• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
یکشنبه 18 فروردین 1398
کد مطلب : 51468
+
-

اختلافات در ناتو، مقطعی‌ است

گفت‌وگو با داوود آقایی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

اختلافات در ناتو، مقطعی‌ است

محمدامین خرمی ـ خبرنگار

سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در سال 1949از خاکستر جنگ جهانی دوم سر بر آورد. در طول دهه‌ها پیش از آن، این ائتلاف‌های بین دولتی بودند که نظم بین‌المللی را اداره می‌کردند. بر مبنای همین تجربه، ناتو در ابتدای دوره جنگ سرد تاسیس شد تا با محوریت آمریکا چتری امنیتی برای کشورهای غربی در مقابل اتحاد شوروی ایجاد کند. جنگ سرد به پایان رسید و شوروی فرو پاشید اما ناتو زنده ماند. فلسفه وجودی ناتو دیگر وجود نداشت اما اعضا با تغییر رویکرد و ماموریت آن، بر ادامه حیاتش اصرار داشتند. ناتو در طول همه این سال‌ها محور اتحاد امنیتی غرب بوده است اما در سال‌های اخیر رگه‌هایی از گسست در آن دیده می‌شود؛ وضعیتی که داوود آقایی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران آن‌را مقطعی می‌داند. به گفته آقایی، ناتو شاید در فضای جدید تهدیدهای امنیتی، آن برجستگی سخت‌افزاری گذشته را نداشته باشد اما مثل همیشه از اعتبار و اهمیت لازم برخوردار است.

