مدیریت بحران در بحران
مینا شهنی/ روزنامه نگار
دست بهدست دادن بستههای خوراکی، رساندن نوزادان بیمار با هلیکوپتر از روستاهای آبگرفته به مرکز استان، توزیع خانهبهخانه بستههای بهداشتی زنان و... همه و همه با ازخودگذشتگی و پشتکار مردمی انجام شدهاست که از جانهایشان گذشتهاند تا هموطنان در سیلماندهشان در استان گلستان و... را نجات دهند، همچنان که همین حالا هم به همت بلندشان گل و لای از سر و روی خانههای معمولان و پلدختر شسته میشود و کولهکوله بستههای مایحتاج ساکنان سیلزده استان لرستان از راههای صعبالعبور کوهستانی گذر میکند تا بهدست زن و مرد و کودکی برسد که آن سوی راههای بریده از شتاب سیل، چشمانتظار هستند و بهانهای برای سدجوع و رهایی از گرسنگی شود.
هلال احمر مهمترین اهرم و پرچمدار این ازخودگذشتگی بوده و هست، جوانان پرشور داوطلب، مدیران آبدیده و زبده، خلبانان کارکشته و دورهدیده و ستادهای بزرگ و کوچک فرماندهی این سازمان به سرعت در جایگاه خود قرار گرفتهاند تا همایشی از خستگیناپذیری را از تلاش برای نجات هموطنانمان از گزند باران و سیل و سیلاب و آبگرفتگی را از روز 28اسفند برپا کنند و همچنان ادامه دهند. اگرچه که این تلاشها بیهمراهی تلاشگرانی که شبکههای مخابراتی، گاز، برق و آب را متصل کردهاند، امکانپذیر نبوده و صدالبته اگر کمکهای مالی - جانی و کالاهای ارسالی مردم عزیزمان نبود هم ناممکن بود.
اما حرف این است که برای نجات میهن در شرایط بحرانی راهی جز رفتن به میدان مین و عمق فاجعه طبیعی وجود نداشته و ندارد و نسخهای که در سال98 برای نجات هممیهنانمان بهکار میبریم، حتما باید همان باشد که دههها پیش به هنگام غافلگیری در جنگ با کشور همسایه به کاربردهبودیم؟ آیا ما در مواجهه با سیل در استانهای مازندران، گلستان، ایلام، فارس، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان و خوزستان غافلگیر شدیم و میبایست با جانفشانی افرادی «جان برکف» به نجات جان مردم میشتافتیم؟
هشدارهای در راهبودن سامانههای بارشی قوی و بسیار قوی از روزهای قبل به گوش رسیده بود، برای تمامی استانهایی که با سیل درگیر شدند، پیشاپیش وضعیت فوقالعاده پیشبینی شده بود و انتظار میرفت که برای رویارویی با سیل برنامهریزی منسجمی انجام شود و علاوه بر انتقال مردم به مکانهای امن (پیش از وقوع سیل) پیشبینیهای مورد نیاز نیز به عمل آمده باشد اما برخلاف انتظار ساکنان مناطق در معرض خطر بهطور کامل تخلیه نشده بودند در نتیجه هنگام وقوع سیل مردم در محاصره سیل ماندند و همین موضوع حجم عملیات کمکرسانی را چند برابر سنگینتر کرد در نتیجه نهتنها تعداد سورتی پروازهای هلیکوپترها را افزایش داد، بلکه به میزان قابل ملاحظهای کیفیت کمکرسانی را کاهش داد و امنیت جانی و روانی مردم را با مخاطرات جدی روبهرو کرد.
از دیگر پیشبینیها و برنامهریزیهایی که انتظار میرفت مدیران ستاد بحران کشور و استانها در معرض خطر با دقت انجام دهند، بررسی دقیق نقشههای سیاسی، جمعیتی و بهروزکردن آمارهای مناطق بود که انجام نشده بود تا آنجا که هنگام برنامهریزی برای کمکرسانی به جمعیت سیلزده و دچار آبگرفتگی، هیچ اطلاعات دقیقی نسبت به پراکندگی و تعداد جمعیت ساکن در سرزمین سیلزده وجود نداشت و همین امر اطلاعات دقیق را نسبت به میزان نیاز به کمک افراد و اهالی را دچار اختلال میکرد. در شرایطی که تعداد روستاها و ساکنان آنها و حتی تعداد خانههای ساختهشده در هر روستا و طول و عرض دقیق جغرافیایی آنها مشخص نشده باشد و تعداد دقیق خانوارها و ساکنان آنها مشخص نباشد، واضح است که تهیه نیازمندیهای افراد با چالشهای فراوانی روبهرو خواهد شد. در چنین شرایطی حتی ادعای کمکرسانی به جمعیت هم به شوخی میماند چه رسد به برنامهریزی دقیق برای امداد و مدیریت بحران. کمترین انتظار از مسئولان استانها، شهرستانها، شهرها و روستاهای در معرض خطر این بود که در فرصت هرچند کوتاهی که به آنها هشدار داده شده بود، به سرعت نسبت به روزآمد کردن نقشهها و آمارهای موجود در حوزه مسئولیتهایشان اقدام میکردند تا علاوه بر سرشماری سریع مناطق تحت پوشششان در هماهنگی با نیروهای امدادرسان در نخستین فرصت هم خسارتها را برآورد اولیه کرده و هم مایحتاج مورد نیاز مناطق را به سرعت اعلام میکردند و برای اسکان احتمالی اضطراری هم بهصورت دقیق آمار را در اختیار نیروهای امدادرسان میگذاشتند. کارکردن و امداد رساندن در شرایطی که آمار و اطلاعات دقیقی در دست نیست همچون راه رفتن در تاریکی است؛ اگرچه احتمال به مقصد رسیدن وجود دارد اما احتمال گمشدن و یا دور خود چرخیدن هم بسیار زیاد است. بیراه نیست اگر بگوییم کمکرسانی در غیاب آمار، احتمال هدررفت منابع را نیز به همراه دارد.