مناسبات این روزهای ما
هرمز علیپور/ شاعر و منتقد
کم پیش میآید در مناسباتی که با افراد مختلف داریم، خودمان را جای طرف مقابل بگذاریم و از این منظر رفتار و گفتارمان را بسنجیم.
بسیاری از ما وقتی نام پزشکی را میشنویم یا سر و کارمان به این قشر میافتد، در ذهنمان کسی را تداعی میکنیم که درآمد سرشاری دارد و توانسته است از پس تهیه کالاهایی که ما در خواب هم نمیبینیم برآید. اگر ذهن خلاق و تصویرسازی داشته باشیم ای بسا کسی را تصور کنیم که جزیره خصوصی دارد و قرارداد خرید هواپیمای شخصیاش را هم همین چند روز پیش امضا کرده است. اما اگر از حال و روزش باخبر باشیم کسی را میبینیم شبیه خودمان و با مشکلاتی از جنس مشکلاتی که ما با آنها مواجهیم.
کسی که وقتی خودش بیمار میشود، دوست دارد حالی از او پرسیده شود و دوستی به عیادتش بیاید. در واقع جنس نگاه بسیاری از ما به دیگران و زندگی دیگران از جنس نگاه یک رهگذر است به ویترین روشن و پرنور یک مغازه.
برای همین مناسباتمان هم رنگ و بوی نفعطلبی به خود میگیرد و همواره حساب سود و زیان خود را داریم. اما آیا نمیتوان از زاویهای به زندگی نگاه کرد که ما و کسانی که با آنها مراوده داریم در یک سطح دیده شوند؟ وقتی خیس از باران در کنار خیابانیم کسانی را که سوارهاند در نقطه مقابل خود نبینیم و در نظر داشته باشیم ما هم لحظاتی بعد موقعیت بهتری خواهیم داشت. آن هم درست زمانی که ممکن است آنها پیاده باشند. تصور میکنم به این ترتیب سؤتفاهمها و بسیاری از فاصلههای نامطلوب از زندگی ما رخت میبندند و به خودمان این فرصت و به دیگران این اجازه را میدهیم که مناسبات انسانیتر و بهتری داشته باشیم. سود و زیان زمانی معنی پیدا میکند که هر دو طرف یک رابطه در نظر گرفته شوند و اندوه یک طرف ضامن خوشی طرف دیگر و ناراحتی یکی سبب شادی دیگری نباشد. به گمانم زندگی میتواند به بازی برد- برد تبدیل شود.