• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
شنبه 27 بهمن 1397
کد مطلب : 47901
+
-

رؤیای والدین یا علاقه دانش‌آموز؟

برزخی به نام انتخاب رشته

برزخی به نام انتخاب رشته

لیلا شریف

تمام سال‌های منتهی به دبیرستان را با خیال رفتن به رشته موسیقی طی کرده بود تا شور و حال حرکت انگشتانش بر کلاویه‌های پیانو رنگ و بوی مشق مدرسه به‌خود بگیرد. پانیذ که از ده‌سالگی نواختن پیانو را شروع کرد، با خودش قرار گذاشته بود که وقتی به سال نهم رسید، بدون هیچ تردیدی راهی هنرستان شود و رشته موسیقی را بر برگه انتخاب رشته‌اش ثبت کند اما مانند همیشه در فصل انتخاب رشته، زمین و زمان در قامت یک مشاوره خوب و عاقل‌ ظهور کردند تا مسیر علاقه او را عوض کنند.

پانیذ که این روزها برای کنکور آماده می‌شود، هنوز با حسرت از کنار گذاشتن رشته موسیقی حرف می‌زند. او همچون بسیاری از نوجوانانی که علاقه به رشته هنر و موسیقی داشتند، مجبور شد رشته مورد علاقه‌اش را به حاشیه براند و به آن در حد یک سایه در کنار رشته تجربی فرصت حضور بدهد؛ «من دوست داشتم از دبیرستان رشته موسیقی را شروع کنم اما چون درسم خوب بود، خانواده‌ام راضی نشدند. آنها می‌گفتند اگر به رشته تجربی بروم، می‌توانم در کنارش کار موسیقی را ادامه بدهم، یعنی دکتری بشوم که بتواند پیانو بزند. من آن زمان این کار را قبول کردم اما وقتی رشته تجربی را انتخاب کردم، دیدم آنقدر این رشته سنگین است که تمام زمانم برای درس‌های تجربی می‌گذرد. دیگر فرصت نواختن موسیقی ندارم. الان 2سال است که پیانو نمی‌زنم.»

او هم همانند بسیاری از دانش‌آموزان دبیرستانی، زمان انتخاب رشته با شور و مشورت‌های خانواده و فامیل روبه‌رو شد تا سرانجام مجبور شود از میان علاقه خود یا خانواده‌اش یک گزینه را انتخاب کند؛ «تصمیم قطعی من این بود که موسیقی را ادامه بدهم اما خب موقع انتخاب رشته همه خانواده جمع شدند و به من اصرار کردند که چون درسم خوب است باید به رشته تجربی بروم.»

روایت پانیذ منحصر به او نیست و این اتفاق از سال‌های دور تا به امروز تکرار می‌شود و در شکل و شمایل دانش‌آموزهای مختلف خود را بازتولید می‌کند؛ « بچه‌ها معمولا بین علاقه و پدر و مادرشان می‌مانند و مجبور می‌شوند برای ناراحت نشدن خانواده‌شان، سلیقه آنها را قبول کنند.»

مهدی کهربایی، دانش سال نهم دبیرستان است که امسال باید انتخاب رشته کند. او با قطعیت خاصی از انتخاب نهایی‌اش صحبت می‌کند و می‌گوید که حتی نظر خانواده‌ هم تغییری در انتخاب او ایجاد نخواهد کرد؛ «من علاقه زیادی به کامپیوتر دارم، به همین دلیل رشته ریاضی را انتخاب کردم و می‌خواهم از این طریق در دانشگاه هم رشته کامپیوتر را دنبال کنم».

نظر مهدی با خانواده‌اش یکی نیست و مانند بسیاری از والدین که این روزها دچار تب رشته تجربی شده‌اند، ‌آنها هم معتقدند که بچه درسخوان باید دکتر شود؛ «نظرم با خانواده‌ام یکی نیست چون آنها به‌خاطر نمرات بالای من، اصرار دارند که من رشته تجربی را دنبال کنم اما خب من چنین نظری ندارم. خانواده‌ام می‌گویند که دکتر بشوم و آینده‌ام را با پول تضمین کنم اما من به این رشته هیچ علاقه‌ای ندارم. می‌خواهم با برنامه‌نویسی کارم را شروع کنم و تلاش می‌کنم که در همین سن در کلاس‌های بیرون از مدرسه برنامه‌نویسی بخوانم و توانایی‌هایم را برای ورود به رشته مورد علاقه‌‌ام بالا ببرم.»

مشاوره تحصیلی مدارس برای مهدی همچون پانیذ چندان نقشی را در موعد انتخاب رشته ایفا نکرده است. او که در کرج درس می‌خواند، می‌گوید: «از مشاوره مدرسه هیچ کمکی نگرفتم، چون اصلا در مدرسه نیستند تا بخواهند ما را راهنمایی کنند.»