ناتو در سال 1949به‌عنوان اتحادی در مقابل شوروی ایجاد شد. 70سال از آن زمان گذشته و شوروی نیز فروپاشیده است اما مقام‌های ناتو و کشورهای عضو همچنان از روسیه به‌عنوان تهدیدی خارجی و عامل وجودی ناتو نام‌ می‌برند. آیا واقعا روسیه همچنان برای کشورهای عضو ناتو یک تهدید است؟
همانطور که اشاره کردید ناتو به‌منظور مقابله با گسترش حوزه نفوذ شوروی و به‌طور کلی کمونیسم به‌وجود آمد. 6سال بعد از آن هم در سال 1955نهاد دیگری با عنوان پیمان ورشو از سوی شوروی برای مقابله با ناتو ایجاد شد. به هر حال در فضای جنگ سرد، این دو ابزارهای دو ابرقدرت یا به‌عبارت دیگر، بلوک غرب و شرق در مقابل یکدیگر بودند. با پایان جنگ سرد، برخی موجودیت ناتو را زیر سؤال بردند و گفتند اکنون که جنگ سرد به پایان رسیده و شوروی فروپاشیده، چه دلیلی برای ادامه حیات ناتو وجود دارد. نشست‌هایی از سوی کشورهای عضو ناتو برگزار شد و در نهایت تغییراتی در اساسنامه این نهاد ایجاد و مقرر شد که ناتو در مقابله با بحران‌های احتمالی داخلی در دیگر کشورها در مناطق مختلف ایفای نقش کند. پس از این، چرخشی اساسی در رویکرد ناتو ایجاد شد.
بعد از بحران اوکراین و جدایی جزیره کریمه از سوی روسیه، غربی‌ها مصمم‌تر شده‌اند که روسیه را بیش از پیش محدود کنند و ناتو ابزار مهم غرب برای تقابل با روسیه است. البته بعد از جنگ سرد نیز این موضوعات مطرح بود. غرب همیشه نگران قدرت‌گیری روسیه بوده است. در نظام موازنه قوا در قرن 19و سال‌های اول قرن 20، روسیه تزاری بخشی از بلوک غرب به شمار می‌آمد و یکی از 5قدرت بزرگ بود، اما به هر حال این نگرانی در مورد روسیه از همان زمان هم وجود داشته و نوعی تقابل همیشگی بین این دو حوزه وجود داشته است. این دو حوزه به‌خصوص از نظر فرهنگی اشتراکات زیادی دارند اما اروپای غربی هرگز نتوانست روسیه را به‌عنوان بخشی از بلوک غرب بپذیرد. بعد از جنگ سرد، زمانی که روسیه منطقه بالکان را به‌عنوان حوزه نفوذ و حیاط خلوت خود اعلام کرد، جنگ سرد جدید شکل گرفت. پس از آن آمریکا بود که روسیه را به استقرار موشک در لهستان تهدید کرد. مجموعه عوامل بحران‌زا در فضای پس از جنگ سرد باعث شد تا دو طرف بار دیگر در مقابل هم قرار بگیرند. این تقابل به‌شدت جنگ سرد نبوده اما تا به امروز ادامه پیدا کرده است.
به نگرانی‌های غرب در مقابل روسیه اشاره کردید. روس‌ها هم طی همه این سال‌ها نگرانی‌هایی داشته‌اند و آن بحث دائمی گسترش ناتو به شرق بوده است. تعداد اعضای ناتو از 12کشور به 29کشور رسیده و به‌نظر می‌رسد این روند باز هم ادامه خواهد داشت. ناتو هم‌مرز با روسیه شده است و این مسکو را نگران می‌کند.
درست است؛ این موضوع به‌دلیل اساسی برای دامن زدن به تقابل میان غرب و روسیه تبدیل شده است. غربی‌ها همیشه تلاش داشته‌اند با گسترش حوزه نفوذ ناتو به مرزهای روسیه، این کشور را مهار کنند. آنها در واقع سعی دارند دیوارهای ناتو را به دیوارهای مرزی روسیه متصل کنند. به‌ویژه در سال 2008غربی‌ها تلاش کردند گرجستان را به عضویت ناتو در آورند. بعد از آن هم موضوع عضویت اوکراین مطرح شد. این یک نگرانی بزرگ برای روسیه ایجاد کرده است. الحاق شبه‌جزیره کریمه به روسیه متاثر از همین نگرانی‌ها بوده است. به قدرت رسیدن غرب‌گرایان در اوکراین باعث شد تا روس‌ها دست به‌کار شوند و مانع پیوستن این کشور به ناتو شوند. این تقابل، یک تقابل جدی است. در مورد گرجستان نیز اتفاق مشابهی افتاد. روسیه بخشی از این کشور را جدا کرد تا هشداری داده باشد به دولت گرجستان و البته به غربی‌ها. برای روسیه، پیوستن گرجستان و اوکراین به ناتو خط قرمز است و روس‌ها این را آشکارا اعلام کرده‌اند.
کمی به سال‌های نزدیک‌تر بازگردیم. طی سال‌های اخیر، اختلافاتی درونی در ناتو پیش آمده است. اختلاف نظر اعضا به‌خصوص آمریکا با ترکیه بر سر خرید سیستم‌های دفاع موشکی اس-400از روسیه، موضوع مهمی است که حتی بحث اخراج این کشور را هم مطرح کرده است. آیا ترکیه به نیرویی واگرا در ناتو تبدیل شده است؟
خیر؛ من اختلاف پیش آمده و تهدیدهایی که این روزها رد و بدل می‌شود را جدی نمی‌دانم. معاون رئیس‌جمهور آمریکا اخیرا تأکید کرده که ترکیه باید میان ناتو و خریدهای تسلیحاتی از روسیه یکی را انتخاب کند. این یک تهدید آشکار است اما در حد تهدید باقی می‌ماند. ترکیه موقعیت ژئوپلتیکی بسیار حساسی در منطقه دارد و طبیعتا مجموعه ناتو و آمریکا هرگز نمی‌خواهند این کشور را از دست بدهند. اما به هر حال، آمریکایی‌ها اجازه نمی‌دهند متحدان‌شان وارد خریدهای تسلیحاتی از دیگر کشورها به‌خصوص روسیه و چین ‌شوند. این به نگاه انحصارطلبانه آمریکا در زمینه تسلیحات نظامی به‌خصوص تسلیحات استراتژیک ازجمله اس-400و اس-500بازمی‌گردد. تهدید آمریکا علیه ترکیه، یک بلوف است و آمریکایی‌ها هرگز به‌دنبال اخراج ترکیه نیستند.
