
چگونه اپوزیسیون را مشعوف میکنند؟!

جعفر گلابی/ روزنامهنگار
اخیرا افشا شد که همسر یکی از افراد بهاصطلاح اپوزیسیون دستی در اختلاس اخیر داشته است. او فعلا از ایران متواری است، ولی کارنامه خارجنشینانی را که ادعاهای بزرگ دارند و مردم را امر به شورش میکنند بیش از پیش منفی کرد. متأسفانه این قبیل از افراد ظاهرا هیچ حد و مرزی برای عملکرد ضدایرانی خود قائل نیستند. آنها در یک زمان از بیگانگان تقاضای حمله نظامی به وطن خود میکنند و در زمان دیگر خواستار تشدید تحریمهای اقتصادی علیه مردم خود میشوند. همین چند روز پیش شخصی فارسیزبان در یکی از شبکههای ماهوارهای حاضر شد و با افتخار اعلام کرد که دیدهام بعضی از اپلیکیشنهایی که در ایران مورد استفاده قرار میگیرد از دایره تحریمها بیرون ماندهاست.... این موارد را به مقامات مربوطه آمریکایی اعلام کردم و خوشبختانه به آن ترتیب اثر دادند!
هرچند حتی بازگویی این ماجراها دردآفرین و شرمآور است، ولی گریزی از بررسی و آسیبشناسی آنها نیست. باید پرسیده شود که چگونه افرادی در این سطح خیالهای بزرگ به سرشان میزند و متأسفانه بعضا در کشور مخاطب هم پیدا میکنند؟ اگر عملکرد ما درست باشد، تنگنظری و منفعتپرستی نداشته باشیم و براساس قانون و خواست مردم حرکت کنیم چرا مردم باید به بدخواهان خود اقبالی حتی در حد شنیدن سخنانشان داشته باشند؟ مردم سوابق بنگاههای خبرپراکن خارجی از کودتای 28مرداد تا جنگ تحمیلی را از یاد نبردهاند پس چرا بعضا این شبکهها محل کسب خبر میشوند و تحلیلهایشان توجهی را بهخود جلب میکند؟
واقعیت آن است که به موازات بسیاری از رفتارهای ناصواب و برخوردهای ناشایست ما در بعد رسانهای هم، بد عمل کرده و میکنیم. صدا و سیمایی که دربست از تحلیلگران یک جناح استفاده میکند و حتی دولتیان هم مجال کافی برای تبیین برنامهها، پاسخ به شبههها و دفاع از کارنامه خود را پیدا نمیکنند چگونه میتواند شاهد ریزش مخاطبان خود نباشد؟
رسانه ملی، هم در موضوعات و هم در دعوت از صاحبنظران کند، سلیقهای، جانبگرایانه و سطحی عمل میکند. این درست در زمانی است که انواع شبکههای خبری از آخرین متدهای پیشرفته و مدرن پیروی میکنند و ظاهری کاملا بیطرفانه بهخود میگیرند. آنها سراغ حساسترین و مورد توجهترین موضوعات میروند و روی جذب تکتک مخاطبان خود حساب میکنند. با چنین رؤیارویی باید شوربختانه بپذیریم که خبرگزاریهای بیگانه برای مردم ما شخصیتسازی کنند! این روزها کسانی تحلیلگر شدهاند و از عجایب سیاست دم میزنند که اگر در ایران بودند در میان خیل دانایان دلسوز و متعهد به منافع کشور محلی از اعراب نداشتند. جالب است که اگر هم روزی برخی از دستگاههای رسمی و روزنامهها و سایتهای مبسوطالید پاسخ بدهند و دفاعی کنند جز چند اصطلاح تند و ناسزا چیزی تحویل نمیدهند و ظاهرا رسالتی برای اقناع افکار عمومی برای خود قائل نیستند! اینگونه برخوردها خبرگزاریهای بیگانه را مشعوف و پرمخاطب میکند و تحلیلگرانشان را صاحبنظر و تفکر نشان میدهد. راستی اگر تلویزیون خودمان محل بحثهای جدی و حساس شود و همه صاحبنظران از سلایق مختلف امکان حضور در انواع شبکههای صدا و سیما را داشته باشند چرا باید نگران ترکتازی بیگانگان در یک میدان خالی از رقیب باشیم؟ آنها که فکر میکنند با حذف دستوری نام شخصیتهای محبوب در رسانهها به اهداف خود میرسند اکنون بنگرند که چگونه اغیار از راه رسیدهاند و در سطحی انبوه انواع خوراک مسموم به مردم میدهند و پولش را از بیگانگان میستانند؟ در لابهلای همین تنگنظریها و خودمحوریهاست که افراد کوچک و فرصتطلب رشد میکنند، نواقص و عیبها را بزرگ جلوه میدهند و سربزنگاه در شعلهور کردن آشوبها رقص گفتار به راه میاندازند. تصور کنیم که اگر انحصارطلبی نبود و عدهای موقعیتهای ملی را ملک مطلق خود نمیپنداشتند و مثلا یک شخصیت محبوب امکان 10دقیقه سخن گفتن با مردم را داشت علاوه بر ایجاد شور و شوق و امید در مردم چه سان بازار شبکههای بیگانه کساد میشد و صدا و سیمای ایران همه خبرگزاریهای آن سوی آب را جارو میکرد!
تا زمانی که فهم خردمندانهای از چگونگی مقابله با انواع تهدیدهای پیش رو وجود نداشته باشد، فرصتطلبان خرد همت و دونپایه برای مردم عزیز و بزرگوار ما نسخه خواهند پیچید.