بلایی که مردم را ملت کرد
سیل در چندین استان کشور اگر چه خرابیهای فراوان به بار آورد اما با یاری و همدلی گسترده مردم همراه بود
گروه اجتماعی: «گل» برای قوم لر نماد عزاداری است و در مهمترین مراسمهای مذهبی در شهرهای مختلف استان لرستان از خرمآباد گرفته تا پلدختر اهالی روی سر و صورتشان گل میریزند و حالا سیل زندگی مردم را در لایههایی از گل فروبرده است و غم سنگینی همه را درگیر کرده، آن هم در شرایطی که سازمان هواشناسی پیشبینی کرده روزهای بارانی جدیدی در راه است.
در 2 هفته ابتدایی سال، سیل 400شهر و روستا را در 15استان کشور ویران کرده، خانههای زیادی آب از سرشان گذشته و مدارس و مراکز بهداشت زیادی زیر گل و لای مدفون شدهاند. دام، احشام و زمینهای کشاورزی بسیاری نابود شدند و از همه بدتر طبق آخرین آمار اعلامی مراجع مسئول تاکنون 60نفر از شهروندان در شهرهای مختلف جانشان را از دست دادند. لحظات تلخ این سیلها کم نبود؛ از مویههای دلخراش زنان لرستانی بر بام لرزان خانههای روی آبشان تا سیلاب خشمگینی که مسافران دروازه قرآن شیراز را به یکباره با خود شست و برد. اما این روزهای سراسر غمانگیز را رگههای پررنگی از همدلی و با هم بودن آسانتر و قابل تحملتر کرد. داستان مردمانی که مثل همیشه محنت هموطنانشان را تاب نیاوردند و برای کمک مثل همیشه صف کشیدند و حتی از جادههای صعبالعبور خودشان را به شهرهای سیلزده رساندند تا بشقابی غذا بدهند دست مردمان روستای آن طرف کوه. بعضی کیلومترها پیادهروی کردند و بعضی دیگر، از استیصال انسداد راهها گریستند و انتشار تصویر وجدان و غیرتشان در رسانههای اجتماعی همه را به تحسین واداشت. سیلی که خانهها و شهرها و راههای زیادی را ویران کرد، اما زورش به نوعدوستی و مروت و همیاری ایرانیان نرسید تا لابهلای ویرانیها و اخبار تلخ، امید همچنان زنده بماند و بدرخشد.
سیل وقتی به آق قلا و گمیشان رسید، مردم در حال و هوای نوروز بودند، عدهای در سفر و تعدادی مشغول دید و بازدیدهای عید بودند. هیچکس فکرش را نمیکرد که در خطه سرسبز گلستان غول خشمگین سیل قدم به قدم خودش را به شهرها و روستاها برساند و خانه و کاشانه مردم را در چشمبههمزدنی ببلعد. عکسها و فیلمهای منتشر شده از خشم آبهای سرگردان که شهرها و روستاها را در بر میگرفت، بسیاری از ایرانیان را نگران کرد که نه وضعیت عادی نیست! این سیل با سیلهای قبلی گلستان فرق میکرد، آق قلا و گمیشان و گمیش تپه تا گردن زیر آب رفته و غیراز نیروهای هلالاحمر و مردم محلی کسی نبود به داد آسیب دیدگان برسد. بسیاری از اهالی شهرها و روستاهای اطراف به روستاهای سیلزده رفتند و تعداد زیادی از نیروهای داوطلب انجمنهای خیریه و هلالاحمر رخت عید از تن در آورده و لباس کار پوشیده و عازم شهرهای سیلزده شدند. عکاسان و خبرنگاران فراوانی هم تعطیلات را رها کرده و برای اطلاعرسانی دقیق راهی گلستان شدند.
کمکرسانی با قایق کوچک در پسکوچههای آق قلا
اما این همه کمکرسانی به مردم سیلزده نبود، همبستگی در شبکههای اجتماعی برای ارسال کمکهای نقدی و غیرنقدی آنچنان بالا گرفت که رئیس جمعیت هلالاحمر ایران اعلام کرد که مردم تنها در 7روز اول فروردین 8.5میلیارد تومان به مردم سیلزده کمک کردند. علاوه بر این، برخی چهرههای هنری و ورزشی هم آستین همت بالا زدند و در بین مردم غم زده سفیر امید شدند. سردار آزمون بازیکن تیم ملی فوتبال یکی از همین چهرهها بود که چکمه پوش بین مردم روستاهای زادگاهش رفت و تلاش کرد در روزهای محدودی که آنجاست درمانی باشد بر دردهای مردم گمیشان و گمیش تپه و آق قلا، یا آریا جعفری عکاس ورزشی ایسنا و عضو سابق تیم ملی قایقرانی که با قایق کوچکش به کوچه پس کوچههای آققلا رفت تا در حد توان به مردم گرفتار مانده در سیل آذوقه برساند یا علیرضا بیرانوند سنگربان و دروازه بان تیم ملی تلاش کرد تا با فراخوان مردمی برای همشهریانش آذوقه جمعآوری کند.
از تحویل خانه رایگان تا تعمیر ماشین برای سیلزدگان شیرازی
چند کیلومتر آن طرفتر از مناطق سیلزده در آق قلا زنان و مردان بندر ترکمن مشغول شیرینی پزی و نان پزی برای همشهریهای سیلزدهشان بودند. حامد هادیان خبرنگار و فعال توییتری عکسی را منتشر کرد که در آن تعداد زیادی از زنان ترکمن مشغول پختن شیرینی بورگ بودند. دستهایی که با شتاب اما با سلیقه و دقت خمیرها را برای سرخ شدن در تابه فرم میدادند تا حداقل اندکی کام تلخ مردم را شیرین کنند. یا عکسی دیگر که نشان میداد نانوایی در گمیشان شبانه روز نان میپزد تا هیچکس در این کشمکش با سیل خدای نکرده گرسنه نماند.