یکی از عوامل اصلی بروز اختلاف در ناتو، به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا و در نتیجه تغییر رویکرد این کشور در قبال ناتو بوده است. ترامپ به وضوح اعلام کرده حاضر نیست به اروپایی‌ها سواری مجانی بدهد و آنها باید سهم‌شان را در هزینه‌های نظامی ناتو بپردازند. چنین رویکردی در تاریخ 70ساله ناتو سابقه نداشته است و باعث بروز تنش میان آمریکا و متحدان اروپایی‌اش شده است. این تنش‌ها را باید مقطعی دانست یا ممکن است به شکاف بیشتر در ناتو منجر شود؟
به اعتقاد من این اختلافات مقطعی‌ است. اروپایی‌ها از فردای جنگ سرد در نشست‌های خود همه بر این موضوع تأکید داشته‌اند که اروپایی‌ها باید بپذیرند که دیگر نمی‌توانند زیر چتر امنیتی آمریکا قرار داشته‌ باشند و باید مسیر استقلال را در پیش بگیرند. آنها به‌دنبال پی‌ریزی یک سیاست دفاعی و خارجی مشترک بوده‌اند اما هرگز سرمایه‌گذاری لازم را انجام نداده و اراده لازم را به خرج نداده‌اند. در دهه 1990 ایجاد یک نیروی واکنش سریع به استعداد 60هزار نفر برای اروپا مطرح شد اما پس از آن به‌صورت جدی پیگیری نشد. بنابراین با وجود اینکه اروپایی‌ها اعلام کرده‌اند که به‌دنبال استقلال از آمریکا هستند، اما در مسیر آن اقدامی نکرده‌اند. دونالد ترامپ با علم به این موضوع، اروپایی‌ها را برای افزایش بودجه دفاعی‌شان تحت فشار قرار داده است. خب برای اروپا که همیشه در زمینه مسائل امنیتی چشمش به آمریکا بوده، پذیرش این امر ساده نیست. احتمالا روسای جمهور بعدی چنین رویکردی در قبال اروپا نداشته باشند. البته این تلنگری برای اروپاست تا روی پای خود بایستند و از زیر چتر امنیتی آمریکا خارج شوند تا در شرایط خاص، تحت فشار آمریکایی‌ها قرار نگیرند. با این حال، من معتقدم در هر صورت همچنان آن اتحاد استراتژیک اروپا و غرب پایدار خواهد ماند.
همین تلنگری که به آن اشاره کردید باعث شده تا بار دیگر موضوع تشکیل ارتش متحد اروپا مطرح شود. آیا این نیروی دفاعی واحد راه به جایی می‌برد؟
ببینید به‌نظر من اروپایی‌ها نشان داده‌اند در همین مورد هم آنقدرها جدی نیستند. در سایه فشارهایی که به آنها وارد شده، موضوع ارتش متحد بار دیگر مطرح شده اما اروپا راه طولانی برای تشکیل این ارتش پیش رو دارد. نظرات کشورهای اروپایی نیز درباره ضرورت تشکیل یک نیروی مستقل دفاعی به‌شدت متفاوت است.
70سال پس از تشکیل ناتو، موضوعات جدیدی درباره دستور کار ناتو مطرح شده است. رقابت‌ها در قطب شمال، کنترل موج مهاجرت‌ها‌ به اروپا، امنیت سایبر و تروریسم به موضوعات اصلی در حوزه‌های فعالیت ناتو تبدیل شده است. آیا گسترش حوزه فعالیت ناتو را باید تقلا برای ادامه حیاتش دانست؟
به هر حال باید پذیرفت که مولفه‌های تهدیدزای امنیت نسبت به گذشته تغییر کرده است. در دوره جنگ سرد، رقابت‌ میان دو ابرقدرت بود و ناتو در اختیار بلوک غرب و ورشو در اختیار بلوک شرق بود. شرایط آن زمان با توجه به رویکرد غالب میلیتاریستی، ناتو از اعتبار بالایی برخوردار بود و کارکرد مشخصی هم داشت. پس از جنگ سرد، افراط‌گرایی‌های مذهبی در نقاط مختلف جهان شکل گرفت و ماموریت ناتو متناسب با آن تغییر کرد. اکنون ماموریت ناتو متاثر از تهدیدهای سایبری و گسترش حوزه تروریسم است. به هر حال ناتو وظیفه تامین امنیت کشورهای عضو را بر عهده دارد و باید خودش را برای اینگونه تهدیدها مهیا کند.
به اعتقاد شما ناتو در هفتادمین سال از عمرش قوی‌تر از گذشته است یا ضعیف تر؟
ببینید باید شرایط را درنظر گرفت. به لحاظ سخت‌افزاری، ناتو برای غرب و ورشو برای شرق، ابزار قدرت به‌حساب می‌آمدند. در آن‌ فضا ناتو به‌دلیل اینکه متکی به ابزارهای پیشرفته نظامی بود، برجستگی ویژه‌ای داشت. در فضای پس از جنگ سرد اما دیگر فلسفه وجودی ناتو از دست رفته بود. سال‌ها گذشت و استراتژی‌های نوین تدوین شد تا ناتو بتواند خود را احیا کند. در فضای جدید شاید ناتو دیگر آن برجستگی لازم را نداشته باشد چرا که رقابت‌ها و تهدیدهای امنیتی تغییر کرده است. اما مثل همیشه ناتو از اعتبار و اهمیت لازم برخوردار است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید