چرا هر صدایی در چاه بوی مرگ میدهد؟
کسب روزی از قعر چاه
مریم سمائی
مهدی دستمزد میگوید مجبور است چاه حفر کند تا زندگیاش بگذرد اما «میترسم. زیاد پیش میآید که میترسم. شاید روزی 100بار، شاید هم هزار بار... . با هر صدایی که میآید من در قعر چاه میترسم؛ حتی با صدای سقوط یک سنگریزه کوچک.
آنجا،آن پایین واقعا ترسناک است چون از هر چیزی که تو را بتواند از دفن شدن نجات دهد دوری. کافی است که یک جای کار را اشتباه انجام دهی تا دفن شوی و رنگ آسمان آبی را هیچ وقت نبینی. حتی ممکن است گاهی دستگاهها باعث سقوط تو به آن پایین شوند؛ همانطور که این اتفاق برای پدرم افتاد.»
مهدی دستمزد، مرد جوانی است که سالهاست در کنار پدرش به شغل سخت و خشن چاه کنی مشغول است اما میگوید هیچ وقت این شغل را دوست نداشته و اگر بار دیگر به دنیا بیاید هرگز این شغل را انتخاب نمیکند.
«هنوز بچه بودم که به همراه پدرم برای چاه کنی میرفتم.
از15-14سالگی هم بهصورت مستقل چاهکن شدم و میتوانستم خودم کار بگیرم. اما این شغل را دوست ندارم چون واقعا شغل سختی است. الان اغلب کارگران چاهکن افغان هستند چون کارگران ایرانی حاضر نیستند با این درآمد، ساعتها در تاریکی و با شرایط سخت کار و هر لحظه استرس را تحمل کنند.
هر بار که قرقره دستگاه بالابر بالای چاه میچرخد و سطل پر از خاک را بالا میآورد یا هر بار که قرقره بالابر ما را داخل چاه میبرد و یا حتی زمانی که گلویی بتنی صدا میکند یا سنگریزهای به پایین سقوط میکند وحشت همه وجودمان را میگیرد، چون فاصله مرگ و زندگی در اینجا خیلی کوتاه است.»
او خاطره تلخ حادثهای را چنین روایت میکند: «چند سال پیش روی یک چاه آبی کار میکردیم که بهخاطر استاندارد نبودن بالابر سیم از قرقره درآمد و پدرم در چاه 14متری سقوط کرد. هول شده بودم و نمیدانستم باید چه کار کنم. آن پایین آب بود و آب جسم مجروح را سستتر میکرد. پمپ هم پایین بود و احتمال برقگرفتگی وجود داشت. پدرم پایش شکسته بود و بعدا متوجه شدیم که کمرش هم شکسته است. به سرعت به اورژانس زنگ زدم و تا آمدن آنها کمربند را به دور کمرم بستم تا پایین بروم اما پدرم فریاد میزد که پایین نیا و فقط طناب را پایین بینداز. آن روز پدرم خودش با هر زحمتی که بود بالا آمد اما این خاطره تلخ برای همیشه در ذهن من باقی ماند.»
مهدی شغلش را خیلی پرخطر میداند و میگوید هر کسی که این شغل را انتخاب میکند بهخاطر اجبار است چون شغل چاهکنی شغلی دوستداشتنیای نیست. علاوه بر تاریکی، خفگی، دوری از زمین و ... کثیفی کار هم اذیتمان میکند. وقتی قرار است یک چاه سرویس بهداشتی را لایروبی کنیم مجبوریم کثیفیهای درون چاه را بغلتراشی کنیم و درون سطل بریزیم و بالا بفرستیم. تحمل این فضا واقعا خیلیخیلی دشوار است اما ما مجبوریم انجام دهیم.»
او که هنوز مجرد است درباره زندگی آیندهاش میگوید: «تصمیم برای ازدواج دارم. اگر روزی خدا بچهای به ما هدیه کند هیچ وقت اجازه نمیدهم چاهکن شود. اگرچه گاهی برای یک چاه 12متری که طی 3-2 روز حفر میشود 600هزار تومان به ما میدهند اما همیشه اینگونه نیست که پیشنهاد کار داشته باشیم. از سوی دیگر سختیهای حفر چاه به درآمد آن نمیارزد.»
او از نداشتن بیمه هم گلایه میکند و از مسئولین میخواهد که تمهیدی بیندیشند تا آنها مانند کارگران ساختمانی بیمه شوند.