اما در روزهای ابتدایی سال داغ سیل گلستان هنوز فروکش نکرده بود که سیل رود خشک شیراز را با 19قربانی برد. سیل وحشتناک و نابهنگام دروازه قرآن شیراز اگر چه تماشاچیهای دوربین به دستکم نداشت ولی به همان میزان افراد دلسوز و شیرازیهای مهماننوازی را هم داشت که خانههایشان را رایگان در اختیار مسافران سیلزده گذاشتند. مردان و زنانی که پلاکارد بهدست در کوچه و خیابان میگشتند تا پیدا کنند در راه ماندههایی را که دار و ندارشان را آب برده بود. حتی برخی از مکانیکهای شیرازی برای تعمیر رایگان خودروهای آسیبدیده مسافران اعلام آمادگی کردند، شاید با این روش خاطره تلخ سفر به شیراز سیلزده کمرنگتر شود.
کمکرسانی از رومشکان تا پلدختر با پای پیاده
در روزهای قهر رودخانههای خروشان داستان همدلی مردم در استان لرستان شکل دیگری پیدا کرد، استان در میانه سلسله کوههای برافراشته زاگرس و دشتهای پهناور و آبشارها و چشمههای جوشان، لرستان سخاوتمند که در تمام فصول سال بیچشمداشت میوه و گندم سایر استانها را فراهم میکند، این روزها طوری گرفتار سیل شده که انگار از اساس این شهرها و روستاها روی زمین نبودهاند.
3رودخانه خرمآباد و رودخانه شهرستانهای دلفان، کوهدشت، سلسله، پلدختر، معمولان، بروجرد و چگنی روز دوازدهم فروردین طغیان کرد، سد مروک دورود سرریز شد و برخی سدها همچون هاله و کزنار در آستانه سرریز شدن قرار گرفتند. چندین روستای پلدختر همچون بابازید، چم مهر و ودمرود زیر آب رفتهاند، بخش غربی شهر با جمعیت حدود ۶ هزار نفر و شهر معمولان نیز غرقاب شدند.
سایت هواشناسی اگیمت اعلام کرده که میزان بارشها در دوازدهم فروردینماه در خرمآباد 103میلی متر بوده، بارش عجیبی که خرمآباد را در صدر لیست پربارشترین شهرهای دنیا قرار داده است.سیل طوری دامن سبز لرستان را گل آلود کرده که کمکرسانی نیروهای امدادی بیرمق جلوه میکند. به همینخاطر مردم محلی که راههای فرعی را به خوبی بلدند به کمک نیروهای هلالاحمر آمده و از رومشکان 30کیلومتر با پای پیاده به سمت پلدختر رفته تا هر آنچه از غذا و بیل و کلنگ و تجهیزات گلروبی دارند در اختیار همشهریانشان بگذارند. مردمی که دسته دسته از مسیرهای صعبالعبور کوهستانی عبور میکنند تا مرهمی باشند بر دل غم دیده آن طرف کوه. غمی که با لایههای گل حالا روی قلب و زندگی مردم نشسته است و باید هرچه زودتر برداشته شود.
گلروبی مدارس سیلزده
مردان کوت عبدالله در خوزستان، گونیهای سفید پر از سنگ و شن را در حریم رودخانه گذاشته و با زور جای آن را محکم میکنند، برخیهایشان تا گردن زیر آباند تا مطمئن شوند که سنگری که ساختهاند پایش روی زمین محکم است، همه آمدهاند، پیر و جوان ندارد؛ طغیان آب باید یک جایی فروکش کند و اینجا نقطه شروع خوبی است. 2دختر جوان ورزشکار و یک پسر امدادگر محلی توی کوچهپس کوچههای روستای شیخ مندی شهرستان شوش با تراکتور میگردند تا اگر کسی در خانههای مخروبه باقی مانده نجات دهند، زنی باردار را که بر بام خانهای گرفتار شده، آرام پایین میآورند و روی تراکتور مینشانند، زن دست روی شکم به پهنای صورت گریه میکند. پتوی گرم که روی شانههایش افتاد، گریههای بیامانش تبدیل به هقهقهایی ممتد میشود. روی تراکتور دست میاندازد گردن دختر جوان و صورتش را میبوسد. زن را میرسانند به نیروهای امداد و نجات هلالاحمر، میافتد روی دستهای دختر و باز او را میبوسد. وقتی زن دور میشود، دخترک میزند زیر گریه. تراکتور راه میافتد به سمت خیابان طرف مقابل. در روستای آق قلا و گمیشان، جوانهایی که هر کدام تک و تنها برای کمک آمده بودند، هم را پیدا کرده و تبدیل به یک گروه جهادی شدهاند. آنها تمرکزشان را گذاشتهاند روی گلروبی مدارس سیلزده. بعضیهایشان با تی افتادهاند به جان کلاسهای گل گرفته و برخی دیگر با دستمال و روزنامه پنجرهها و نیمکتهای کثیف را پاک میکنند. حجم گل و لای ورودی خیلی زیاد است اما آنها کم نمیآورند. باید مدارس برای حضور دانشآموزان آماده شود. 6 مدرسه تمامشده و آنها عازم پاکسازی مدارس شهرهای سیلزده دیگرند.