انتقال پایتخت تکرار طرحی 30 ساله
با اختصاص درصد اندکی از هزینه سرسامآور انتقال پایتخت، همه مشکلات تهران برطرف میشود
مجید جباری/ خبرنگار
سایه طرح انتقال پایتخت از تهران سالهاست روی سر این ابرشهر قرار دارد. آلودگی هوا و ترافیک در کنار احتمال وقوع زلزله از عمدهترین مشکلاتی است که گزینه انتقال پایتخت را همواره روی میز دولت قرار میدهد و طرحهای مطالعاتی اجرای این پروژه نیز تاکنون هزینههای زیادی را روی دست دولتهای مختلف گذاشته است.موضوعی که در روزهای اخیربار دیگر این بار از سوی دولت دوازدهم مطرح و با مخالفت مدیریت شهری مواجه شده است.
محسن هاشمی رفسنجانی، رئیس شورای شهر تهران دیروز در حاشیه جلسه رسمی شورای شهر در جمع خبرنگاران، از جلسه مشترک با معاون اول رئیسجمهور با موضوع انتقال پایتخت رونمایی کرد. او البته همان ابتدا با بیان اینکه پارلمان شهری تهران هم با این موضوع مخالف است از این طرح انتقاد کرد و در اینباره گفت:« ما با انتقال پایتخت مخالف هستیم. هر دولتی که سر کار میآید مطالعهای درخصوص انتقال پایتخت انجام میدهند و معمولا هزینههایی را هم برآورد میکنند، اما نظرمان این است که این هزینهها را به تهران بدهند تا بتوانیم در این شهر اقدامات مورد نیاز شهروندان را انجام دهیم. هزینههایی که میخواهند برای انتقال پایتخت بپردازند، بهتر است به تهران اختصاص یابد تا بتوان این شهر را ساماندهی کرد.»
بحث انتقال پایتخت از موضوعاتی است که باید همه جوانب آن را مورد بررسی قرار داد. اینکه از انتقال دولت سخن به میان میآید، منظور عوارض حضور دولت در پایتخت است چرا که دولت به غیراز 18وزارتخانه چیز دیگری نیست و عوارض حضور در تهران است که هزینههای سرسام آوری را به پایتخت وارد کرده است. ضمن اینکه در طول 50سال گذشته از ناحیه حضور دولت در پایتخت اتفاقات گستردهای ازجمله تمرکز آموزش عالی، تمرکز صنایع و تمرکز اقتصادی را در این شهر شاهد بودهایم و استقرار سیاستهای کلان دولت در تهران مثل بازارها و راستهها هستند که عرصههای اقتصادی متنوعی را در پایتخت بهوجود آوردهاند.
اما اینکه این طرح چگونه وبا چه هزینهای امکان پذیر است و یا اینکه اساسا این اقدام قابلیت اجرا دارد، همواره محل مناقشه موافقان و مخالفان انتقال پایتخت از تهران بوده است. اینکه تهران به مشکلات بزرگی مبتلاست، انکار ناشدنی است اما با نگاهی به هزینه نجومی اجرای این طرح متوجه خواهیم شد که با درصد بسیار اندکی از این هزینه سرسام آور هم میتوان پایتخت 223ساله ایران را به آرمان شهری زیست پذیر و قابل سکونت برای همه ساکنان آن تبدیل کرد.
جالب است بدانید معروفترین پایتخت منتقل شده از شهری به شهر دیگر در آلمان و از « بن» به «برلین» بوده که این طرح 20میلیارد دلار هزینه روی دست دولت وقت آلمان گذاشت. این هزینهها اما برای ایران نیز در دورههای مختلف تخمین زده شده است. در دهه 70هزینه انتقال پایتخت بیش از 30میلیارد دلار و مدت زمان اجرای طرح نیز 25سال عنوان شده بود. همچنین در سال 1394که مجلس شورای اسلامی کلیات این طرح را با وجود مخالفتهای زیاد به تصویب رساند، پیروز حناچی شهردار کنونی تهران و معاون وقت وزیر راه و مسکن هزینه این پروژه را ۷۸ هزار میلیارد تومان تخمین زده بود و حسینعلی امیری، سخنگوی وزارت کشور نیز در ابتدای کار دولت یازدهم هزینه انتقال پایتخت را ۱۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد کرد. با توجه به اعداد و ارقام نجومی اجرای طرح انتقال میتوان تصور کرد که این طرح هماکنون چقدر میتواند هزینههای سرسام آوری را به کشور تحمیل کند.
به هر حال شاید به همینخاطر است که مدیران شهری در ادوار مختلف عموما با طرح انتقال پایتخت از تهران مخالفت کردهاند چرا که میدانند تهران بهعنوان مرکز ایران نوین هماکنون از زیرساختهای لازم برای پایتخت بودن بهرهمند است و این ظرفیتها و زیرساختها نیز روزبهروز در حال پیشرفت است. طبق بررسیهای صورت گرفته رشد جمعیت در 2سال آینده در تهران منفی خواهد بود که با این اوصاف و با درنظر گرفتن مهاجرت معکوس از تهران میتوان آینده تهران را بسیار روشن ارزیابی کرد.
به هر روی بهتراست دولتها به جای اینکه به فکر اجرای طرحی رؤیایی و هزینه بر، آن هم در دورهای که کشور با کمبود شدید منابع مالی مواجه است، با اختصاص درصدی از این هزینه برای همیشه، همه مشکلات اساسی تهران را که عمدتا ترافیک، آلودگی هوا، نوسازی و مقاومسازی بافت فرسوده است، برطرف کند.
