• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
شنبه 6 بهمن 1397
کد مطلب : 46015
+
-

دسته‌گلی از باغ شعور ایرانی

غلامرضا خاکی/استاد دانشگاه

چند روز پیش در شبکه‌های اجتماعی به تصویر دیدار سفیر ایران در سوئیس با یوهان کریستف بورگل در سرای سالمندان شهر برن برخوردم. بورگل یکی از برجسته‌ترین ایران‌شناسان کنونی غربی است که چندین دهه پژوهش‌ها و ترجمه‌های بسیار ارزشمند و گوناگون ادبی و عرفانی در زمینه فرهنگ ایرانی انجام داده است. از دیدن این تصویر جانم مالامال شادمانی شد و قول شمس تبریزی را در خاطرم آورد که «اگر هزار درهم برای ما خرج کنی قدر آن ندارد که قدر کلام ما بدانی.» این تصویر برای من پیام‌های گوناگونی دارد که شاید بتوان جوهر آن را این دانست که: دوستت می‌داریم از آن رو که دوستمان داشته‌ای و سال‌های زیبایی از عمرت را خرج شناخت و شناساندن ما کرده‌ای. حضور و دسته‌گل سفیر ایران همزمان با برگزاری مراسم عصری با بورگل در شهر کتاب تهران از آن جهت معنایش چندصدبرابر می‌شود که در بوق‌های جهانی شبانه‌روز از تمدن‌ستیزی ایرانیان سخن می‌گویند. این حرکت همزمان پاسخی به آواز غمگنانه روح بورگل است که در سرای سالمندان برن شعر سپهری را زمزمه می‌کند که: 
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم...
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است...
 این دسته‌گل برای بورگل یعنی آنکه دوستداران ایران بدانند -برخلاف آنچه خودباختگان ملی در تحقیر خوی ایرانیان بزرگنمایی می‌کنند- نمادی برای آن است که ما از آن درجه شعور برخورداریم که خادمان راستین خود را بشناسیم و ارج بگذاریم. این حرکت سفیر ما باشد که الگویی برای دیگر سفیران و رایزنان فرهنگی ایران در خارج باشد تا بدانند چگونه گفتار و کردارشان می‌تواند تأییدگر یا نفی‌کننده ادعاهایی باشد که ما درباره اصالت انسانی فرهنگ ایرانی و غنای رفتاری مردمانش در درازای تاریخ داریم.
امیدوارم که همه ما، اهل علم و فرهنگ را در غربت فراگیر زمانه، فراموش نکنیم و با کلامی و قدمی و قلمی به آنها بگوییم آنان را از یاد نمی‌بریم و با اعمالی اینگونه (فارغ از نگاه ابزاری و عکس یادگاری گرفتن) به جوانان خویش نیز پیام دهیم که قدردان بزرگان باشند تا روزی نیز قدر آنها دانسته شود، نیکو بدارند تا نیکو دانسته شوند.

این خبر را به اشتراک بگذارید