از شنل سرخ جاویدان تا لباس آبی زندان
حاتمطایی فوتبال بدون نقاب
رسول بهروش
شاید یکی از خاصترین قابهای فوتبال ایران دیروز به ثبت رسید؛ تصویری از حسین هدایتی که با لباس زندان کنار 10متهم دیگر اخلال در نظام اقتصادی کشور در جلسه دادگاه نشسته و محاکمه میشود. همانطور که از عنوان «متهم» برمیآید، لااقل تا اینجا انجام جرمی از سوی هدایتی احراز نشده و این در صلاحیت مراجع قضایی است که تشخیص بدهند او خبط و خطایی داشته یا نه، اما فقط یک لحظه تصور کنید مزایده چند سال پیش به نتیجه میرسید و الان حسین هدایتی بهعنوان مالک رسمی و قانونی صددرصد سهام پرسپولیس شناخته میشد؛ در این صورت چه بر سر سرخپوشان میآمد؟ آیا جز این است که این تیم باید بهعنوان بخشی از بدهی 1500میلیارد تومانی هدایتی به بانک سرمایه مصادره میشد و دادستانی و قوه قضاییه کنترل آن را بهدست میگرفتند؟ بنابراین خوب است حالا که دولت برای بهدست آوردن دل عوام دوباره حرف از مزایده و خصوصیسازی میزند، کمی دقیقتر به سرنوشت امثال هدایتی نگاه کند.
این یک سوءتفاهم بزرگ است؛ یک ریسک پرمخاطره که ممکن است همهچیز آدم را از او بگیرد. احتمالا خیلی از سرمایهگذاران شهرتطلب بخش خصوصی تصور میکنند فوتبال یک «سایهسار امن» است که در آن میتوانند برای خودشان اسم و رسمی دست و پا کنند و از گمنامی بیرون بیایند. آنها اما نمیدانند که این لعنتی «دامگه حادثه» است؛ جایی که بیشتر از قبل زیر ذرهبین میروی و باید تاوان خیلی چیرها را پس بدهی. یکی مثل بابک زنجانی که انگار کاسبی از تحریم و اندوختن آن ثروت افسانهای هم باعث ارضای عطش روحیاش نشد، امتیاز راهآهن را خرید تا لابد مجال تختهنرد بازی کردن با علی دایی را بهدست بیاورد، اما آخر این قصه چیزی نبود که او انتظارش را داشت؛ درست مثل قصه مهآفرید خسروی و داماش گیلان، شفیعزاده و استقلال اهواز یا همین هدایتی و پرسپولیس. اینها تازه دانهدرشتها هستند، وگرنه در بسیاری از استانها هم میتوان با مقیاس بومی، سرمایهگذاران ماجراجوی زیادی را پیدا کرد که برای کسب شهرت یا شاید هم رانتخواری و پولشویی وارد فوتبال شدند و پا در بند، سر از محبس درآوردند. موضوع سادهتر از حد تصور است؛ وقتی فوتبال ایران درآمد ندارد، یک تاجر سالم چرا باید پولش را وارد این حوزه کند؟ وقتی کسب نداریم، چطور میتوانیم کاسبی مجاز داشته باشیم؟
این لباس آبی زندان، آخرین ضربه هدایتی به حیثیت و هویت سرخ پرسپولیس است. همه اتفاقات 10سال گذشته را مرور کنید تا ببینید هر کجا که هدایتی به پرسپولیس نزدیک شد، این تیم زمین خورد؛ از عضویت نافرجام و جاهطلبانه او در هیأتمدیره لیگ هشتم که به فروپاشی مدافع عنوان قهرمانی انجامید تا یاغی و صلهبگیر بار آوردن بازیکنان تیم و البته داستان ابدی طارمی و خیریت که لکهاش از کارنامه جناب عابربانک پاک نخواهد شد. با همه اینها اما جماعت طماع و ظاهرپرست، او را بهخاطر صنار پولی که برای پرسپولیس کنار میگذاشت مدامتر و خشک میکردند و در آن شوی مسخره، شنل جاودانگی تاریخ باشگاه را هم بر تنش پوشاندند. کاش اما میدانستیم تیم بزرگی مثل پرسپولیس بیشتر از اینکه مدیون این قبیل تجار پرهیاهو باشد، زخمخورده از فرصتطلبی آنهاست. آنکه دیروز بهعنوان مخل اقتصاد مملکت در دادگاه محاکمه شد، نسبتی با پرسپولیس ندارد. اگر قرار بود نماینده پرسپولیس در چنین دادگاهی حاضر باشد، به جای صندلی متهم باید بر مسند دادستان مینشست و از اعتبار بر باد رفته باشگاهی خونخواهی میکرد که قربانی به شهرت رسیدن هدایتی شد؛ وگرنه همین الان هم او نباید «تیتر یک» میشد.
هدایتی: 400 سکه بعد از داربی 2-4 پاداش دادم
حسین هدایتی دیروز در دادگاه مدعی شد که پس از پیروزی 4 به 2 مقابل استقلال، به بازیکنان پرسپولیس 400 سکه پاداش داده است. در بخشی از این محاکمه، نماینده دادستان به هدایتی گفت: شما میگویید شهرت طلبی نمیکردم اما زمانی که کارگران کارخانجات منتسب به شما چهار ماه حقوق نگرفته بودند، به مناسبت جشن قهرمانی یک تیم پول کلان دادید. صدتا صدتا سکه طلا داخل جیب خود میگذاشتید تا اگر در یک مسابقه تیم الف، تیم ب را برد آن سکهها را هدیه بدهید. فهرست بلند بالایی داریم از کسانی که از هدایتی پول گرفتهاند؛ این افراد بدانند که پول هدایتی مشکل دارد و باید برگردانند. قبل از اینکه احضار شوند خودشان پولها را برگردانند و بدانند که این پولها برای مردم است.