• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
دو شنبه 27 اسفند 1397
کد مطلب : 51208
+
-

در مسیر خانه درخت‌ها

نگاه
در مسیر خانه درخت‌ها

امیرجلال‌الدین مظلومی ـ روزنامه‌نگار

نقاش می‌نشیند پای پنجره بهار. پرنده‌ای روی بوم لانه می‌سازد. باران یکریز است.
همین که یک قطره می‌افتد در آغوش شمعدانی سطح حوض موج برمی‌دارد.
محیط‌بانی می‌گفت: جوی‌ها راه خانه درختان را بلدند. گفتم یادم باشد این را هم بنویسم. خانم مهتاب گفت: مرا هم بنویس. تا دم صبح کارم شده شمردن چراغ روشن خانه‌ها. اضطراب که بیاید، خواب می‌رود. خواب که نباشد، رویاها جان نمی‌گیرند؛ آن وقت کسی نمی‌گوید که چه شبی بود، دیشب.
چایم یخ کرده است. می‌روم که داغش را بریزم تا گرمم کند برای نوشتن. آبدارچی می‌گوید: همیشه این وقت سال روی گل قوری شبنم می‌نشیند.
به آبدارخانه همه تحریریه‌های جهان که سر بزنی همین را می‌بینی.
می‌پرسم: تحریریه‌های جهان؟
نصف بیشتر چایم را نخورده‌ام که یادم می‌آید بهار موسم تعادل است. شما را نمی‌دانم اما برای من تجسم عینی تعادل لحظه‌‌ای است که پروانه روی پلک‌های گربه‌ای بنشیند و او چشمش را خمار کند. تعادل چیزی است مثل ردیف‌شدن ستاره‌ها در دو سوی آسمان. مثل مادری که یک چشمش نم دارد و یک چشمش امید دیدار. مثل آدمی که هم دستش خالی است هم جیبش. یکی دارد از همین نزدیکی‌ها رد می‌شود. می‌گوید هوای بیرون عالی است.
کیفم را برمی‌دارم. اما جای یک کلمه پایین  صفحه هنوز خالی مانده است.
همانجا می‌نویسم؛ ‌عید شما مبارک.

این خبر را به اشتراک بگذارید