گزارش همشهری از اجرای کنسرت نمایش کودکان دیرآموز
فراموش شدگان پراحساس
زهرا رفیعی/خبرنگار
شادی موهبتی است که از کودکان دیرآموز در سالهای تحصیل در کنار کودکان عادی دریغ میشود. آنها در گوشه حیاطهای مدرسه سرشان گرم دنیای خودشان است و بهدلیل ویژگیهایی که در برقراری ارتباط دارند، کمتر کسی با آنها دوست میشود. کسی به بچههای عادی یاد نمیدهد که برای دوستی با این افراد باید صبور بود.
روز جمعه نخستین کنسرت- نمایش
«آواز ماه» کاری از هنرمندان دیرآموز در فرهنگسرای اندیشه به صحنه رفت. دختران این گروه روی صحنه پا به پای مربیشان سر ضربها پاهای زنگولهدارشان را روی زمین میکوبیدند و با تمام قدرت چوبکها را به هم میزدند تا شادی صحنه و سالن دو چندان شود. آنها ترانههای محلی و قدیمی را یکصدا میخواندند و با هر ترانه شکل آفتاب را با نشان دادن آسمان و شکل دست را با نشان دادن دستهایشان ترسیم میکردند. در این بین خانوادهها هم خوشحال از استعدادی که در سالهای اخیر در فرزندشان کشف شده، پا به پای آنها ترانههای محلی را میخواندند و دست میزدند.بچههای دیرآموز از نظر هوشی در محدوده بین 70تا 84قرار دارند و دارای عملکرد طبیعی ضعیف هستند. آنها در حیطه مهارتهای تحصیلی دارای عملکردی محدودتر و ضعیفتر نسبت به همسالان خود هستند و در برخی از رفتارهای انطباقی و سازشی مثل سایر افراد تفاوتهای فردی دارند.
دختران خیریه پیام شاد، در بطریهای پلاستیکی شن ریختهاند و با هر قدمشان صدای قدم زدن در ساحل را به گوش میرسانند. آنها در پشت صحنه نمایش منتظرند که مجری صدایشان کند و ترانه بعدی را بخوانند. دستها و پاهایشان را تکان میدهند ولی اضطراب ندارند. شیوا از بچههای گروه نمایش آواز ماه در پشت صحنه گفت: یکماه است تمرین و سرودها را حفظ میکنیم. کلاس کامپیوتر و نقاشی هم میرویم تازگیها یادگرفتهایم دستبند درست کنیم. دوستش یاسمن میان صحبت او بحث را عوض کرده و گفت باشگاه هم میرویم. کلاسهای ما برای دخترهای بالای ۱۴ سال است.
با گفتن اینکه پسرها به کلاسهای ما نمیآیند ریز میزند زیر خنده. دختری دیگر که بهنظر متفاوتتر است در ادامه بحثها گفت که تا کلاس سوم راهنمایی درس خوانده ولی از آنجایی که در مدرسه بعدی او را نپذیرفتهاند به مدرسه فراگیر مرزی رفته است. او گفت: «از وقتی مدرسه جدید رفتم خیلی دوست داشتم دیپلم بگیرم» دختری دیگر بلند میگوید من دیپلم گرفتم و تو چیزی از دست ندادهای. استدلالش هم این بود که در دبیرستان رفتار معلمها و بچهها اصلا خوب نبود و اخلاقشان به او نمیخورده است.