محمد توسلی، نخستین شهردار تهران
به عقیده من طرح و ایده انتقال پایتخت بنا به دلایل متعددی قابلیت اجرا ندارد. حتی اگر اجرای این پروژه واقع بینانه باشد هم دولت به لحاظ اعتباری اساسا قادر به اجرای آن نیست. از اینرو به باور من انتقال پایتخت منتفی است. دلیل اینکه بارها پس از انقلاب ایده انتقال پایتخت مطرح بوده مسائل و مشکلاتی است که در شهر وجود دارد و مدیریت شهری را با مشکل روبهرو کرده است. به لحاظ کارشناسی اینکه چه دلایلی بعد و حتی قبل از انقلاب تهران را با چالشهای اساسی مواجه کرده این است که قدرت سیاسی و اقتصادی عمدتا در این کلانشهر متمرکز است. بهرغم همه تلاشهایی که در اسفند 1357برای سپردن کارها به مردم انجام شد تا به مدیریت یکپارچه شهری برسیم اما باز هم، مدیریت اقتصادی و سیاسی در کشور در تهران متمرکز شده و این، ریشه مشکلاتی است که وجود دارد. پیامد این موضوع، تمرکز جمعیت در این شهر است که مشکلاتی از قبیل ترافیک، آلودگی هوا و مسائل زیست-محیطی برای این شهر ایجاد شده است. همچنین همین موضوع سبب شده شهرها و روستاهای کوچک ما از برنامههای عمرانی و توسعه محروم بمانند؛ کشاورزی و صنعت در دیگر شهرها کارآمد نیست که همین موضوع بهتدریج سیل جمعیت را به سمت شهرهای بزرگتر مانند تهران سرازیر کرده است. رشد چند برابری جمعیت نیز چالشهای اساسی را برای تهران و مدیریت شهری آن ایجاد کرده و همه این موارد بهویژه در شرایط کنونی که پایتخت با بدهیهای زیادی در حوزه مدیریت شهری مواجه است، اداره شهر را مختل کرده است. این معضلات در گزارشهای شورای شهر دیده میشود. بنابراین راهکار واقع بینانه این نیست که اگر دولت امکانات انتقال پایتخت را هم داشت، با چنین ساختار اقتصادی و سیاسی پایتخت را به شهر دیگری منتقل کند چرا که این انتقال موجب میشود مشکلات موجود در شهر تهران در محل جدیدی هم که برای پایتخت جدید درنظر گرفته شده، دوباره تکرار شود. از اینرو به عقیده من، راهکار این است که یک نگاه کلان مدیریتی را در اصلاح ساختار مدیریتی کشور پیگیری کنیم و طبق قانون اساسی اختیارات اداره شهرها و کشور به مردم تفویض شود. وقتی اختیارات سیاسی در کل کشور توزیع شود، خودبهخود امکانات اقتصادی هم به همین نسبت در تمام شهرها و استانهای کشور توزیع خواهد شد و تمرکز اختیارات اقتصادی در تهران کاهش مییابد. بهدنبال این کاهش تمرکز، جذب جمعیت در تهران نیز کاهش مییابد و بهتدریج مشکلات و مسائل تهران و سایر کلانشهرها کمتر خواهد شد. به هر روی حل مشکلات تهران انتقال پایتخت نیست؛ بلکه اصلاح ساختار مدیریت کشور و شهرهاست که میتواند راهگشا باشد. نگاه ما باید در مدیریت کشور متحول شود تا مسائل کلانشهر تهران و بقیه کلانشهرها حل شود.
محمدحسن ملکمدنی، شهردار پیشین تهران
طرح انتقال پایتخت به عقیده من فاقد پشتوانه علمی و کارشناسی است که هر یک از دولتها بدون اینکه جزئیاتی از آن ارائه کنند هرازگاهی آن را مطرح میکنند. یک سری دستگاههای دولتی در تهران متمرکز شدهاند و این وضعیت نابسامان را در پایتخت ایجاد کردهاند. برای رفع این چالش، سازمان برنامه و بودجه حدود 15سال پیش طی برنامهای کارشناسی و مطالعاتی برخی سازمانها و ادارات را که حضورشان در تهران ضرورتی نداشت شناسایی و اعلام کرد. سازمانهایی مثل سازمان بنادر و کشتیرانی، شیلات، راهآهن و بسیاری دیگر از شرکتها و نهادهای دیگر وجود دارند که حضورشان در پایتخت هیچ ضرورتی ندارد و میتوانند در دیگر شهرها مستقر شوند. به هر حال بهنظر من عزم و ارادهای برای سبک کردن شهر تهران وجود ندارد. راه دیگر این است که برخی اختیاراتی که در تهران متمرکز و موجب میشود روزانه جمعیت زیادی در این شهر تردد کنند، تفویض اختیارات به استانداران و تقویت دولت محلی است. دراین صورت در نخستین مرحله تهران کمی سبکتر میشود. بنابراین اگر عزمی برای این کار وجود داشته باشد، راهحلهای آن از طریق نخبگان، کارشناسان و دانشگاهیان میتواند عملیاتی شود وگرنه این اقدامات در حد شعار باقی میماند. متأسفانه امروز تهران به شهری تبدیل شده که نه میتوان در آن رفتوآمد کرد و نه در آن نفس کشید. شهروندان تهرانی در یک کارگاه ساختمانی زندگی میکنند و این شهر غیرقابل زیست شده است. تهران به شهری تبدیل شده که هویت خود را از دست داده است. به هر حال شرایط کنونی با برنامههایی که جزئیات آن هم در آن پیشبینی شده است، باید عوض شود. بنابراین به عقیده من طرح انتقال پایتخت بیشتر به یک خواسته میماند که فاقد جزئیات، نظریه کارشناسی و پشتوانه علمی است.