سعید مروتی
دوران معصومیت
6 فروردین1315 «فردوسی» (عبدالحسین سپنتا) در سینما سپه تهران اکران شد. اولین فیلم ایرانی که در ایام نوروز به نمایش درآمد در شرایطی روی پرده آمد که چیزی به نام سینمای ایران در تلاشهای منفرد سپنتا، ابراهیم مرادی آوانس اوگانیانس و یکی دو آغازگر دیگر خلاصه میشد. یک سال بعد و در فروردین1316 «لیلی و مجنون» (عبدالحسین سپنتا) اکران شد و مثل فیلم فردوسی شکست خورد. با ناکامیهای پیاپی فیلمهای سپنتا (که با «دختر لر» موفقیتی غیرمنتظره کسب کرده بود) دفتر دوره اول فیلمسازی در ایران بسته شد. یک دهه به سکوت گذشت و در این فاصله پهلوی اول جای خود را به پهلوی دوم داد و از نیمه دوم دهه20 دکتر اسماعیل کوشان سنگ بنایی را گذاشت که به تولد دوباره سینمای ایران منجر شد. تعداد فیلمهایی که در انتهای دهه20 و ابتدای دهه30 تولید شدند، آنقدر اندک بود که کسی به اکران نوروزی فکر نمیکرد.
در سالهایی که سینماها بیشتر فیلم خارجی اکران میکردند و فیلمهای فارسی به لحاظ صناعت دچار فقر شدید بودند و در نتیجه محصول داخلی تماشاگر زیادی نداشت با تلاش و پایمردی دکتر کوشان سینمای فارسی به مرور جان گرفت و بدون هیچگونه حمایتی از سوی حکومت (که اهمیتی برای سینما قائل نبود) و روشنفکران (که سینمای فارسی را تحقیر میکردند) توانست سرپا بماند. دهه30 دهه معصومیت سینمای فارسی بود؛دهه ملودرامهای اخلاقی گرتهبرداریشده از فیلمهای مصری.
نوروز 34 فیلمهای «مراد» (سردار ساکر)، «گمشده» (صمد صباحی)، «کلاه غیبی» (سالار عشقی) و «چهارراه حوادث» (ساموئل خاچیکیان) در سینماهای تهران روی پرده بودند.
استقبال غیرمنتظره سینماروهای پایتخت از فیلم جنایی خاچیکیان اولین موفقیت چشمگیر اکران نوروز را رقم زد. چهارراه حوادث اولین فیلم ایرانی بود که تماشاگر با آن حسوحال سینمایی و عناصر «فیلمیک» را تجربه میکرد. برای اینکه متوجه اختلاف سطح تکنیکی چهارراه حوادث با دیگر فیلمهای آن زمان شوید کافی است چند فیلم دهه30 را تماشا کنید؛ فیلمهایی با نماهای اغلب طولانی، بازیهای اغراقشده و اشتباهات تکنیکی فراوان که فیلم خاچیکیان در مقایسه با آنها شاهکار به نظر میرسید.
چهارراه حوادث با ناصر ملکمطیعی و آرمان و قصه جنایی و پرداخت متفاوت خاچیکیان خوب فروخت. «زندگی شیرین است» (مجید محسنی) که اکرانش از اول فروردین 1335 آغاز شد ملودرامی اخلاقی با مایههایی از طنز و احساساتگرایی بود که اولین موفقیت قابل توجه سازندهاش در گیشه را رقم زد. «یکی بود، یکی نبود» (رحیم روشنیان) تنها فیلم نوروزی اکران 1338، شکستی مطلق از کار درآمد و تنها یک هفته روی پرده ماند.
«شیر فروش» (اسماعیل کوشان)، «دوستان یکرنگ» (عباس شباویز) و «بیم و امید» (گرجی عبادیا) فیلمهای نوروز سال39 هم دستاوردی جز شکست نداشتند. بیم و امید در سالهای بعد به عنوان فیلمی که تصویری اسنادی از تهران دهه30 ارائه میدهد بازخوانی شد.
