رسول بهروش روزنامهنگار
شنبهشب بارسلونا سومین الکلاسیکوی فصل را هم از رئال مادرید برد تا یک گام بلند به سمت قهرمانی در لالیگا نزدیک شود. این دومین پیروزی بارسا در زمین دشمن دیرینه طی فقط 4روز بود. همچنین این برای نخستین بار در تاریخ فوتبال اسپانیا بود که بارسلونا در 4الکلاسیکوی پیاپی به پیروزی میرسید و البته با برد شنبهشب، برای نخستین مرتبه در طول 87سال اخیر تعداد پیروزیهای بارسا در نبردهای رسمی برابر رئال مادرید، بیشتر از حریف شد. همه اینها یعنی آبیواناریها برد بسیار بزرگ و مهمی بهدست آوردند. اما مسئله اینجاست که این برتری مطلق و شاید حتی تحقیرآمیز برابر رقیب سنتی باعث نمیشود در دولت اسپانیا کسی به جانبداری از بارسا یا توطئه علیه رئال مادرید متهم شود.
رئال مادرید بعد از 3قهرمانی پیاپی در لیگ قهرمانان اروپا، ابتدای فصل جاری دچار 2تغییر رادیکال و بسیار کلیدی شد. بر این اساس زینالدین زیدان و کریستیانو رونالدو از این تیم جدا شدند تا دست کهکشانیها روی نیمکت و داخل زمین خالی بماند. پرز در تصمیمی زیانبار و شگفتانگیز درست در آستانه آغاز جامجهانی خبر توافقش با خوان لوپتگی را رسانهای کرد تا هم تیم ملی اسپانیا آسیب ببیند و هم این مربی به مرز نابودی حرفهای برسد. درون زمین هم برخلاف آنچه از مدیرعامل ماجراجوی مادریدیها انتظار میرفت، او هیچ ستاره بزرگی را جانشین رونالدو نکرد. برخی منابع خبری ادعا میکنند دلیل اصلی این رفتار عجیب از سوی پرز، صرفهجویی مالی او برای انجام تعمیرات اساسی در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو است؛ اما آیا واقعا ثروتمندترین و پرافتخارترین باشگاه اروپا به اندازه کافی برای هر دو کار پول ندارد؟ ماجرا کمی مشکوک است و موضوع جان میدهد برای داستانسازی؛ اما در اسپانیا خبری از این حرفها نیست. اینکه 4بار است، اگر یکی از این دو تیم 40مرتبه متوالی هم در الکلاسیکو ببازند، کسی یقه حکومت را نمیگیرد، چون خیلی وقت است که دولت این دندان لق را کشیده و خودش را از بدنامی حاصل از تیمداری خلاص کرده است. اگر ننگ تاریخی دخالت در مستطیل سبز تا ابد برای ژنرال فرانکو باقی ماند و حالا حتی افسانههای دروغین در مورد تغییر نتایج را هم بهراحتی به او نسبت میدهند، اما در رقابت آزادانه بارسا و رئال خبری از این ماجراها نیست و گل شدن یا نشدن توپ بازیکنان این دو تیم به دولت و پارلمان و پلیس ربط داده نمیشود.
در ایران از وقتی لو رفت که پسر وزیر ورزش هوادار پرسپولیس است، روز روشن را برای پدرش تیره و تار کردند؛ انگار که هیچیک از مسئولان و اقوام و انصارشان حق ندارند هوادار تیم خاصی باشند. از آن به بعد این طرفیها، رفتن تیام و امید ابراهیمی را به خواست وزیر ربط دادند و آن طرفیها هم خرید دوجین بازیکن جدید را نتیجه تلاش او برای دلجویی از استقلالیها به شمار آوردند. این در حالی است که در اسپانیا نهتنها کوچ همزمان رونالدو و زیدان به هیچ ارادهای در حاکمیت ربط داده نمیشود، بلکه زاپاترو -نخستوزیر پیشین اسپانیا- به صراحت در مورد هواداریاش از بارسا حرف میزد و البته خوان کارلوس -پادشاه سابق این کشور- هم در فینال کاردیف با حضور در ورزشگاه از رئال مادرید حمایت کرد. آن شب پادشاه حتی برای عرض تبریک قهرمانی وارد رختکن رئال شد؛ بدون اینکه آب از آب تکان بخورد. راز این آزادی توأم با آبروداری، دست کشیدن دولت از تیمداری و واگذاری بیقید و شرط آنهاست؛ البته نه از جنس خصوصیسازی به سبک هدایتی و زنجانی و شفیعزاده، بلکه به همان روشی که در دنیا وجود دارد؛ با فراهم کردن امکان سوددهی باشگاهها و التزام مالکان به ارائه ترازنامههای مثبت مالی. اینطوری دیگر کسی دنبال خودنمایی و پولشویی و وام بدون ضامن هم نخواهد بود. یکبار برای همیشه دست از این تیمها بکشید تا هم خودتان خلاص شوید و هم ملت. بگذارید کمی دور هم خوش باشیم، به جای اینکه صبح تا شب همدیگر را متهم کنیم و به باد فحش و فضیحت و تهمت و توهین بگیریم.
«وزیر بارسلونی» نداریم، نداریم!
در همینه زمینه :