مهدی ربیعی، از فراز و فرودهای سریال لیسانسهها میگوید
لطفاً دم در!
سعیده نیکاختر:
لیسانسههای 2 هماکنون تنها سریال طنز این شبهای تلویزیون است که مردم را هر شب یک ربع مانده به 9 دور خودش و آنتن شبکه سه سیما جمع میکند. مسعود و حبیب و مازیار سه لیسانسه بیکارند که با کلی مشکلات دست و پنجه نرم میکنند. در فصل دوم این سریال در کنار ماجرای ازدواج این سه دوست، جریانات و نقشهای فرعی هم به زندگیشان اضافه شده است. یکی از این نقشهای فرعی که به نمک سریال تبدیل شده، جریان پلیس باهوشی است که بدون اتلاف وقت سر صحنه حاضر میشود. نقش این پلیس مهربان به نام ستوان نعیمی را مهدی ربیعی بازی میکند. جالب اینجاست شخصیتی که توانسته در مدت کمی دیده و بین مردم محبوب شود، نخستین بار است که جلوی دوربین میرود. مهدی ربیعی متولد 15آبان 1357است. تحصیلکرده حسابداری است اما به تئاتر و سینما علاقه فراوانی دارد. سال 83 یک دوره مقدماتی بازیگری تئاتر دیده که یک سال بعد منجر به بازی در دو کار تئاتر کودک میشود. سال 91دوره جدیتری از بازیگری تئاتر را در کلاسهای سیامک صفری دنبال میکند. سه سال بعد هم در دورههای آموزش تئاتر علی سرابی حاضر میشود. ربیعی بعد از بازی در سریال لیسانسهها، در حال آموزش آکادمیک تئاتر بهطور جدی است. او در کنار تئاتر علاقهمندیهایی مثل ورزش رزمی و دو و میدانی هم دارد. او اوقات خود را با مطالعه آزاد درباره گل و گیاه و پزشکی میگذراند و تا جایی که بشود در خانه باغبانی هم میکند. ربیعی از چگونگی آشناییاش با سروش صحت و گروهش میگوید.
چطور با آقای صحت آشنا شدید؟
سر سریال «شمعدونی»، از طریق آقای نوری دستیار آقای صحت، با ایشان آشنا شدم. قرار بود از من تستی بگیرند تا در سریال شمعدونی در نقش یک دکتر، بازی کنم. تست من خوب بود اما هر بار که برای بازی سرصحنه میرفتم، نقش مقابلم برای بازی سر صحنه حاضر نبود. تا اینکه یک سفر رفتم و همان موقع اعلام کردند که سر صحنه بیا اما چون نبودم، قضیه منتفی شد. همان جا قول کار بعدی را به من دادند.
کار اصلی شما غیراز بازیگری چیست و چطور وارد فضای بازیگری شدید؟
شغل اصلیام طراحی و ساخت ساختمان است. سر سریال «لیسانسههای 1» از من خواستند چند کارگر افغان به آنها معرفی کنم. یکی از کارگرها را برای تست پیش آقای صحت بردم و آنجا اتفاق جالبی افتاد. دوست افغان ما باید شعری را میخواند که برایش دشوار بود. به جای دوست افغانی، آن قطعه را خواندم. آقای صحت با شنیدن همان قطعه، پیشنهاد دادند نقش سرکارگر ایرانی را بازی کنم. جلسهای برای روخوانی متن رفتم و متوجه شدم آقای صحت برای نقش یک پلیس، دنبال بازیگر میگردد. پرسید که تمایل دارم در نقش پلیس بازی کنم یانه؟ طبعا جوابم مثبت بود. بعد از چند نفر از من تست گرفتند و همانجا برای نقش ستوان نعیمی پذیرفته شدم و در چند قسمت فصل اول لیسانسهها هم نقش پلیس را داشتم که این نقش در فصل دوم، بیشتر شد.