همه بچهها شبیه هم نیستند
با اینکه این بچهها نیاز به آموزش در کنار شاگردان عادی دارند آموزش و پرورش به راحتی آنها را نمیپذیرد. مهری پاکدل، مدیرعامل انجمن خیریه پیام شاد در گفتوگو با همشهری گفت: این بچهها برای آموزش باید بین بچههای عادی رشد کنند ولی نظام آموزشی ما نتوانسته است این فاصله را پر کند. این بچهها به هر حال در بین بچههای عادی آسیب میبینند. اصلیترین مشکل نظام آموزشی ما این است که تمرکزش بر نمره بالا و استعدادهای درسی بچههاست. در نتیجه از سایر استعدادهای بچهها غافل میشویم و نمیتوانیم ببینیم که در کودک ما یک هنرمند وجود دارد. ما بچهها را برای اینکه انسان شریفی باشد، مهارت اجتماعی داشته باشد و... تربیت نمیکنیم. شرایط برای افراد سالم و تحصیلکرده هم همینطور است؛ به همین دلیل این همه خطای پزشکی و بیتفاوتی در آدمها را در جامعه میبینیم. همه اینها ناشی از ضعف آموزشی است.
وی با تأکید بر اینکه خانوادهها بدون حمایت بار زیادی به دوش میکشند گفت: خانوادهها پا به پای این بچهها سنشان بالا میرود و از جایی دیگر کشش انجام همه کارها را به تنهایی ندارند. حمایت از بچهها و خانوادهها در جامعه ما کم رنگ است و یک خانواده دارای بچه دیرآموز، از آینده فرزندش مطمئن نیست. بچهها با معلولیت دیرآموزی جزو بچههای بینابینی نیستند که در مراکز شبانهروزی نگهداری شوند. بچهها توان بیان مشکلاتشان را ندارند و حامی مشخصی هم ندارند. بهنظرم باید مرکزی وجود داشته باشد که از این خانوادهها حمایتهای قانونی کند و اطلاعات حقوقی درباره مسائلی مانند حضانت و ارث به خانوادهها بدهد. همچنین مرکز مشاورهای وجود داشته باشد که اختلالات مخصوص آنها را درمان کند. این بچهها قدرت بیان مشکلات خود را ندارند ولی در عوض حسشان بسیار عمیق است. بچهها نمیتوانند مسائل را تجزیه و تحلیل کنند. تفاوت عمده آنها با دیگران در «درک» است. آنها سرشار از انرژی نهفتهای هستند که خانوادهها نمیدانند با آنها چه کنند. این انرژی اگر هدایت نشود بچهها و خانوادهها را مستاصل میکند.
وی با اشاره به اینکه کنسرت- نمایش گروه آواز ماه ۳ ساعت به طول انجامید گفت: هیچ هنرمندی نمیتواند ۳ ساعت پشت سرهم برنامه اجرا کند ولی انرژی بچهها آنقدر زیاد است که توان چنین کارهایی را دارند و باید به خانوادهها برای تخلیه این انرژی کمک کرد. به کارگیری این پتانسیل نیاز به حمایت خانوادهها و مربی دارد که بچهها را در مسیر درست هدایت کند. برای اجرای این برنامه ما هیچ حامی مالیای نداشتیم و همه هزینهها را خانوادهها پرداخت کردند. این کار بدون حمایت داوطلبانه مردم شدنی نبود. مراجعه به خیریه برای دریافت خدمات بسیار زیاد است و این نشان میدهد خانوادهها و بچههای زیادی نیاز به کمک دارند ولی جا و امکانات ما محدود است. از مردم میخواهیم که برای کمک به این بچهها وارد عمل شوند و گوشهای از کار را بگیرند. کنسرت- نمایش آواز ماه صرفا یک اقدام فرهنگی برای دیدن استعدادهای بچههای دیرآموز است.
آموزش مهارتهای بدیهی
مریم خیراندیش مربی بچههای دیرآموز درگفتوگو باهمشهری درباره این بچهها گفت: بهره هوشی این بچهها متفاوت و کمی پایینتر از انسانهای عادی است که بهره هوشیشان بین 90 تا 100 است. آنها میتوانند مثل بچههای معمولی تحصیل کنند ولی روش تحصیلشان با بقیه فرق میکند. کتابهای درسی آنها همان است که بچههای عادی در سال تحصیلی میخوانند.