عصر رؤیاپردازی
از دهه40 سینمای فارسی به تدریج توانست جایگاه خود را به عنوان صنعت سرگرمیساز ارتقا دهد و به تصویری مشخص از مخاطبش برسد؛ مخاطب سینمای فارسی که خیلی اهل دیدن فیلمهای خارجی نبود و بیشتر در سینماهای پایینشهری به تماشای فیلمفارسی مینشست. سینماگران دهه40 به مرور توانستند به سلیقه، خواست و آمال و آرزوهای مخاطب نزدیک شوند و منطبق با آنچه تماشاگر میپسندد فیلم بسازند. اولین فیلم نوروزی دهه40 «عمو نوروز» (سیامک یاسمی) توسط کارگردانی ساخته شد که در نیمه اول این دهه نقشی تعیینکننده در ترسیم مناسبات گیشه ایفا کرد. عمو نوروز جزو اولین فیلمهای سینمای فارسی است که سازندهاش به اکران نوروزی فکر کرده است. چیزی که از عنوان فیلم آغاز میشود و در اواخر فیلم جایی که پریچهر (پوران) با چشمانی اشکبار سر سفره هفتسین نشسته، عمو نوروز میآید و به او نوید خوشبختی میدهد. «دختر همسایه» (پرویز خطیبی) که برداشتی از نمایشنامه معروف «خسیس» مولیر بود، به عنوان دیگر فیلم نوروزی سال40، با اقبالی نسبی مواجه شد.
اول فروردین43 فیلمی اکران شد که مقدمهای بر شکلگیری اسطوره فردین و سری فیلمهایی موسوم به فردینی شد. در «آقای قرن بیستم» (سیامک یاسمی) تیپ لمپن الکی خوش با بازی فردین گل کرد و یک سال بعد «گنج قارون» به عنوان مهمترین محصول تجاری سینمای قبل از انقلاب، مسیر سینمای فارسی را تغییر داد.
یاسمی در نوروز43 فیلم «نابغه هفتماهه» را هم روی پرده داشت؛ فیلمی با بازی محمدعلی جعفری و تقی ظهوری که با توجه به حال و هوای کمدیاش گزینه مناسبی برای اکران در ایام تعطیلات عید محسوب میشد.
فردین و سیامک یاسمی نامهای پرتکرار اکرانهای نوروزی دهه40 بودند.
جدای از «طوفان نوح» (سیامک یاسمی) که فیلم پرفروش نوروز46 بود و «طوفان برفراز پاترا» (فاروق اجرامه) که در نوروز47 شکست غیرمنتظرهای خورد، فیلمهای زیادی از فردین در قالب اکرانهای دو و سه، در ایام نوروز روی پرده میآمدند. فانتزیهای تاریخی که دکتر اسماعیل کوشان در استودیو پارس فیلم تولید میکرد هم پای ثابت اکران عید بود.
میانشان «حسین کرد شبستری» گیشه نوروز45 را پررونق کرد و یک سال بعد «گوهر شب چراغ» (اکران شده در نوروز46) و «شیرین و فرهاد» (اکران شده در نوروز 49) هم با همین الگو به عنوان محصولات تاریخی پارس فیلم روی پرده آمدند.
در دهه40 گروه سهتاییها (گرشا، سپهرنیا و متوسلانی) بخشی از آیین اکران نوروزی بودند.
«سه نخاله» (صابر رهبری) که نوروز44 روی پرده آمد و «سه فراری» (ارمییس آقا مالیان) و «پسران قارون» (رضا صفایی) که در برنامه مخصوص نوروز48 قرار گرفتند و بقیه فیلمهای گروه هم به صورت اکرانهای مجدد در روزهای تعطیلات عید روی پرده میآمدند. در انتهای دهه40 موج نوی سینمای ایران شکل گرفته بود و چند ماه بعد از موفقیت «قیصر» (کیمیایی) و «گاو» (مهرجویی)، در نوروز49 فیلم «حسن کچل» (علی حاتمی) روی پرده آمد و با توجه به حالوهوای فانتزی و موزیکالش توانست تماشاگران پرتعداد بیابد.
