
نقش واسطههای فرهنگی در انتقال آثار

محمود معتقدی/ شاعر
آثار ادبی و هنری در کنار وجوه مشترک در جوامع مختلف، بسته به تعاریف و پیشزمینههای ذهنی در هر نقطه و اقلیمی میتواند کاربرد متفاوتی نیز داشته باشد.
همین کاربردهای متفاوت موجب فراگیری نوعی خاص از فعالیتهای ادبی در یک منطقه میشود. با وجود مرزبندیهای طبیعی و گاه خودساخته و مصنوعی میان نخبگان و پدیدآورندگان آثار ادبی، هر شاعر، نویسنده و هنرمندی ناگزیر و درصدد ارتباط با مردم و جامعه است اما در این میان نوع ارتباط آثار گوناگون تفاوتهایی دارد که بسته به سطح اثر و کم و کیف برداشت جامعه از آن قابل مشاهده خواهد بود.
بودند و هستند آثاری که از گذشتههای دور و در مقاطع مختلف تاریخی مانند مشروطه، قبل از آن و در دوران معاصر با فاصله اندکی از تولید به کوچه و بازار و جمع آدمهای جامعه راه یافتهاند، اما آثاری با پیامهای سیاسی و اجتماعی مستتر در مضامین و مفاهیم زمانی لازم داشتهاند تا بخشی یا همه خود را در میان مردم بیابند.
در این میان ادبایی که در سطحی میانی بین چهرههای بزرگ و افراد عامی فعالیت میکردند توانستهاند نقش واسطه را ایفا کنند.
در واقع چهرههای میانی هنر و ادبیات سبب شدهاند آثار بزرگ بیخواننده و بدون مخاطب نمانند. این نکته زمانی قابل درک است که فاصله میان آثار ماندگار ادبی با جامعه و زمان تولید آنها را در نظر داشته باشیم.
شعر حافظ پس از 800 سال به دلیل وجود شاعرانی در سطوح متوسط خوانده میشود و ادراک جمع از آن بیش از 8 قرن پیش است.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد که تعدد و تنوع آثار هنری حکم پلکانی را داشته که توانسته است سلیقه و درک مخاطبان را به نقاط بالاتری رهنمون شود.
مخاطبان حرفهای، خوانندگان آماتوری بودهاند که با خواندن هر کتاب یکی از پلههای این پلکان را پیمودهاند و جایگاه ادراکی امروز آنها با دیروز تفاوت دارد. از همین روست که باید ادبیات را حاصل تلاشی جمعی دانست تلاشی که در آن چهرههای شاخص و تابناک و هنرمندان سطوح میانی و متوسط سهیمند.