در مدارسی که مخصوص دانشآموزان دیرآموز است سال تحصیلی بعضا از شهریور شروع میشود و تا مرداد سال بعد طول میکشد. آنها هر سال یک مقطع تحصیلی را طی میکنند. اعضای گروه کنسرت - نمایش آواز ماه همگی یا دیپلم گرفتهاند یا دوره متوسطه اول را درس خواندهاند. در انجمن پیام شاد مهارتهای زندگی در کنار مهارتهای اجتماعی به آنها آموخته میشود. این مهارتها شامل خرید، آشپزی، آداب معاشرت و آشنایی با مخاطرات اجتماعی که بعضا خانمها را تهدید میکند و... است. بچههای عادی این مهارتها را عموما از خانوادهها یاد میگیرند ولی حرف شنوی بچههای دیرآموز از مربی معمولا بیشتر و بهتر است. ما نکتههایی را در کودکان میبینیم که شاید خانواده متوجه آن نباشد. مثلا به بچهها یاد میدهیم تاریخ تولید و انقضای کالاها را هنگام خرید در فروشگاهها ببینند و قیمت آن را از ریال به تومان تبدیل کنند. این مهارتها اگرچه در دوره دبستان به بچهها یاد داده میشود ولی بچههای دیرآموز توان انجام آن را حتی بعد از گرفتن دیپلم هم بعضا ندارند و یا فراموش میکنند. بچههای دیرآموز عموما توان رفتوآمد بهصورت تنهایی را ندارند ولی ما به آنها یاد میدهیم که چطور مسیرهای همیشگی را با استفاده از حملو نقل عمومی طی کنند. البته نباید نادیده گرفت که بهدلیل معضلات اجتماعی اکثر خانوادهها نمیگذارند بچهها به تنهایی در شهر تردد کنند. خانوادهها انقدر که باید از بچههای دیرآموز حمایت نمیکنند در نتیجه آنها مهارت لازم را برای استقلال پیدا نمیکنند.
قصد رقابت نداریم
بیشتر بچههای توانخواه در مدارس مرزی درس میخوانند و پس از مدرسه به کلی فراموش میشوند. نوشین کیوان مادر یکی از بچههای دیرآموز در مورد مسیر سختی که برای بزرگ کردن فرزندش طی کرده است گفت: پس از مدرسه هیچ نهادی از ما نپرسید که حالا میخواهید چه کار کنید و هیچ کمک معنوی به ما نشد. از همان ابتدا خانوادهها خودشان بچهشان را به دندان گرفتند و همه جا بردند. در جامعه ما این بچهها فراموش شده هستند و آنها نادیده انگاشته میشوند. تشخیص بیماری در دختر من خیلی دیر اتفاق افتاد. پزشکان تشنجش را ناشی از بیماری در رودههایش میدانستند و این تشخیص اشتباه زمان را برای درمان از ما گرفت. از 40روزگی تا 13سالگی ماساژ، هیدروتراپی، کاردرمانی و... را به تنهایی روی او انجام میدادم. اگر قرار بود درمان دخترم را در ادارات دولتی دنبال کنم معلوم نبود او الان چه وضعی داشت. توانستیم با حمایت یکی از والدین که جایی را در اختیار ما گذاشت به بچهها آموزشهای متفاوتی نسبت به آنچه در مدرسه یاد میدهند بدهیم. هدف اصلی ما این است که این بچهها در کنار آدمهای عادی زندگی مستقلی داشته باشند. ما نمیخواهیم بچههای ما با افراد عادی رقابت کنند. هدف ما این است که این بچهها در همان سطحی که هستند بتوانند وارد جامعه شوند و کیفیت زندگیشان بالا برود.