دهه40، دهه رؤیاپردازی سینمای فارسی بود؛ دههای که سینمای فارسی هنوز فیلم خانوادگی تولید میکرد. برای تماشاگرش رؤیا میساخت و سرگرمش میکرد.
روزگار ستارهها
دهه50 پرفرازونشیبترین دوران سینمای فارسی رقم خورد؛ رونق در تولید و شکستن رکورد اکران فیلم در سال51 آغاز بحران اقتصادی در سال53 و تهدید فیلم ایرانی با واردات فیلم خارجی که از میانه دهه50 سینمای فارسی را از نفس انداخت و بعد پیروزی انقلاب که دفتر این سینما را بست.
اکرانهای نوروزی دهه50، دوران سیطره ستارهها و تسلط الگوهای امتحان پس داده بود. سال 50 و در اقدامی عجیب 3فیلم با بازی فردین از اول فروردین روی پرده آمد.
«ایوب» (فریدون ژورک)، «همای سعادت» (فابی چاناکیا) و «یک خوشگل و هزار مشکل» (محمدعلی زرندی) همزمان روی پرده آمدند تا فردین با خودش رقابت کند. ایوب تلاشی برای همراهی با موج فیلمهای جاهلی بود ولی تماشاگر فردین را با سبیل و تیپ جاهلی زیاد نپسندید. همای سعادت به عنوان محصول مشترک با هند سنگ بزرگی بود که همه سودی که عباس شباویز از تهیه قیصر به دست آورده بود را بر باد. فیلم سوم اما با اینکه با عجله و شتاب و برای اکران نوروزی آماده شده بود، بیشتر مورد توجه سینماروهای تهرانی در نوروز 1350 قرار گرفت.
فردین 2 بار دیگر در نوروز52 با «جبار سرجوخه فراری» (امان منطقی) و «فرار بزرگ» در نوروز55، میهمان سینماهای تهران در تعطیلات عید شد.
ناصر ملکمطیعی هم که پس از توفیق قیصر، به ستاره فیلمهای جاهلی تبدیل شده بود از چهرههای مهم اکرانهای نوروزی دهه50 بود. «مهدی مشکی و شلوارک داغ» (نظام فاطمی)، «اوستا کریم نوکرتیم» (محمود کوشان)، «پاشنه طلا» (نظام فاطمی) و «شادیهای زندگی ما» (محمود کوشان) با بازی ملکمطیعی به ترتیب در نوروزهای 51، 53، 54 و 55 روی پرده آمدند. سری فیلمهای کلاه مخملی ملکمطیعی، نماینده ثابت سینمای جاهلی در اکرانهای نوروزی دهه50 بود. از دل همکاری مشترک ستاره بازیگر دهه50 و ستاره موسیقی پاپ این دهه، هم3 فیلم تجاری بیرون آمد که از نوروز53 تا نوروز 55 پای ثابت اکران عید بودند. در سالهایی که فروش فیلمهای ایرانی پایین آمده بود و تماشاگر مثل دهه40 و اوائل دهه50 از سینمای فارسی استقبال نمیکرد، این ستارهها بودند که میتوانستند تماشاگران را جذب سالنهای سینما کنند. دورانی با سری فیلمهای «صمد» بخش مهمی از آنچه نیاز اکران نوروز بود؛ یعنی فیلم کمدی را تامین میکرد. مثل چرخه فیلمهای جاهلی با بازی ملکمطیعی، سری فیلمهای صمد هم مخاطبان ثابتی داشتند که عادت کرده بودند در تعطیلات عید به تماشای این فیلمها بنشینند. در نوروز57 که کشور آماده اتفاقی مهم میشد، بحران اقتصادی سینمای فارسی به اوج خود رسیده بود. سالی که در اکران عید نه خبری از فردین بود، نه ناصر ملکمطیعی و نه فیلمهای صمد. با «کوسه جنوب» (ساموئل خاچیکیان) و «سرسپرده» (ایرج قادری) برای اولین بار اکران نوروزی بدون فیلم کمدی سپری شد. اکران نوروز 57، آغاز بر یک پایان بود. پایان سینمای فارسی.
