
روایت آنها که به آرشیوپیوستهاند

مرتضی کاردر/ روزنامهنگار
شخصیتهای داستان سیاه و سفیدند، درست مثل بدها و خوبهای تخته سیاه در سالهای مدرسه. خوبها از ابتدا خوب بودهاند و همواره در جهت صلاح و فلاح خود و دیگران حرکت کردهاند. بدها نیز از آغاز بد بودهاند و همه حرکتهایشان از سر سوءنیت بوده است. بدها هیچ نقطه روشنی در کارنامه خود ندارند. همچنانکه خوبها هیچوقت اشتباه نمیکنند. سالهاست که صدا و سیما در روایت خود از آدمها و اتفاقهای سالهای گذشته چنین رویکردی دارد. رویکردی که در آن بدها را حذف یا نقطههای روشن کارنامهشان را پاک میکند. نقطههای روشن نقشی است که این آدمها بنا به جایگاه و موقعیت خود در موقعیتهای بحرانی در تاریخ ایران ایفا کردهاند یا گاه حتی قابلیت و مهارتی است که داشتهاند. بدها به آرشیو میپیوندند و بایگانی میشوند و جز به ضرورت، که کمک به روایت رسمی باشد، از آرشیو بیرون نمیآیند. نتیجه روایتی کاریکاتورگونه از آدمهاست؛ آدمهای بدی که هیچ نقطه روشنی ندارند و نقش مثبتشان در تاریخ بهدلیل اتفاقات سالهای بعد پاک شده است و آدمهای خوبی که نقشهای کوتاهشان در مقاطع تاریخی بزرگ و برجسته شده است. همین روایت تقلیلیافته که پر از حذف و اضافه آدمها و اتفاقهاست در طول سالها آنقدر تکرار شده که به کلیشه تبدیل شده است.
در پی چنین رویکردی است که وقتی یک شبکه ماهوارهای با استفاده از آرشیو صدا و سیما، براساس رویکرد خود که طبیعتاً در تضاد با رویکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است، مجموعهای به نام «انقلاب 57» میسازد روایت ارائه شده آنقدر با روایتهای رسمی فرق دارد و شخصیتها و اتفاقهای حذف شده آنقدر زیادند که مخاطبان با روایتی کاملاً متفاوت از انقلاب مواجه میشوند و چیزهایی را از این شبکه تماشا میکنند که در طول 40 سال گذشته هرگز ندیدهاند. میزان استقبال از مجموعه آنقدر زیاد است که این شبکه سریدوم مستند را نیز میسازد، البته میزان حذفشدهها نیز آنقدر بوده است که بتواند مواد سری دوم مستند را تأمین کند.
نه اینکه فکر کنید صدا و سیما فقط درباره شخصیتهای حکومت پهلوی یا اتفاقات پیش از انقلاب چنین رویکردی دارد. در روایتهای صدا و سیما از سالهای دهه 60 ، 70 و 80 نیز بسیاری از شخصیتها حذف شدهاند. مثلاً وقتی صدا و سیما در سالهای پس از اتفاقات 88مستندی درباره جنگ ساخت، نقش آیتالله هاشمی رفسنجانی را که اصلیترین شخصیت از میان سران نظام در جنگ و فرمانده جنگ بود به حداقل تقلیل داد و تا آنجا که ممکن بود تصویر او را از اتفاقهای انقلاب و جنگ حذف کرد. چرا؟ چون رویکرد هاشمیرفسنجانی را در آن سالها نمیپسندید و تلاش میکرد جایگاه او را در تاریخ انقلاب به حداقل برساند.
حالا فهرست حذف شدهها را مرور کنید؛ شامل چند رئیسجمهور و نخستوزیر و رئیس مجلس و مرجع تقلید و سردار و امیر سپاه و ارتش و وزیر و وکیل مجلس میشود؟
بنابراین، اگر چنین رویکردی ادامه داشته باشد، که رفتار صدا و سیما در پخش روایتهای یکطرفه از تاریخ معاصر نشان میدهد که فعلاً ادامه خواهد داشت، دور نیست روزی که شاهد مستندهای تازهای نظیر «انقلاب 57» باشیم که در سالهای آینده از آرشیو صدا و سیما بیرون میآید؛ مستندهایی که اصلیترین ویژگیشان استفاده از شخصیتها و اتفاقات حذف شده است. روایت آنها که به آرشیو پیوستهاند.