهم پر کردن مسیلها با رسوب و ایجاد مزاحمت برای مسیر طبیعی جریان آب در شرایط پرباران و خشکاندن پوشش بستر در شرایط کمباران. اگر بخواهم به بخشی از کارشناسان دلسوز این سازمان که البته کمتر در آن سازمان نفوذ دارند و صدایشان را کسی نمیشنود، راهبرد عملی پیشنهاد کنم این است که به مدیران خود تأکید کنید که تنها راه مبارزه با ریزگرد و سیل کاهش فشار بر جنگلها و مراتع، چه برداشت و چه چراست. پولی را که بناست به سدسازان، قیرپاشان و جنگلکاران داده شود اگر تحت عنوان تسهیلات، صرف دامداری متمرکز کنند دیگر نیازی به هیچ وسیله فیزیکیای برای مقابله با قهر طبیعت نیست. اگر به طبیعت فرصت بازسازی بدهید، بهخصوص بعد از بارانهای فوقالعاده امسال، ریشه سیل خشکانده میشود. راه رودخانه را باز بگذارید تا هر سال جریان آب آن را عمیقتر کند و آب را به تالابها و درختان اطراف رودخانه برساند و در مسیر نیز سفرههای آبهای زیرزمینی را تقویت کند. ریشه این درختان مانند کوهی جلوی فرسایش را خواهد گرفت و حتی درصورت سیل- که بخشی از چرخه طبیعت است- ویرانگری آن کمتر خواهد بود و مانند بانک پساندازی آبها را در تالابها جمع میکند تا در سالهای خشک، ریزگرد دمار از روزگارمان درنیاورد.