شما در نقش ستوان نعیمی، گویش خاصی دارید. از ابتدا به این نوع گویش رسیدید یا بعدا به این شکل درآمد؟
وقتی برای نخستین جلسه روخوانی رفتم، آقای صحت متنی را دستم دادند که بخوانم. بخشی بود که پلیس بیسیم داشت. ناخودآگاه، با همین لحن آن بخش را خواندم و آقای صحت خیلی خوشش آمد و پیشنهاد داد، کل متن را با همین گویش کلمات بدون فعل بخوانم. ضبط که شروع شد، در ابتدای سریال چندین سکانس را فقط پشت بیسیم با این لحن حرف زدم. ستوان نعیمی یک پلیس جوگیر و در عین حال هوشمندی است که تا مافوقش به او بیسیم میزند لحناش عوض میشود. از نظر او چون زمان اندک است میخواهد خیلی سریع گزارش بدهد و به همین خاطر افعال را میخورد. به هر حال، قرار شد از جایی به بعد کل سریال با همین لحن ادامه پیدا کند.
استرس و نگرانی نداشتید که برای نخستین بار با این گویش روی آنتن میرفتید؟ چون ممکن بود نقش شما را نپذیرند.
اولش خیلی نگران بودم و نمیدانستم این کار میگیرد یا نه! کار سختی بود. ممکن بود مردم این نقش را پس بزنند و اتفاق بدی برایم بیفتد. کاری بود که خیلیها از آن پرهیز دارند. به هرحال این تشخیص آقای صحت بود که همین شیوه را ادامه دهم. قرار بود این نقش فقط چند سکانس باشد که کمکم نقش پررنگ و قطعات و سکانسهایم هم بیشتر شد. ستوان نعیمی یک پلیس وظیفهشناس است که بدون اتلاف وقت در محل حاضر میشود و تقریبا همه شخصیتها را یکبار دستگیر میکند.
چقدر از کار بداهه و چقدر از آن طبق متن است؟
تمام دیالوگها طبق متن پیش میرود و ذرهای اضافه و کم نمیشود. به جرأت میتوانم بگویم، کار کردن در کنار آقای صحت مثل رفتن به دانشگاه است. یکی از این نکات این است که بازیگر اجازه ندارد بدون هماهنگی کارگردان یک «واو» به متن اضافه کند. بهنظرم متن اینقدر خوب و کامل بود که راه هر بداههای را میبست.
چقدر نسبت به واکنش مردم هیجان داشتید؟
با اینکه از سال 84 کار تئاتر کرده بودم اما این نخستین بارم بود که بهصورت جدی، جلوی دوربین میرفتم. سال 68 وقتی 11 سالم بود در سریالی، یک نقش کوچک بازی کرده بودم اما از پارسال قضیه جدی شد. سال 95 برای «لیسانسههای 1» جلوی دوربین رفتم. ترسی از واکنش مردم نداشتم؛ چون کار فانتزی بود و کمی شوخی با اقشار مختلف داشت. مطمئن بودم مردم از آن استقبال میکنند. بهنظرم اشکالی ندارد اگر فضای جامعه پذیرا باشد و به سریالها و فیلمها اجازه دهند کمی با مشاغل مختلف شوخی شود یا اگر جا دارد از آنها انتقاد کنند. به هر حال، از مردم نگران نبودم اما احساس میکردم شاید پلیس موافق این نقش نباشد که خوشبختانه نگرانیام بیمورد بود و نیروی انتظامی هم از کار خوشش آمد.
از طرف نیروی انتظامی بهکار واکنشی نشان ندادند؟
تا الان که همه بازخوردها خوب بوده؛ مثلا هفته پیش کاری در اداره راهنمایی و رانندگی داشتم که خوشبختانه خیلی خوب از من پذیرایی کردند و رفتارشان بسیار احترامآمیز بود.
بازخورد مردم در این مدت چطور بوده ؟
رفتارهای جالبی از مردم دیدم، خصوصا از کودکان. خیلیها در کوچه و خیابان لطف دارند و از من تقاضای عکس سلفی میکنند اما نکته جالب توجه که زیاد دیدهام این است که افراد مسن میخواهند عکسی به یادگار بگیرند تا به نوههایشان نشان دهند! گویا کودکان از بینندههای پر و پا قرص سریال هستند و از قضا، نقشهای پلیسی را خیلی دوست دارند. این خوب است که مردم ارتباط مثبتی با پلیس داشته باشند و به محض دیدن پلیس احساس امنیت کنند تا ترس.
واکنشهای این چنینی از خانواده هم داشتید؟
یک دختر چهار ساله به اسم روشنا و یک پسر دو ماهه به اسم رامان دارم. دخترم روشنا، نقش ستوان نعیمی را خیلی دوست دارد و در خانه مدام دیالوگهای نعیمی را تکرار میکند. تمام تکرارهای سریال را هم نگاه میکند. خانواده چون به لحن و گفتارم عادت نداشتند اول واکنش منفی نشان دادند و ترجیح میدادند با صدای معمولی خودم حرف بزنم اما بعد کمکم به این لحن فانتزی هم عادت کردند و از نقش خوششان آمد.