پیش به سوی مسابقات جهانی
استعداد توانخواهان مرزی محدود به موسیقی و نمایش نمیشود آنها در زمینه ورزش هم توانستهاند در سالهای اخیر خوش بدرخشند. اصغر دادخواه رئیس المپیک ویژه ایران در این مراسم گفت: المپیک ویژه ایران یک برنامه چند وجهی ورزشی، سلامت و بهزیستی برای تمام افراد دارای اختلال ذهنی و هوشی (ID) است. طی 19سال اخیر که این خیریه فعالیت میکند تاکنون 188مرکز و انجمن مربوط به کودکان با معلولیتهای ذهنی عضو المپیک ویژه ایران شدهاند و نزدیک به 25هزار نفر عضو المپیک ویژه ایران هستند. انجمن خیریه شاد یکی از مراکز فعال است که توانسته در زمینه ورزشی مدال کسب کند. ۴ سال پیش 105بچه با حمایت خانوادهها به بازیهای لسآنجلس اعزام شدند و امسال نیز 50نفر به بازیهای جهانی امارات میروند.
مکث
غیردولتیها برای کمک به کودکان دیرآموز وارد عمل شوند
حسن خلیلآبادی عضو شورای شهر تهران در مراسم اجرای کنسرت گفت: ما اینجا در مورد بچههای با استعدادی حرف میزنیم که متأسفانه در سیستم آموزشی ما توان آنها یا دیده نشده و یا کمتر به آن توجه شده است. البته بچههای عادی ما هم از این سیستم در رنج هستند. انجمنهایی که در حوزه این کودکان کار میکنند باید در سراسر تهران تکثیر شود. رویکرد مدیریت جدید شهری انسانمحوری است. از گروههای هدف ما رسیدگی به گروههایی است که نیاز به توجه بیشتری دارند. همه اعضای شورای شهر به این بچهها علاقهمند هستند و تلاششان با وجود تنگناهای مالی حمایت از آنهاست. سعی کردیم خدماتی که به آنها داده میشد قطع نشود. بهطور مثال، سال گذشته پیشنهاد دادند که بودجه سرویس مدارس این بچهها نصف شود ولی اعضای شورا مخالفت کرده و تعهد کردند تمام هزینهها پرداخت شود. ممکن است در پرداختها مشکلی وجود داشته باشد ولی به هر حال جزو تعهدات شهرداری است.وی با اشاره به اینکه در این نوع انسانها که ما گاها از دید سایرین پنهانشان میکنیم، توانمندیهای بینظیری وجود دارد گفت: در شهرهای کوچک و روستاها اینگونه بچهها در شرایط بسیار بدی زندگی میکنند و خانوادهها آنها را پنهان میکنند. کشف استعداد این بچهها نیاز به یک مربی، مادر و پدر دارد. نیاز اصلی بچههای دیرآموز شاد زیستن است. من با تمام وجود سختی که خانوادهها برای شاد کردن بچههایشان میکشند حس میکنم و میدانم که دولت و دستگاههای حاکمیتی نمیتوانند مشکلات اجتماعی را بدون حمایت تشکلهای غیردولتی و داوطلبها حل کنند.همچنین خلیل آبادی بعد از پایان کنسرت در گفتوگو با همشهری درباره کمکهای شورای شهر به این کودکان گفت: برنامه مدیریت شهری برای اینگونه افراد از مناسبسازی پیادهراه تا فراهم کردن امکانات ورزشی و تفریحی را شامل میشود اما این خدمات باید بهصورت ویژه ارائه شود. ما در حوزه فرهنگی و اجتماعی باید جامعه را نسبت به شرایط بچههای دیرآموز آگاه کنیم. جامعه باید بداند خانوادهها چه سختیهایی را به تنهایی تحمل میکنند و همچنین بداند که توانمندیهای آنها متفاوت است و در قالب صبر بروز پیدا میکند. این افراد میتوانند زیست طبیعی داشته باشند و جامعه بهاندازه توانمندی آنها از ایشان انتظار داشته باشد. عموما در برنامههای شهری زنان و سالمندان بهطور ویژه دیده میشوند ولی باید حمایت ازکودکان معلول و افراد توانیاب را نیز در برنامههایمان بگنجانیم.