در کمال خونسردی
در اولین بهار آزادی، سینماها مدتی بود بازگشایی شده بودند، ولی در فروردین سال 58 هیچ فیلم ایرانی تازهای اکران نشد و سینماها در نوروز 58 فیلمهای قدیمی را به نمایش درآوردند.
در نوروز 59 «پرواز در قفس» (حبیب کاوش) و «نفس بریده» (سیروس الوند) به نمایش در آمدند که دومی پس از 3 سال امکان نمایش عمومی یافته بود. فیلمهای نوروز 59، ربطی به حال و هوای روز جامعه نداشتند ولی با استقبال مواجه شدند.
در فروردین 60 کاهش تولیدات سینمایی و اوج گرفتن مناقشات سیاسی باعث شد که خبری از اکران نوروزی نباشد. 2 سال پس از پیروزی انقلاب، هنوز خبری از سینمای بعد از انقلاب نبود و تولید فیلم ایرانی به حداقل رسیده بود.
نمایش «سفیر» (فریبرز صالح) بهعنوان اولین فیلم مذهبی- تاریخی سینمای ایران در نوروز 62 حال و هوای متفاوت سینمای ایران با سالهای گذشته را به نمایش میگذاشت. صفهای طولانی مقابل سینماهای نمایشدهنده سفیر در خاطرهها مانده ولی آماری از گیشه این فیلم ثبت نشده است. نوروز 63 «دادشاه» (حبیب کاوش) با سعید راد (از معدود ستارههای دهه 50 که هنوز امکان فعالیت داشت.) آمد و سینماها را به تسخیر خود درآورد. جدول اکران سالانه فیلمها از همین سالها توسط وزارت ارشاد تنظیم شد. جدولی که در نوروز 65 با «اتوبوس» (یدالله صمدی)، «کفشهای میرزانوروز» (محمد متوسلانی) و «پدربزرگ» (مجید قاریزاده) بسته شد، هم حکایت از تنوع داشت و هم نشانهای از توجه به خواست عمومی. انتخاب 3 فیلم تلخ «پرواز در شب» (رسول ملاقلیپور)، «تصویر آخر» (مهدی صباغزاده) و «میهمانی خصوصی» (حسن هدایت) برای فروردین 66 نشان داد، برنامه مخصوص نوروز برای مدیران ارشاد مفهومی ندارد. در نوروز 67 همه درگیر موشکباران تهران بودند و کسی منتظر اکران نوروزی سینماها نبود. از اواخر دهه 60 بهنظر میرسید نوروز زمان مناسبی برای اکران فیلمها نیست. در واقع سالها انتخاب غلط فیلمهای برای اکران نوروزی، این موعد نمایش را از نفس انداخته بود. مثلا در نوروز 1370 و کمی بعد از برگزاری یکی از جنجالیترین ادوار جشنواره فجر، «چاوش» (ساموئل خاچیکیان)، «چون ابر در بهاران» (سعید امیرسلیمانی) و «گروهبان» (مسعود کیمیایی) روی پرده آمدند تا کمفروغترین اکران نوروزی همه ادوار سینمای ایران رقم بخورد. سال بعد ارشاد تصمیم گرفت اصلا اکران نوروزی نداشته باشد و نمایش فیلمهای تازه را به بعد از تعطیلات عید موکول کند.
از نوروز 72 با اکران فیلم «افعی» (محمدرضا اعلامی) ماجرا کمی تغییر کرد و پس از مدتها فیلمی که مردم به آن توجه نشان میدادند در ایام نوروز روی پرده آمد.