این نقش، مشکلات و دشواریهایی هم برایتان داشت؟
با بازی کردن نقش ستوان نعیمی متوجه نکات خاصی شدم؛ مثلا در سرما و گرما لباس فرم خاصی را میپوشیدم که بهنظرم نه مناسب فصل سرماست نه گرما. حتی لباسهای پلیسهای 110 را هم پوشیدم و امتحان کردم. با خودم فکر کردم این عزیزان زحمتکش، شایسته پوشیدن لباسهای مناسبتری هستند که جنس بهتری داشته باشد. حتی وسیله نقلیهای که استفاده میکنند باید بهتر از اینها باشد. تصور کنید یک پلیس قرار است دنبال سارقی باشد؛ خیلی از این موتورها چنین قابلیتهایی ندارند.
قبل از ضبط از نیروی انتظامی مشاوره هم گرفتید؟
ضبط سکانسها حتما با حضور مشاور انتظامی انجام میشود. در فصل اول جناب سرهنگ هدایت سجادی مشاوره را بهعهده داشتند و در فصل دوم، سرهنگ مزینانی. ایشان هر بار لباسم را چک میکردند و دیالوگها را میخواندند اگر تذکری لازم بود عملی میکردند.
از یک تست ساده به یک نقش محبوب و مورد توجه رسیدید. این فضا چه حس و حالی دارد؟
مسلما این یک کار گروهی است و تا کل گروه هماهنگ نباشند این اتفاق نمیافتد. در بازتاب این شخصیت مردم و رسانهها هم بیتأثیر نبودند. شخصیت ستوان نعیمی برای خود من هم که نقشاش را بازی میکنم، جالب است و احساس میکنم شخصیت جداگانهای از من دارد. سالها بود دغدغه بازی مقابل دوربین را داشتم تا اینکه آقای صحت به من اعتماد و لطف کردند.ایشان به من میدان دادند تا در نقشم دیده شوم. جدای از اینها همکاران خوبی مثل آقای رستمی، تشکر، بنفشهخواه و شکیبا و خانم میرعلمی داشتم که سر صحنه به من کمک میکردند و انرژی مثبت میدادند. اول قرار بود فقط چند سکانس خارجی داشته باشیم. بعدا به کار و متن اضافه شد و کار به کلانتری هم کشیده شد. همه اینها تصمیم آقای صحت بود که باعث دیده شدن کارم شد.
فضای پشت صحنه چطور است؟
این گروه پشت صحنه بسیار خوبی داشت و امیدوارم اگر بعد از این هم سر کاری رفتم، چنین محیطی با همین حال و هوا نصیبم شود. آقای صحت کار بلد و با سواد است و اینقدر با بازیگر خوب برخورد میکنند که نگرانی نداشته باشد. نخستین روزی که سر صحنه برای ضبط آمدم ایشان دست در گردنم انداخت تا استرسی نداشته باشم. بازیگرهای دیگر هم کمک کردند و اگر جایی مشکلی بود آن را با خنده و خوشرویی تذکر میدادند. هیچ تشنج و بد خلقی سر کار ندیدم و کلی در این کار تجربه کسب کردم.
ضبط کار هنوز هم ادامه دارد؟
فیلمبرداری تمام شده و اگر شرایط مناسب باشد ممکن است آقای صحت بخواهند لیسانسههای 3 یا فوقلیسانسهها را هم بسازد. به من هم قول همکاری مجدد داده که این بار متن بیشتری برایم نوشته شود.
با توجه به نقش مثبتی که در این کار داشتید، اگر در آینده نقش منفی به شما داده شود بازی میکنید؟
بله حتما! دوست دارم دیده شوم. کار طنز را خیلی دوست دارم.همین که شبها مردم از سر کار میآیند و برای تفریح و استراحت تلویزیون نگاه میکنند خیلی خوب است. کار کمدی خستگی روزانه را از تن به در میکند اما بدم هم نمیآید که در نقش جدی و حتی منفی هم تجربه کسب کنم.
