بداخلاقی در ورزش ایران
عباس عبدی/ روزنامهنگار
چندی پیش یادداشتی درباره اخلاق در فوتبال ایران نوشتم که به دلایلی مورد توجه قرار گرفت. برخی آن را پسندیدند و برخی نه. اکنون که با رفتار ناپسند بازیکنان خودمان در اواخر یا پس از بازی با ژاپن مواجه شدهایم، باید اذعان کرد که به لحاظ رفتاری تا رسیدن به حداقلهای اخلاقی در ورزش راه دور و درازی در پیش داریم؛ بهویژه آنکه فاقد اخلاق حرفهای در هنگام باخت هستیم.
واقعیت این است که همه دوست داشتیم برنده شویم، انتظار هم داشتیم. ولی اینکه جز بردن انتظار دیگری نداشتیم، بیش از حد احساسی و دور از واقعیت بود. شاید ریشه رفتارهای غیرورزشی رخداده در پایان بازی در وجود همین انتظار غیرطبیعی بود و دلیل عصبانیت و از کوره دررفتن نیز همین شکاف بزرگ میان انتظارات و واقعیتی بود که رخ داد و موجب سرخوردگی شد. ولی این، همه ماجرا نیست. بهنظر میرسد که آقای شفر، سرمربی استقلال تهران بهتر از دیگران به این مشکل و ریشه آن اشاره کرده، آنجا که گفته: «بازیکنان تیم ایران اشتباهی را مرتکب شدند که نظیر این اشتباه در لیگ ایران مرسوم است؛ یعنی حملهور شدن بازیکنان به سمت داور برای تغییر رأی و تصمیم وی. وقتی این اشتباه بارها و بارها در بازیهای داخلی تکرار میشود و با آن برخورد نمیشود، این رفتار برای بازیکنان طبیعی میشود و اینگونه است که بازیکنان با تکرار این رفتار در چنین میدان بزرگ و حساسی باعث حذف از یک تورنمنت بزرگ میشوند.»
هنگامی که این اظهارنظر آقای شفر را دیدم ابتدا به ذهنم رسید که تعداد زیادی از بازیکنان تیم ملی در ایران بازی نمیکنند و مصداق این نظر آقای شفر نمیشوند پس چرا آنان هم کموبیش چنین رفتاری را از خود بروز میدهند؟ پاسخی که بهخودم دادم این بود که به همان دلیلی که رانندگی آنان در اروپا مطابق با اصول و ضوابط است ولی هنگامی که به ایران میآیند دوباره همان رانندگی بینظم را میکنند.
تردیدی نیست که سطح نظارت کمیتههای انضباطی در ایران بسیار پایین و سلیقهای است. اگر در اروپا چنین رفتارهایی را در زمین مسابقه بسیار به ندرت میبینیم، ناشی از فرهنگی است که بهدلیل نظارتهای قوی و کمیتههای انضباطی قدرتمند میان بازیکنان شکل گرفته است. هنگامی که بزرگترین بازیکنان جهان را با قاطعیت و سرعت هر چه تمامتر و بهدلیل یک تخلف انضباطی از بازی محروم میکنند، بقیه حساب کار دستشان میآید. تیمها را نیز چنان قاطعانه، بیطرفانه و سنگین مجازات میکنند که کمتر وارد مجادلات و رفتارهای غیرورزشی شوند. چند سال پیش داور ایرانی واکنشی را جلوی بزرگترین بازیکنان جهان انجام داد که اگر در داخل کشور بخواهد همان کار را با یک بازیکن متوسط انجام دهد برایش مشکلساز میشود. تقریباً بازیهای بسیار معدودی هستند که در لیگ ایران تمام شوند ولی مربیان به داوری آنها اعتراض نداشته باشند و هیچ مربی لیگی نیست که از داوران چندین گل و امتیاز و سربریده!! طلبکار نباشد. درحالیکه داوران حتی اگر فاسد یا کمصلاحیت هم باشند تیمها باید بهطور متساوی از آنها ابراز رضایت و عدمرضایت کنند.
کمیته انضباطی فوتبال ایران به مسائل بیرون زمین و موضوعات غیرورزشی و رفتارهای شخصی یا به تتو کردن بازیکنان بسیار بیشتر حساس است تا تخلفات ورزشی آنها در داخل یا بیرون زمین. برخی تخلفات حتی ماهها طول میکشد تا بررسی شود؛ درحالیکه در کشورهای صاحب سبک و دارای فوتبال قوی، در نخستین فرصت ممکن حکم را صادر میکنند. قاطعیت، سرعت، بیطرفی و مرتبط با وظیفه بودن موضوع احکام کمیتههای انضباطی نقش مهمی در کنترل رفتار بازیکنان خواهد داشت.
بخش دیگری از این سوءرفتار نیز ناشی از وجود فساد گسترده و زدوبندهای پشت پرده است که بازیکنان را در وضعیت ناهنجار رفتاری و اخلاقی قرار میدهد. متأسفانه این رفتارهای ناهنجار به ورزشهای دیگر مانند والیبال هم سرایت کرده است؛ درحالیکه والیبال از این نظر جزو ورزشهای خوب کشور محسوب میشد.
علت نیز وجود و حضور پول در ورزش حرفهای است. پولی که از یک سو ریشه در رانت دارد و از سوی دیگر باشگاهها نیز به حمایت و مالکیت و مدیریت دولتی و رانتی اداره میشوند و این وضع را به کلیت تیم ازجمله مربی و بازیکنان و حتی داور سرایت میدهند. همین چند هفته پیش بود که اعلام شد در اصفهان سکه لای گز میگذاشتند و به داوران هدیه میدادند. اگر یک کشور قانونمدار بود، تا ته این ماجرا میرفتند ولی اگر شما کوچکترین پیگیری در مورد این ماجرا دیدید، ما را هم خبر کنید. با این وضع میخواهیم رفتار ورزشکارانمان بهتر از این باشد؟ قطعا پاسخ منفی است. اخلاق در ورزش کارکرد حرفهای هم دارد. تیم ایران بهدلیل یک رفتار غیراخلاقی و غیرحرفهای بازی را واگذار کرد. کیروش درست گفت که: «این اشتباه و پس از آن تیم از لحاظ احساسی کاملا بههم ریخت.» پس اگر میخواهیم ورزش ارتقا پیدا کند باید ضوابط اخلاقی را در آن تقویت کرد.