گلایه خانواده‌ها از مشاوره‌های مدرسه

همانقدر که دانش‌آموزها برای انتخاب رشته استرس دارند و می‌خواهند لباس واقعیت بر تن رؤیاهایشان بکنند، والدین هم همان استرس را به دوش می‌کشند و گاهی به اجبار رؤیاهای فرزندشان را به کناری رانده تا نوبت به واقعی‌شدن رؤیاهای خودشان برسد؛«برای خیلی از دوستانم، در نهایت پدر و مادرشان تصمیم گرفتند. مثلا یکی از دوستانم به آشپزی علاقه دارد و دوست داشت این رشته را بخواند اما پدر و مادرش به زور او را به رشته ریاضی فرستادند.» در کنار خانواده‌هایی که براساس گفته پانیذ نمونه آنها کم نیست، هستند افرادی که با گفتن نظرشان، ‌در نهایت انتخاب را به فرزندانشان واگذار می‌کنند.

فاطمه رجایی که دخترش در حال تحصیل در سال‌یازدهم رشته ریاضی است، در مورد سال انتخاب رشته فرزندش می‌گوید: «دختر من بین رشته ریاضی و معارف مانده بود. یک برگه از طرف مدرسه به ما دادند و گفتند که به‌ترتیب علائق فرزندتان آن را پر کنید، من چون نظر دخترم برایم مهم بود، با کمک دخترم آن فرم را پر کردم».

او در مورد نقش مدرسه در روند انتخاب رشته، از عدم کفایت فعالیت مدرسه و سیستم مشاوره تحصیلی در آن گلایه می‌کند: «مدرسه یک سری جلسات راهنمای رشته‌های مختلف را گذاشت اما خیلی مختصر بود. خیلی توضیح ندادند که وقتی بچه‌ها این رشته‌ها را بخوانند، در دانشگاه و کار به کجا منتهی می‌شود. در واقع مدرسه برای دخترم چندان نقشی ایفا نکرد حتی خاطرم هست وقتی دخترم از معلمش در مورد رشته دانشگاهی پرسید، او می‌گفت که خیلی اطلاعی ندارد و دخترم خودش جست‌وجو کرد و اطلاعات را به‌دست آورد.»

در کنار خانواده‌هایی که علاقه چندانی به حضور فرزندشان در رشته‌های فنی و حرفه‌ای و هنرستان ندارند، برخی مدارس هم به‌صورت نامحسوس، این جهت‌دهی را تقویت کرده‌اند؛ «اصلا مدرسه در مورد بسیاری از رشته‌های فنی و حرفه‌ای به دانش‌آموزان توضیح نمی‌دهد چون این رشته‌ها جزو اهدافشان نیست. به‌طور کلی مدل مدرسه‌ها اینگونه هست که رشته‌های هنر و همچنین فنی و حرفه‌ای را خیلی توضیح نمی‌دهند، مگر اینکه آن دانش‌آموز خودش خیلی مشتاق باشد و پیگیری کند.»

مصطفی روحی هم که امسال باید از مرحله سخت انتخاب رشته دخترش عبور کند، دغدغه‌های خاص خودش را دارد و از منفعل بودن مدرسه برای این انتخاب مهم می‌گوید: «نوجوانان دچار یک سردرگمی هستند و چندین چیز را با هم می‌خواهند و نمی‌دانند دقیقا کدام را باید انتخاب کنند، چون به اندازه کافی از آن مسائل اطلاعات ندارند و متأسفانه مدرسه هم چندان کمکی نمی‌کند.»

کم اطلاع بودن مشاوره مدرسه از رشته‌های تحصیلی، مشکلی‌ است که او در روزهای منتهی به انتخاب رشته دخترش، طعم آن را چشیده است و با نگرانی از انتخاب رشته فرزندش صحبت می‌کند: «مشاورهای مدرسه اغلب همراه نیستند و به شکل کارمندی با موضوع برخورد می‌کنند. چون آنها آموزش درست ندیده‌اند و تصویر درستی از رشته‌ها ندارند. اغلب روانشناس‌هایی هستند که بیرون از مدرسه کار می‌کنند که به هر دلیل جذب مدرسه شده‌اند و تخصصی در مشاوره آموزشی ندارند.بعضی مشاورهای آموزشی در بیرون از مدرسه هم دکان باز کرده‌اند و همانقدر که می‌توان به کلاس‌های کنکور اطمینان کرد می‌توان از کمک آنها خاطر جمع بود. البته خانواده‌ها هم تصویر روشنی ندارند شاید درست‌تر این است که شبیه بعضی کشورها تمام دبیرستان عمومی باشد و در سن 18سالگی رشته تحصیلی در دانشگاه مشخص شود.»

این خبر را به اشتراک بگذارید