اوقات فراغتتان چه کار میکنید؟
تماشای تئاتر و سینما که جای خودش را دارد اما اهل کوهنوردی هم هستم. گهگاه فوتبال هم بازی میکنم. هماکنون مشغول گذراندن دوره آکادمیک تئاترم و میخواهم آن را ادامه دهم. چون دستی در کارهای ساختمانی دارم، آدم فنی هستم و اگر لازم باشد جوشکاری هم میکنم. همین مسئله باعث شده بعضی مواقع کارهای طراحی صحنه تئاتر و ساخت دکور را هم انجام بدهم.
تحمل، لازم
خنده، ضروری
احسان ناظم بکایی:
«حضور لازم. لطفا دم در. تفهیم اتهام. جرم محرز...» برای بینندگان فصل دوم لیسانسهها، این دیالوگهای مقطع و بدون فعل و فاعل، آشناست. آن را با صدایی تو دماغی، در ذهن تداعی میکنند و لبخند میزنند. در ذهنشان، پلیسی را به تصویر میکشند که کمی فربه است، ولی مثل سیمرغی که پرش را آتش بزنند، زود ظاهر میشود. حتی لازم نیست، خبرش کنند. اگر در ذهن شخصیتها هم، کسی کمک بخواهد یا به پلیس فکر کند از راه میرسد و در بعضی مواقع، زودتر از شخصیتها و ماجرا در محل وقوع قصه حاضر است. سروش صحت در فصل دوم لیسانسهها در کنار استمرار و قوام دادن شخصیتهای فصل اول، شخصیتهای جانبی نویی را به کارش اضافه کرده که «ستوان نعیمی» یکی از آنهاست. شخصیتی خاص که قسمت به قسمت، ابعاد مختلفی پیدا میکند، نقشاش از حاشیه به متن میآید و میتواند گاهی قلاب افراد و سکانسها شود. ستوان نعیمی اگر چه در فصل دوم در مجموعه، پررنگ شده و مهدی ربیعی، بازیگر نقش آن، سابقه چندانی ندارد اما پا به پای شخصیتهای اصلی و مهم ماجرا مثل مازیار (امیرکاظمی)، حبیب (هوتن شکیبا)، مسعود (امیرحسین رستمی) و.... پیش میآید و ربیعی هم نشان داده میتواند از پس موقعیتهای طنز به خوبی بربیاید. اما علت استقبال مخاطبان لیسانسههای دو از ستوان نعیمی چیست؟ او از سویی یادآور مأموران کنترل نامحسوسی است که در برنامههای تلویزیون، جلوی اتومبیلهای متخلف را میگیرند و آنها را متنبه میکنند و از سویی دیگر؛ شمایل، قیافه و هیکل یک پلیس آشنا را دارد و مثل نمونهای که چند ماه پیش در قالب سریال «نوار زرد» با بازی امیرآقایی روی آنتن شبکه دو رفت و دور از ذهن میآمد، نیست. صحت و دیگر نویسنده سریال یعنی ایمان صفایی به خوبی توانستهاند وظیفه شناسی، حس کنجکاوی، مشکوک بودن و قدرتمندی حاصل از لباس را در ستوان نعیمی جمع کنند و به آن چاشنی کمدی و خنده اضافه کنند؛ بهطوری که نه از لبه افراط بیفتد و نه از پشت بام تفریط سقوط کند تا صدای اعتراض نیروی انتظامی بلند شود. در نمایش شخصیت ستوان نعیمی نمیتوان به سعه صدر ناجا و پلیس اشاره نکرد. نگاه طنازانه به پلیس را در سریالی کمدی، آن هم در دورانی که آستانه تحمل اصناف و اقشار، پایین است و ریسک پذیری سریالسازان و شجاعتشان، افت محسوسی یافته باید قدر دانست؛ چون هم صنف پلیس نشان دادند که ظرفیت بالایی دارند و هم سروش صحت و تیم لیسانسهها، اثبات کردند که اعتماد به آنها جواب میدهد. بدون شک شخصیت ستوان نعیمی نقش مهمی در افزایش محبوبیت پلیس خواهد داشت و وجوه انسانی و اجتماعی این قشر زحمتکش را بیشتر از قبل به مخاطبان نشان میدهد. حالا به واسطه همین سعه صدر و اعتماد و هنرنمایی، مخاطبان تلویزیونی، نقشی تازه را در خاطراتشان ثبت میکنند. نقش ستوان نعیمی که پلیسی دوست داشتنی و جالب و جذاب است.