بنویسید مدرسه؛ بخوانید مدرسه
امیرجلالالدین مظلومی/ روزنامهنگار
بعضی رفتارها در بعضی جاها انعکاس خوب یا بد بیشتری دارد. بلندحرفزدن در میدان میوه و ترهبار را نمیتوان کار ناپسندی قلمداد کرد؛ جایی که صدا به صدا نمیرسد، چارهای هم جز این نیست. اما در کتابخانه چطور؟ آیا در جایی که بیماری مشغول استراحت است هم میتوان بلند گفت و بلند خندید؟
خشونت از هر نوع آن بد است به خصوص خشونت فیزیکی. اما بدی و ناپسندی آن بسته به مکانهای مختلف بیشتر و کمتر میشود. برخورد فیزیکی و خشونت کلامی در خیابان بد است، اما در مدرسه حکم فاجعه را دارد. از میان هزاران تعریفی که میتوان از این مکان آموزشی کرد، تعریف عرفی آن، جایی است که جویندگان دانش و علوم متعارف، در سن کودکی و نوجوانی گردهم آمدهاند و انتظار این است که هر رفتاری که در این مکان بروز مییابد آموزشی و در مسیر تربیت و پرورش باشد. هر چه جز این، وصله ناجوری است مغایر با شأن و علت وجودی آن. بر اساس آمار اعلام شده در میان آسیبهای اجتماعی در مدارس ، بزهکاری کمترین و خشونت بیشترین میزان را دارد. نکته مهم درباره این آمار این است که دانشآموز بزهکار، دانشآموز معتاد، دانشآموز... حتی یک نفرش هم محل تأمل و تأسف و دریغ دارد؛ از این رو «کمترین میزان بزهکاری در میان آسیبهای اجتماعی...» نهتنها آمار خوشایندی نیست، بلکه اصل چنین آماری هم تکاندهنده است.
از اینکه بگذریم وجود خشونت در میان رفتارهای دانشآموزان پدیدهای نیست که یکی، دو روزه شکل گرفته باشد. سیگنالهای این ساز ناکوک پیشتر بارها به گوش رسیده است؛ مدیری که همستری را در کلاس آتش زد و معلمی که دانشآموزانش را به باد مشت و لگد گرفت که «مگر نگفته بودم میهمان دارم» و ... اگر گوشهای ما آن موقع سالم و سلامت بود و کارهایمان همراه با تدبیر و تفکر، چنین خبرهایی یکی، دو روزه فراموش نمیشد.
اکنون هم به نظر میرسد اخباری که درباره خشونت در مدارس منعکس میشود واکنش لازم را به همراه ندارد که اگر داشته باشد مردم به جای شنیدن آمارها و دیدن منحنیهای آماری، حرکتی بایسته و شایسته را در زمینه تحولی اساسی برای زدودن محیطهای آموزشی از هر آنچه که نباید، حس خواهند کرد.