دیوان عذاب
میلاد حسینی
ابوتراب خسروی در ادبیات ایران چهرهای متفاوت با سایرین است. او مسیری خاص و منحصر را دنبال میکند و همین باعث شده مخاطبان او بدانند با خواندن هر کاری از او با چه جهان و فضایی روبهرو خواهند شد. این مسئله روی دیگری هم دارد و بسیاری برای مخالفت با ابوتراب خسروی از همین در وارد میشوند و روایتهایش را نقد میکنند. اما حقیقت این است که نتیجه کار و دستاوردهای خسروی در داستان فارسی مهم است؛ چرا که موفق شده رمانهایی ساختارمند و قصهگو بنویسد و نمونهای نو اضافه کند به قفسه رمان و داستان ایرانی. و در این راه طبیعیاست رمان یا داستان کوتاهی از او جذابتر یا قدرتمندتر باشد و کتابی دیگر آنچنان که انتظار میرود نباشد. ابوتراب خسروی نویسندهایاست که بر ویژگیهای روایت پستمدرن اشراف دارد و میداند چگونه باید آن را ترکیب کند با گذشته و اتمسفری که در سرش پرورانده.
او با همان داستانهای اولیهاش در« هاویه» و« دیوان سومنات» توانست ورود موفقی داشته باشد و رمان «اسفار کاتبانش» عملا اتفاقی مهم در دوران خودش بود. بعد از رمان موفق اسفار کاتبان نویسنده، المانهایی از همان فرم را نگه داشت و جهانی در همان حوالی خلق کرد و نتیجه شد« رود راوی». به رود راوی که فکر میکنم چه یادم میآید؟ اینبار میخواهم از آخر شروع کنم! پایانی تقریبا غافلگیرکننده و مسیری که نویسنده قصه را در آن انداخت ماندگار بود. و البته روزهای خواندنش... ترمهای اول دانشگاه و خواندن سر کلاس و تمام کردن رمان در حالت درازکشیده کفِ زمین خانه دانشجویی کوچک.
رود راوی روایت زندگی جوانیاست از امتی غریب به نام مفتاحیه که برای آموختن پزشکی به لاهور میرود اما پس از 2سال، تحصیل را رها کرده و به مکتب قشریه میپیوندد، مکتبی که در تقابل شدید با مفتاحیه است. تا جایی که این دو فرقه پیروان یکدیگر را ملحد میدانند و حتی ریختن خون مخالفان خود را مباح میدانند. شخصیت محوری رود راوی در این بین به زنی روسپی دل میبندد، او با این زن که همنام مادرش است در ساحل رود راوی واقع در لاهور آشنا میشود و بهرغم ممنوعیت آموزههای قشریه، بارها به دیدار او میرود و قصه رمان شکل میگیرد. اما این تنها آغاز راه رود راویاست و با بازگشت مرد قصه جهانی دقیق تصویر میشود برای خواننده؛جهانی که در آن تاریخ و فساد و تباهی و چیزهایی دیگر احضار میشود تا یک روایت جاسنگین ساخته شود.
رود روای رمانیاست خواندنی که خواندنش در هر دورهای میتواند جذاب باشد. و ابوتراب خسروی کماکان به مسیر خود ادامه داده و تا آخرین رمانش، «ملکان عذاب» که روزهای نسبتا زیادی از چاپش میگذرد چنین زمان و زبانی را حفظ کرده.