اکران «پادزهر» (بهرام کاظمی)، «تاواریش» (مهدی فخیمزاده)، «چشم شیطان» (حسن هدایت) و «بازیچه» (تورج منصوری) در نوروز 73 تصویری تمام و کمال از رویکرد سینمای ایران در آن سالها به نمایش میگذاشت. 3 فیلم حادثهای و یک ملودرام، بدون فیلم کمدی، بدون اثری که مفرح و سرگرمکننده باشد. قرار بود در نوروز 75 کمدی «آرزوی بزرگ» (خسرو شجاعی) که با بازی اکبر عبدی در جشنواره سیزدهم اهالی سینما را حسابی خندانده بود، جای خالی فیلمهای طنزآمیز را پس از سالها پر کند اما پیشبینیها درست از کار در نیامد چون شوخیهای فیلم با تهیهکنندهها و مناسبات تولید فقط برای اهالی سینما جالب بود و تماشاگر عادی علاقهای به آن نداشت. شکست فیلم فانتزی «مرد نامرئی» (فریال بهزاد) و کمدی «رویای نیمهشب تابستان» (داریوش مودبیان) در نوروز 75 همانقدر غافلگیرکننده بود که موفقیت «تجارت» (مسعود کیمیایی). مسعود کیمیایی با فیلمی که منتقدان آن را ضعیفترین اثرش میدانستند توانست پس از سالها، موفقیتی تمام عیار در گیشه را تجربه کند. بعد از اکران باری به هر جهت نوروز 76، با «دیپلمات» (داریوش فرهنگ)، «بالاتر از خطر» (سعید عالمزاده)، «سرعت» (محمدحسین لطیفی) و «سفر پرماجرا» (داریوش مودبیان)، نوروز 77 با اکران فیلم توقیفی «دیدار» (محمدرضا هنرمند) کمی جان گرفت. با تغییرات گسترده پس از دوم خرداد، حالا برای تعیین مناسبات اکران به جای وزارت ارشاد، اصناف سینمایی تصمیم میگرفتند. نتیجه اینکه در نوروز 78 «طوطیا» (ایرج قادری) و «غریبانه» (احمد امینی) اکران شدند و یک سال بعد «شوکران» (بهروز افخمی) و «دختران انتظار» (رحمان رضایی) روی پرده آمدند. جالب اینکه شوکران در تعطیلات نوروز فروش متوسطی داشت و این دختران انتظار بود که با حضور نیکی کریمی و پارسا پیروزفر خوب میفروخت. پس از پایان تعطیلات و انتشار روزنامهها و جنجال اعتراض پرستاران، فروش شوکران چند برابر شد.
بازگشت رونق
از ابتدای دهه80، سینماگران، پخشکنندهها و تهیهکنندگان بهتدریج متوجه قابلیتهای اکران نوروزی شدند. براساس خرافهای که در دهه60 به وجود آمده و در دهه70 ادامه یافته بود، گفته میشد مردم در ایام نوروز درگیر دید و بازدید و مسافرت هستند و برای سرگرمشدن هم پای تلویزیون مینشینند، بنابراین سینماها در این ایام نمیتوانند رونق داشته باشند. اما این عادت عمومی نه به دلایل بالا که بهواسطه سالها اکران دستوری و توجه نکردن به ذائقه مخاطب و حالوهوای نوروز رخ داده بود.
در دهه80 وقتی سبد اکران نوروزی متنوعتر شد، اقبال مردم هم به سینمارفتن در روزهای عید بالاتر رفت. مثلا در نوروز81 تعدادی از مهمترین فیلمهای جشنواره بیستم روی پرده آمدند و با نمایش «من ترانه 15سال دارم» (رسول صدر عاملی)، «شام آخر» (فریدون جیرانی)، «مزاحم» (سیروس الوند) و «قارچ سمی» (جمشید هاشمپور) بیشترین تعداد تماشاگر در ایام نوروز به سینماها رفتند. نوروز 82 «دنیا» (منوچهر مصیری) چراغ گیشه را روشن نگه داشت و «واکنش پنجم» (تهمینه میلانی) و «خانهای روی آب» (بهمن فرمانآرا) هم با اقبال مواجه شدند. نوروز 83 همه منتظر «مارمولک» (کمال تبریزی) بودند ولی به جایش «کما» (آرش معیریان) آمد و با گلزار و امین حیایی گیشه را در تعطیلات عید فتح کرد. دهه80 که از نیمه گذشت با ظهور پدیده «اخراجیها» (مسعود دهنمکی) در نوروز86، صفهای طولانی مقابل سینماها تشکیل شد و بیش از یکمیلیون تماشاگر در تعطیلات نوروز به سینما رفتند.
