امید اجتماعی و جامعه امیدوار
شهلا کاظمیپور/ جامعهشناس
وقتی از امید اجتماعی به عنوان یک اصطلاح جامعهشناسی یا یک حالت نسبی در جوامع مختلف صحبت میکنیم، درواقع به نقش تکتک افراد جامعه در بالا یا پایین بودن این حس جمعی اشاره کردهایم.
برخلاف تصور شایع، امید اجتماعی اساساً ربطی به مدیریت جامعه، نحوه آن و ویژگیهای مسئولان ندارد؛ گرچه اینها کاملا بیتأثیر نیستند اما جامعه امیدوار درواقع برآیندی از افرادی است که چنین حالتی را از خود بروز میدهند.
برای درک بهتر موضوع یک جامعه فرضی را در نظر بگیرید. این جامعه میتواند کاستیها و ویژگیهایی داشته باشد اما افراد این جامعهاند که میتوانند با بدبینی، ذهنی درگیر با کاستیها داشته و ویژگیها و نقاط قوت را در نظر بگیرند و درصدد افزایش آن باشند. با برآوردی منطقی نسبت این دو را بسنجند و حتی اگر درصدد بهترکردن اوضاع نیستند لااقل درک صحیحی از آن داشته باشند.
به این ترتیب امید اجتماعی بیش از آنکه تابع شرایط باشد، تحت تأثیر برداشتها و اخبار و تبلیغات است و در حوزههای تربیتی نیز میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
اگر به مثالی که درباره یک جامعه فرضی زدیم برگردیم معمولا افراد در جامعه ما از میان نگاه توأم با بدبینی، در نظر داشتن نقاط قوت و دست آخر ارزیابی نسبی و منطقی حالت اول را نشان میدهند. اغلب دیده میشود آن دسته از جوانانی که با تلاش فراوان و پیگیری مستمر سر کاری میروند و شغلی را برای خود دست و پا میکنند چند روزی خوشحالند اما خیلی زود به ورطه انتقاد و نارضایتی از وضعشان میافتند. گرچه نقد منطقی سازنده است ولی خردهگیری و بهانهجویی خود عاملی بازدارنده در مسیر رشد و ترقی است.
قطعا کسی که با احساس مسئولیت سرکارش حاضر میشود، شغلش را دوست دارد و برای حفظ و ارتقای آن میکوشد، موفقتر از کسی است که با هر موقعیت شغلی، مشکل دارد و ترجیح میدهد ساعت ورود به محل کار را به هر نحو که شده به ساعت خروج برساند و هیچ تعلق و نقطه پیوندی جز دریافتی سر ماه به کارش ندارد. برای افزایش امید اجتماعی نیازمند امید به آینده و همینطور نیازمند نوعی تغییر نگاه، تغییر در اسلوبهای آموزشی و نیز نوعی خودسازی.