در فروردین88 «اخراجیها2» (مسعود دهنمکی) رکورد جذب تماشاگر در ایام تعطیلات را شکست. در عوض در فروردین89 کمترین میزان اقبال عمومی 2 دهه اخیر در اکران نوروزی به ثبت رسید.
دوران رقابت
دهه90 به دهه رقابت سنگین سینماگران برای در اختیار گرفتن اکران نوروز مبدل شد. وقتی پرفروشترین فیلمها در چند سال پیاپی از دل آثار اکران نوروزی بیرون آمد، طبیعی بود که همه دوست داشته باشند فیلمشان در ایام تعطیلات به نمایش درآید. در نوروز90 دوقطبی «اخراجیها3» (مسعود دهنمکی» و «جدایی نادر از سیمین» (اصغر فرهادی) شکل تازهای از رقابت را به وجود آورد. برای اولین بار در سینمای ایران عدهای دوستان و اطرافیانشان را تشویق میکردند که یک فیلم را تحریم کنند و به تماشای فیلم دیگری بشتابند. از دل این دوقطبی که از دل سیاست به سینما راه یافته بود، اکرانی پررونق بیرون آمد.
در نوروز91، اختلاف اصولگرایان با احمدینژاد، در حوزه فرهنگ قربانی گرفت. سناریوی تحریم فیلمها شروع شد و «خصوصی» (حسین فرحبخش) و «گشت ارشاد» (سعید سهیلی) از پرده پایین آمدند تا «قلادههای طلا» (ابوالقاسم طالبی) در عرصهای بیرقیب قرار گیرد. صدرنشینی «رسوایی» (مسعود دهنمکی)، «طبقه حساس» (کمال تبریزی) و «ایران برگر» (مسعود جعفریجوزانی) در جدول گیشه نوروز سالهای92، 93 و 94 نشان میداد کمدی انتخاب اول تماشاگران در تعطیلات عید است.
پخش آگهی فیلمهای نوروز95 از شبکههای ماهوارهای فارسیزبان، جمعیتی را روانه سینماها کرد که پیش از آن سابقه نداشت.
در نوروز سالهای 96 و 97 هم سینماها روزهای پررونقی را پشتسر گذاشتند ولی اتفاق نوروز95 دیگر تکرار نشد چون دیگر امکان تبلیغ در ماهواره با محدودیت وزارت ارشاد وجود نداشت. با این همه اکران نوروز در یک دهه اخیر جایگاهش را پس از سالها فترت بازیافته و حالا همه دوست داشتند فیلمشان در روزهای تعطیلات عید روی پرده بیاید.
فردین علیه فردین؛ در فروردین1350 در اقدامی عجیب هر سه فیلم اکران نوروز، فیلمهای فردین بودند تا او با خودش رقابت کند.
تثبیت جایگاه ساموئل خاچیکیان و ناصر ملکمطیعی با چهارراه حوادث؛ اولین فیلم پرتماشاگر تاریخ اکرانهای نوروزی سینمای ایران
اکرانهای نوروزی دهه50 در تسخیر ستارهها بود.
گرشا، سپهرنیا و متوسلانی پای ثابت سینماها در روزهای تعطیلات بودند.
«مردی که زیاد میدانست» از فیلمهای اکران نوروز 64 بود که مورد استقبال نسبی قرار گرفت.
«جدایی نادر از سیمین» در نوروز90 فیلم محبوب طبقه متوسط شهری بود.
«تجارت»؛ بعد از واکنشهای منفی در جشنواره سیزدهم فجر هیچکس انتظار نداشت فیلم پس از یکسال توقیف، گیشه نوروز75 را بهاری کند.
«اخراجیها» در نوروز86 آمد و رکورد گیشه را شکست.
«من سالوادور نیستم»؛ با تکیه بر محبوبیت رضا عطاران بیشترین بهره را از پخش آگهی فیلمهای نوروز95 در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان برد.
دو شنبه 27 اسفند 1397
کد مطلب :
51166
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/LpDj
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved